وی عمومیداستانروس وی نیکلای واسیلیویچ گوگول و 1 نفر دیگر 4.0 7 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 11 خواهم خواند 3 خرید از کتابفروشیها ناشر چشمه شابک 9786220112365 تعداد صفحات 92 تاریخ انتشار 1403/1/1 توضیحات کتاب وی، مترجم عبدالمجید احمدی. عمومی لیستهای مرتبط به وی رعنا حشمتی برج بابل 24 کتاب واقعا عاشق تک تک تصویرسازیهای این مجموعهام. 🥲 و چندتاییش رو هم خوندم و دوست داشتم. :) دلم میخوادشون. 😩 در مقدمه کتابها در شرح اینکه چرا به نام برج بابل نامیده میشن نوشته شده: گفتهاند تشتت و افتراق زبانْ عقوبت آدمیان بوده است؛ و ترجمه تلاش برای رسیدن به آن زبان وفاق، زبان همدلی، زبان کامل و بینقص، زبان آدم و حوا، زبان بهشت. «برج بابل» حالا نماد ناسوتی و ازدسترفتهٔ آن لغت تنها، آن زبان یگانه، زبان همدلی انسانهاست. مجموعه کتابهای «برج بابل» شاید تلاش ما در بزرگداشت همدلی از راه همزبانی است: رمانکها یا داستانهای بلندی که در غرب به آنها «نوولا» میگویند، از قضا بسیاری از آثار ادبیات مدرن جهان در چنین قطع و قالبی نوشته شدهاند؛ آثاری که هرچند با معیار کمی تعداد صفحه و لغت دستهبندی میشوند، در اشکال سنجیده و پروردهٔ خود هیچ کم از رمان ندارد. در طبقهبندی این مجموعه، مناطق جغرافیایی را معیار خود قرار دادهایم و به شکلی نمادین، نام یکی از شخصیتهای داستانی بهیادماندنی آن اقلیم را بر پیشانی هر دسته نهادهایم؛ مانند «شوایک» برای ادبیات اروپای شرقی و «رمدیوس» برای ادبیات امریکای لاتین. آثار ایرانی این بخش در مجموعهای به نام «هزاردستان» ارائه میشود. این کتابها را میتوان در مجال یک سفر کوتاه، یک اتراق، یک تعطیلات آخر هفته خواند و به تاریخ و ذهن زبان مردمان سرزمینهای دیگر راه برد. در این سفرهای کوتاه به بهشتِ زبان، همراهمان شوید. 19 111 نرگس🌱 🤫📚 !!! زیر 100 صفحه 11 کتاب کتاب ها 101 صفحه نمیشن 😂🌱 همشون زیر 100 صفحه هستن برای مواقعی که حوصله ندارید کتاب بخونید و به اصلاح وارد دوره ی reading slump شدید. 6 17 یادداشت ها محبوبترین جدید ترین شکیلا دلیر 1403/4/19 کتاب روند جالبی را پیش گرفته بود در اصل نبردی بین خیر و شر را بیان کرده بود . شاید آن چیزی که موجب مرگ فیلسوف شد در اصل غلبه شر بر وی نبود بلکه وی همان روح زشت خود فیلسوف بود که سالیان دراز در قالب ظاهر یک فیلسوف از آن فرار میکرد و در نهایت این ترس از روبه رویی با واقیعت خودش بود که اورا به سمت مرگ کشاند . 0 19 محمدامین اکبری 1403/3/1 به نام او گوگول سه مجموعه داستان دارد که نامهایشان بهترتیب سال نشر این است: «شبنشینیهای دهکده نزدیک دیکانکا»، «میرگورود» و «داستانهای پترزبورگی» که دربردارنده داستانهای او از 1831 تا 184۲ میلادی است. تا پیش از این داستانهای او در قالب دو کتاب به فارسی منتشر شده بود. یکی «شبنشینیهای دهکده نزدیک دیکانکا» که به ترجمه ضیاء فروشانی مترجم قدیمی و زبردست ادبیات روسیه توسط انتشارات خوارزمی چاپ و عرضه شده و دیگری هم «یادداشتهای یک دیوانه» به ترجمه خشایار دیهیمی که در بردارنده همهداستانهای «میرگورود» و «داستانهای پترزبورگی» است الا دو داستان: «پرتره» و «وی» «پرتره» که پیش از این به فارسی ترجمه شده و مستقلا چاپ شده است. ولی «وی» برای اولینبار است که منتشر شده. «وی» در مجموعه «میرگورود» در سال 1835 منتشر شد. و به بخش اول نویسندگی گوگول اختصاص دارد زمانی که او به فولکلور و افسانههای محلی کشور خود اکراین توجه ویژهای داشت و داستانهایش در این حال و هوا هستند. او پس از این دوره در «داستانهای پترزبورگی» و آثار بعدیاش به ادبیات شهری رو میآورد و سبکی را پایهگذاری میکند که همه به نام او میشناسند: «رئالیسم انتقادی». داستانهای مشهور گوگول مثل «شنل»، «دماغ» و «بلوار نفسکی» محصول این دوره از نویسندگی او است. گوگول در «میرگورود» در واقع در حال گذار از ادبیات روستایی به شهری است. او در عین اینکه همچنان به فضاها و افسانههای محلی پایبند است. طنز و نگاه انتقادی خود را هم دخیل میکند. مشخصهای که بعدا جزو سبک خاص او میشود. «وی» یکی از این داستانها است. داستانی که در یکی از روستاهای اکراین میگذرد و نامش را از موجودی افسانهای در فرهنگ محلی آن سرزمین گرفته است. خود گوگول در پیشانینوشت داستان در مورد «وی» چنین مینویسد: «وی موجودی است عظیمالجثه و ساخته و پرداخته عوامالناس. ساکنین مالوروسی (منطقهای از روسیه که اکراین را هم در برمیگیرد) او را فرمانروای گورزادها میدانند. وی پلکهای سنگینی دارد که تا خود زمین میرسند.» من از این داستان هم بهمانند دیگر آثاری که از گوگول خواندهام و دوست داشتم، خوشم آمد. هم طنزش دلنشین بود و هم نوع پرداختی که از یک افسانه عامیانه داشت. از وجهی گوگول را باید یکی از بنیانگذاران ادبیات سوررئال دانست، مثلا شما دقت کنید که او دههها پیش از کافکا و «مسخ» داستان «دماغ را نوشته است. این مولفه فراواقعگرایانه در این داستان هم به چشم میآید و آن را خواندنیتر کرده. و اما در مورد ترجمه؛ نشر چشمه در اقدامی کم سابقه همزمان دو ترجمه از این داستان را عرضه کرده یکی بهصورت مستقل و با ترجمه آقای عبدالمجید احمدی و دیگری در کتاب «نیکلای گوگول؛ بازار مکاره» که در ذیل آن عبارت «همه داستانها» آمده که در واقع مجموعه داستانهای گوگول است. این کتاب را آقای عباسعلی عزتی ترجمه کرده. من ترجمه آقای احمدی را خواندم و هم از نثر و هم توضیحات مفیدشان در قالب پانوشتها بهره بردم. ضمن اینکه گویا آقای فروشانی هم مجموعه «میرگورود» را مستقلا ترجمه کرده و در اختیار نشر خوارزمی داده که هنوز منتشر نشده است. 2 12