بهار فصل غمانگیزی است، بهار که میشود تمام دنیا را مرض برمیدارد، گلوگیاه آفت زمیناند، خرابش میکنند. زمین آرامتر میبود اگر سبزی نداشت، اگر چنین خشمی در دل نداشت، اگر کورکورانه همه چیز را نمیبلعید و بلاخره سیرمانی میگرفت، اگر زیر شکنجهی رستنیها نبود، این همه سبزی و رنگهای مسموم نداشت.