یادداشت محمدامین اکبری
1403/3/1
3.6
4
به نام او گوگول سه مجموعه داستان دارد که نامهایشان بهترتیب سال نشر این است: «شبنشینیهای دهکده نزدیک دیکانکا»، «میرگورود» و «داستانهای پترزبورگی» که دربردارنده داستانهای او از 1831 تا 184۲ میلادی است. تا پیش از این داستانهای او در قالب دو کتاب به فارسی منتشر شده بود. یکی «شبنشینیهای دهکده نزدیک دیکانکا» که به ترجمه ضیاء فروشانی مترجم قدیمی و زبردست ادبیات روسیه توسط انتشارات خوارزمی چاپ و عرضه شده و دیگری هم «یادداشتهای یک دیوانه» به ترجمه خشایار دیهیمی که در بردارنده همهداستانهای «میرگورود» و «داستانهای پترزبورگی» است الا دو داستان: «پرتره» و «وی» «پرتره» که پیش از این به فارسی ترجمه شده و مستقلا چاپ شده است. ولی «وی» برای اولینبار است که منتشر شده. «وی» در مجموعه «میرگورود» در سال 1835 منتشر شد. و به بخش اول نویسندگی گوگول اختصاص دارد زمانی که او به فولکلور و افسانههای محلی کشور خود اکراین توجه ویژهای داشت و داستانهایش در این حال و هوا هستند. او پس از این دوره در «داستانهای پترزبورگی» و آثار بعدیاش به ادبیات شهری رو میآورد و سبکی را پایهگذاری میکند که همه به نام او میشناسند: «رئالیسم انتقادی». داستانهای مشهور گوگول مثل «شنل»، «دماغ» و «بلوار نفسکی» محصول این دوره از نویسندگی او است. گوگول در «میرگورود» در واقع در حال گذار از ادبیات روستایی به شهری است. او در عین اینکه همچنان به فضاها و افسانههای محلی پایبند است. طنز و نگاه انتقادی خود را هم دخیل میکند. مشخصهای که بعدا جزو سبک خاص او میشود. «وی» یکی از این داستانها است. داستانی که در یکی از روستاهای اکراین میگذرد و نامش را از موجودی افسانهای در فرهنگ محلی آن سرزمین گرفته است. خود گوگول در پیشانینوشت داستان در مورد «وی» چنین مینویسد: «وی موجودی است عظیمالجثه و ساخته و پرداخته عوامالناس. ساکنین مالوروسی (منطقهای از روسیه که اکراین را هم در برمیگیرد) او را فرمانروای گورزادها میدانند. وی پلکهای سنگینی دارد که تا خود زمین میرسند.» من از این داستان هم بهمانند دیگر آثاری که از گوگول خواندهام و دوست داشتم، خوشم آمد. هم طنزش دلنشین بود و هم نوع پرداختی که از یک افسانه عامیانه داشت. از وجهی گوگول را باید یکی از بنیانگذاران ادبیات سوررئال دانست، مثلا شما دقت کنید که او دههها پیش از کافکا و «مسخ» داستان «دماغ را نوشته است. این مولفه فراواقعگرایانه در این داستان هم به چشم میآید و آن را خواندنیتر کرده. و اما در مورد ترجمه؛ نشر چشمه در اقدامی کم سابقه همزمان دو ترجمه از این داستان را عرضه کرده یکی بهصورت مستقل و با ترجمه آقای عبدالمجید احمدی و دیگری در کتاب «نیکلای گوگول؛ بازار مکاره» که در ذیل آن عبارت «همه داستانها» آمده که در واقع مجموعه داستانهای گوگول است. این کتاب را آقای عباسعلی عزتی ترجمه کرده. من ترجمه آقای احمدی را خواندم و هم از نثر و هم توضیحات مفیدشان در قالب پانوشتها بهره بردم. ضمن اینکه گویا آقای فروشانی هم مجموعه «میرگورود» را مستقلا ترجمه کرده و در اختیار نشر خوارزمی داده که هنوز منتشر نشده است.
(0/1000)
محمدامین اکبری
1403/7/24
0