Pyongyang: A Journey in North Korea

Pyongyang: A Journey in North Korea

Pyongyang: A Journey in North Korea

گی دولیل و 1 نفر دیگر
3.4
48 نفر |
25 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

76

خواهم خواند

42

Famously referred to as one of the "Axis of Evil" countries, North Korea remains one of the most secretive and mysterious nations in the world today. In early 2001 cartoonist Guy Delisle became one of the few Westerners to be allowed access to the fortress-like country. While living in the nation's capital for two months on a work visa for a French film animation company, Delisle observed what he was allowed to see of the culture and lives of the few North Koreans he encountered; his findings form the basis of this graphic novel.Guy Delisle was born in Quebec City in 1966 and has spent the last decade living and working in the South of France with his wife and son. Delisle has spent ten years, mostly in Europe, working in animation, an experience that taught him about movement and drawing. He is now currently focusing on his cartooning. Delisle has written and drawn six graphic novels, including "Pyongyang," his first graphic novel in English.

یادداشت‌های مرتبط به Pyongyang: A Journey in North Korea

                .در این داستان که ،روایت سفر به کره شمالی بود ،هم از نقاشی و هم از متن استفاده کرده بود که قطعا تصاویر آن بیشتر از متن آن است که به آن داستان مصور می‌گویند.  یکی دیگر از چیز های جالبی که در این کتاب دیدم ،این بود که در داستان مصور حتما نباید مانند پیکاسو نقاشی بکشی و سعی کنی همه ی جزئیات را رعایت کنی ، کافی است که با همان تصویر فوق العاده ساده بتوانی منظور داستان را برسانی . حالا مهم نیست در تصویر آدم ها را چه گونه میکشی ،چیزی که مهم است ، این است که بتوانی منظور را برسانی .این دقیقا چیزی بود که در این کتاب بسیار نمایان بود ، از نظر من نقاشی ها بسیار ساده بودنند و راستش آنقدری قشنگ نبودند اما منظور داستان را می‌رساندند. چیز دیگری که به نظر من خیلی مهم است، رنگی بودن تصاویر کتاب های مصور است که با توجه به تجربه ی خودم از خواندن این کتاب ها ،باعث می شود که جذابیت بیشتری برای خواننده ها داشته باشد ، که این دقیقا چیزی بود که این کتاب نداشت . که اگر داشت خیلی کتاب بهتر و تاثیر گذار تری می‌بود. 
کره‌ی شمالی کشوری عجیب و پر رمز و راز است. از آن جهت که این کشور برای مردم دنیا جای ناشناخته‌ای است و اخباری که از آن به گوش می‌رسد هم عجیب و باورنکردنی است. از طرف دیگر کره‌ی شمالی که ارتباطش را با تمام دنیا قطع کرده است و مردمش را هم از ارتباط با دنیا منع کرده است .
کشوری که به معنای واقعی ، انگار که خارج از این دنیا و جهان هست و برای مردمی چون ما حتی تصور این که آنجا هستیم به نظرم عذاب آور است .
این که یک عمر بدون اینترنت زندگی کنی ،یا بهتره بگم اصلا ندانی اینترنت چیست، خیلی عجیب است . 
یا حتی نتوانی از رادیو استفاده کنی، چیزی که اغلب حتی تحویلش نمیگیریم در کره شمالی ممنوع است و من نمی‌دانم رادیو گوش کردن چه آسیبی می‌تواند به کشور یا حتی مردم یک کشور بزند که در بین این همه کشور کره شمالی ان را ممنوع کرده است . 
مردم این کشور حتی موقع خواب هم آرامش ندارند ، آن ها نمی‌توانند چراغ های خود را روشن بگذارند و این خیلی عجیب و کمی رو مخ است که مردم ان کشور نمی‌توانند آزادی کوچکی داشته باشند که حق آن هاست . 
همانطور که در کتاب گفته شده است و با توجه به قانون های مسخره ی این کشور فهمیدم ، مردم در این کشور در خدمت حکومت هستنند . آن ها هیچ امکانات رفاهی ندارند ، چه برسد به آزادی و حق و حقوق . 
ولی چیزی که برایم خیلی عجیب است ،آین است که این مردم که هیچ چیزی ندارند و برخی از آن ها حتی خوشحال هم نیستند چرا از آن کشور نمی روند؟  ،یا حتی اعتراض نمی‌کنند؟
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

بسم الله ا
            بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی اسم کره شمالی میاد، سریع ذهنمون یه کشور بدبخت عقب افتاده با مردم مظلوم و بی خبر از همه جا که از ترس تبعید یا اعدام می لرزن رو پیش چشممون تصور میکنه.
سوال اینجاست، آیا واقعا همچین چیزیه؟

جوابی که من بهش رسیدم اینه:
هم بله و هم خیر.
از جهاتی واقعا مردمی رنج کشیده و ستم دیده ان که تحت یک حاکمیت کمونیستی ( جامعه ای یکدست با تقسیم ثروتی یکسان) که همه چشم به یک شخص دوختند.
رهبر کره شمالی مردی نابغه و با استعداد در تمامی زمینه هاست و میشه گفت یه خدای مینیمال زمینیه که از بین نمیره، بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر وجه میده. 
خب این حرف بر چه مبنایه؟ تفکر حاکم بر ملت کره شمالی.
اگر شما توی کره شمالی به دنیا می اومدید نمی تونستید به صورت دیگه ای غیر از این فکر کنید، چون شما چیزی غیر از این بلد نبودید .
خب از جهت دیگه موافق نیستم که ملت کره شمالی تو سری خور یا احمق و ابله باشن ، چرا که من هوش و نبوغ رو در اونها می بینم که حتی با وجود جو اختناق آوری که وجود داره همچنان دارن پیش میرن، حتی اگر به چشم من و شمای نوعی نیاد.
********
راجع به کتاب، گی دولیل اطلاعات خاصی به من اضافه نکرد اما تصاویر جالبی که کشیده بود باعث شد من بیشتر بتونم به بطن فرهنگ کره شمالی وارد بشم.
تصور کنید شما یه طراح شنگولید که وارد یک کشور سرد و بی روح می شید، کمترین کاری که انجام می دید چیه؟
اول سعی می کنید قهرمانانه شرایط تون رو عوض کنید اما بعدش بنگ، می خورید به دیوار بسته و دو هفته بعد می بینید که زیادی با شرایط سازگار شدید.

پ ن1: ترجمه کتاب خوب و رون بود .
پ ن2: توصیه میکنم اگه تا الان کتابی راجع به کره شمالی نخوندید با همین که سبک هست شروع کنید، بعدش می تونید سفرنامه اقای امیرخانی رو بخونید، خیلی جامع تره و فضای موجود رو بهتر به تصویر کشیده.
          
            اولین خاطرات من از کتاب مصور، بهترین خاطراتم هم هستند. ماجراهای تن تن که همه کتابهایش را هم خودم در نوجوانی خواندم و هم پسرم طرفدار پروپاقرصشان است. راستش نظرم درباره کتاب مصور به همان سبک مایل است. ماجراجویی معمایی و نوجوانانه. خیلی با گرافیک ناول (داستان مصور یا رمان مصور) نمی توانم ارتباط ایدئالی برقرار کنم. کتاب پیونگ یانگ که روایت مصوری است از سفر گی دولیل انیماتور معروف کانادایی به کره شمالی برای کار روی یک پروژه پویانمایی بوده هم از این قاعده برایم مستثنا نیست. سفرنامه تصویری او نه آنقدری که باید از کشور مرموز کره شمالی به ما ذهنیت میدهد و نه به اندازه یک سفرنامه مکتوب با جزییات ما را در تصویرسازی ذهنی همراهی میکند. 
البته این تنها چالش مخاطب با کتاب نیست. اگر شما هم مثل من قبلا کتاب هایی درباره کره شمالی خوانده باشید ( چه سفرنامه طور مثل نیم دانگ پیونگ یانگ امیرخانی ، چه سیاسی استراتژی و چه زندگینامه داستانی مثل دختری با هفت اسم) چیزی که در این کتاب خیلی برایتان ازاردهنده می شود این است که نویسنده/کارتونیست به هیچ .جه نتوانسته فضای اجتماعی و زیستی مردم در کره شمالی را به خوبی و درستی بازتاب دهد و بیشتر حس مرموز بودن و بی اطلاعی منتقل میشود تا ساختار کمونیستی بسته ای که باید باشد . 
البته روایت های طنزآمیز و همراه نقد اجتماعی دولیل در کتاب باعث میشود ما به صداقت او شک نداشته باشیم   اما خب کتاب بیشتر از پاسخ دادن به سوالات بیشمار ذهنی ما درباره کره شمالی، سوال های جدید برایمان می آفریند.
          
            کتاب مانند سایر تصاویر روایت غرب از کره شمالی‌ست؛ و در واقع منطبق با همان روایتی ست که کشورداران کره شمالی سعی کرده‌اند تا از خودشان به دنیا مخابره کنند.
نویسنده در سال‌های ریاست جمهوری دبلیو بوش پسر به پیونگ‌یانگ رفت و آمد دارد. نخست دلیل رفت و آمد نویسنده بسیار جالب است. او یک کارگردان و انیماتور کانادایی مقیم فرانسه است که برای مدیریت و سرکشی بر فرآیند ارزان تولید انیمیشن در کره شمالی به آن‌جا سفر می‌کند. داستان از این قرار است که فریم‌های اصلی در فرانسه طراحی می‌شوند و فریم‌های میانی به صورت ارزان‌تر در شرق آسیا و به خصوص کره شمالی... همین آغاز کافیست تا آن تصویر «کره شمالی جدا از جهان» کمی در ذهن آدم مخدوش شود....
اما از این جا به بعد تصویرها مانند سایر توصیف‌هاست. زندانی هر مستشار و یا مسافری در چند پرده مختصر و تجربه محدود... و صورت‌های سردی که به هیچ عنوان ارتباط برقرار نمی‌کنند؛ و آیینی غیرذات‌گرا و موهوم و بن‌بستی تمام عیار و غیرانسانی
برای من که در هم‌زمانی با این کتاب سفرنامه «نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ» از رضا امیرخانی را هم می‌خواندم شباهت زیاد تجربه‌ها در دو سفرنامه با حداقل دو دهه فاصله و در دو زمان قاعدتاً متفاوت پدر و پسر جالب توجه بود.
از سویی دیگر تجربه کتابی کمیک و تماما تصویری در مقابل سفرنامه نوشتاری، ارادتم را به کمیک و کتب تصویری دوچندان کرد... انتقال پیام در این کتاب بیش‌تر از کتاب نوشتاری امیرخانی بود و این قابل توجه است
          
            تصویرگری شو دوست داشتم ، نسبتا قوی بود و حالات چهره رو خوب منتقل میکرد، اما محتوا شو نه! 
با اینکه درباره کشور کره شمالی اطلاعات قبلی ای نداشتم، متوجه میشدم که نویسنده با گارد گیری داره حرف میزنه و یه طرفه به قاضی میره.
خیلی عجیب بود که  در طول سفرِ آقای نویسنده، هیچ نکته مثبتی درباره کره شمالی به نظرشون نرسیده ! کل کتاب داشت از  فضای خشک، منزوی ، و احمقانه جامعه شاهد مثال میاورد.
یکی از چیزهایی که خیلی بهش اشاره میکرد تبلیغ و اقناع بیش از حد حکومت برای جذبِ اطاعت مردم  و آمادگی بیش از حد کشور برای دفاع از خود در برابر حمله های احتمالی هسته ای  بود، که توی ساخت مکان های عمومی شون این مورد رو لحاظ کرده بودن.
کتاب گاها طنز هایی هم داشت، اما هیچ طنزی خالی از تمسخر و تحقیر مردم و حکومت نبود!
همونطور که گفتم اطلاعات قبلی نداشتم اما بعد از خوندن این کتاب فضایی که از کره شمالی تو ذهنم شکل گرفت، یه جامعه خشک و بی مغزه که حکومت مزخزفی داره و مردم و افکارشون تحت خدمت شن.
تنها نکته جالبی که به نظرم رسید این بود که مردم داوطلبانه کارهایی که شهرداری تو کشورما انجام میده رو انجام میدن، مثل رنگ کردن پل، آبیاری فضای سبز و غیره.