نگاهی بر داستان بیبی پیک
گرمانِ داستان، برای من مشخص کرد که حرص به قمار و ورق که در قماربازِ داستایفسکی به نگارش درآمد، نه فقط از دل زندگی شخصی داستایفسکی بلکه با پیشینه ادبی که به پوشکین بر میگردد نوشته شده.
حرص گرمان، تاریکتر و غیرانسانیتر بود، حرصی که او را در برای معصومیت و دل از دست رفته لیزاوتا و همچنین جان کنتس بیتفاوت کرده بود. این وجود تاریک، به سرنوشتی تاریک دچار شد که پوشکین با کنار زدن واقعیت و دخیل کردن خیال، گرمان را دچار توهم یا کابوس یا مشاهدهای میکند که وجود خیالی کنتس (شاید در پی انتقام) به نوعی روحش را تسخیر میکند، که پس از باختش، روانش هم از دور خارج میشود.
قطعا از این پس، «سه کارت» و «بیبی پیک» برای من معنای دیگری خواهد داشت.