معرفی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: طرف گرمانت اثر مارسل پروست مترجم مهدی سحابی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
24
خواهم خواند
34
نسخههای دیگر
توضیحات
کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: طرف گرمانت، مترجم مهدی سحابی.
لیستهای مرتبط به در جستجوی زمان از دست رفته: طرف گرمانت
پستهای مرتبط به در جستجوی زمان از دست رفته: طرف گرمانت
یادداشتها
1403/10/11
"چنین بود که فضاهای حافظه ام را رفته رفته نامهایی میپوشانیدند که نظم میگرفتند، در رابطه باهم ترکیب میشدند، با همدیگر پیوندهایی بیشتر و بیشتر میافتند، و بدین سان از آن دسته از آثار هنریِ به کمال رسیده تقلید میکردند که در آنها حتی یک عنصر جدا افتاده دیده نمیشود و هر بخشی ، به نوبه خود، هم حالت وجودی اش را از دیگر بخش ها میگیرد و هم آنرا برا آنها تحمیل میکند." طرف گرمانت سومین بخش اصلی رمان در جستجوی زمان از دست رفته است. این کتاب در دو بخش آورده شده است. گرمانت 1 و گرمانت 2. در مجلد های نخست و دوم، شاهد آن بودیم که راوی در کودکی خود با چه خانواده و محیطی دست به واکاوی جهان میزند و در دوره نوجوانی چگونه عشق را به مثابه تخیل و حقیقت به بوته آزمایش میگذارد و فریب خیال انگیز بودن آنرا میخورد. در همین مسیر، زمانی که راوی و خانواده اش به خاطر بیماری مادربزرگ راوی به ساختمانی نزدیک محل سکونت خاندان پر آوازه گرمانت نقل مکان میکنند، راوی با دیدن قالیچه پادری گرمانت ها دست به خیالپردازی هایی میزند که در آن محافل اشرافی فوبور سن ژرمنی اشراف پاریس چه دنیای پر راز و رمزی را بتواند بیابد. آری راوی در مراحل رشد خودش پا به دوره جوانی میگذارد. دوره ای که انسان هنگام رشد سعی در یافتن جایگاهی اجتماعی داشته و در آن روزگار جوانان فرانسوی حتی به قیمت اسنوبی و تازه به دوران رسیده شدن تلاش میکردند با راهیابی به محافل اشراف، خود را به جایگاهی مورد قبول برسانند. راوی نیز درگیر چنین سودایی میشود. و سعی دارد با ورود به این محافل، به خصوص محفل گرمانت که هرکسی به آن راه ندارد، به سرّ آن محفل خاص محله سن ژرمن پی ببرد. اینجاست که پروست با چیدمانی زیبا تمامی شخصیت های پیشین را شکل داده و از نو کنار یکدیگر میچیند تا شما شاهد نمایشی زیبا باشید. بسیاری از منتقدان پروست را متهم به اسنوبی بودن کردند در حالی که با حضور در آن محافل، پابه پای راوی میتوان شاهد ابتذال تصورات فاخر او از آن محافل بود. راوی میبیند که جهان واقعی آن محافل چگونه است و مادام دوگرمانت و دوک دوگرمانت چه شخصیت هایی دارند. و اشرافی که به آن محافل رفت و آمد میکنند چه دسته آدم هایی را تشکیل میدهند. زیبایی این بخش از رمان در جستجو نه فقط تصویرپردازی اشراف و بورژوا های فرانسوی آن دوره و نه حتی برابر قرار دادن تخیل و واقعیت، که از نظر من ایجاد فضایی بود که بی هیچ قضاوتی سعی در نمایش انسان هایی از طبقات ریشه دار و کهن اما در جامعه ای رو به مدرن شدن داشت. این بخش نه فقط تخیل، که گویا واقعیات را نمایش میداد، و این به معنای کشف دنیای اجتماعی راوی جوان بود. دنیایی که در آن سعی داشت جایگاه خود را بیابد. مشعوف شدنم از کتاب طرف گرمانت تنها به خاطر همین بود که راوی در جهانی که سعی در تعریف آن داشت با چهره های واقعی از آدمیان برخورد میکند. که نه میتوان آنها را قضاوت کرد و نه میتوان محترم شمرد. راوی قصد داشت به ذهنیت آنها نفوذ کند تا جلال و طنطنه نام گرمانت را با آن ریشه و پیشینه باستانی اش دریابد. در آن محافل با فرهنگی قدیمی و اصیل همراه با گویشی فرانسوی از ادوار گذشته مواجه میشود و در میان سخنان آنها گنجینه هایی میشنود که مبهوت میماند. اما چه سود که آنها ادم هایی ساده بودند. هرچند که برای قضاوت و تحلیل این اثر نه یک جلد که خواندن تمامی آن نیاز است. ولیکن تا کنون این جهانی پروستی مرا راضی و خرسند نگه داشته است. در پناه خرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/24