معرفی کتاب بندها اثر دومنیکو استارنونه مترجم امیرمهدی حقیقت

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
33
خواندهام
498
خواهم خواند
191
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
The Strega Award–winning Italian author’s “scalding and incisive” novel of marriage and family bonds that come undone in the wake of an affair (Library Journal, starred review). A New York Times Notable Book of the Year A Sunday Times and Kirkus Reviews Best Book of the Year Winner of the 2015 Bridge Prize for Best Novel Italy, 1970s. Like many marriages, Vanda and Aldo’s has been subject to strain, attrition, and the burden of routine. Yet it has survived intact. Or so things appear. The rupture in their marriage lies years in the past, but if one looks closely enough, the fissures and fault lines are evident. It is a cracked vase that may shatter at the slightest touch. Or perhaps it has already shattered, and nobody is willing to acknowledge the fact. Domenico Starnone’s thirteenth work of fiction is a powerful short novel about relationships, family, love, and the ineluctable consequences of one’s actions. Known as a consummate stylist and beloved as a talented storyteller, Domenico Starnone is the winner of Italy’s most prestigious literary award, the Strega. “The leanest, most understated and emotionally powerful novel by Domenico Starnone.”―The New York Times
بریدۀ کتابهای مرتبط به بندها
نمایش همهلیستهای مرتبط به بندها
یادداشتها
1403/6/14
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
هر آدم نرمالی دوست داره که آزادی و استقلال داشته باشه و در قید و بندِ محدودیت نباشه،دقیقا چیزی که آلدو هم میخواست. البته که میل و اشتیاقی که به رهایی داشت کاملا درک میکردم،اما مشکل اونجا بود که آلدو این آزادی رو در مجرد بودن و خودش رو در بند محدودیتی به اسم«خانواده» می دید به قول خودش«زن و بچه داشتن نه نشانه آزادی بلکه از عقب ماندگی حکایت داشت»!!.و همین باعث شده بود خیانت به همسرش براش یه عادت بشه تا خودش رو قانع کنه که با اینکه ازدواج کرده اما هنوز تعهد و مسئولیتی نسبت به کسی نداره. که در نتیجه تاثیرات جبران ناپذیر روی روح و روان بچه هاش و مخصوصا زنش شد!(: #آلدو_نباشیم!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5 روز پیش
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
«دومین کتاب تیرماه 1404» اگه بخوام خیلی ساده بگم، رمان "بندها" داستان یه زندگیه که به ظاهر ترمیم شده، اما توی دلش پر از ترک و زخم و حسرت باقی مونده. ماجرای مردیه که خانوادهش رو ول میکنه، میره دنبال عشق و آزادی، ولی بعد از چند سال برمیگرده، اما نه خودش دیگه همون آدمه، نه زنش، نه بچههاش. انگار همهشون یه چیزی از دست دادن و هیچوقت هم نتونستن دوباره پیدا کنن. اسم کتاب خیلی قشنگ انتخاب شده، چون نشون میده که تو زندگی یه سری بندهایی هست که نمیشه پارهشون کرد. بندهای بین زن و شوهر، بین پدر و بچهها... وقتی دیگه هیچ علاقهای نمونده، باز هم یه جور بند ناپیدا هست که اونا رو به هم وصل نگه میداره. شخصیتها خیلی واقعیان. نه زن فرشتهست، نه مرد شیطان. هر دوشون یه جاهایی اشتباه کردن و یه جاهایی صادق بودن. زن داستان قوی ولی خشمگین و زخمیه. مرد انگار بین خودخواهی و پشیمونی دستوپا میزنه. بچههاشونم قربانی دعواهای قدیمی و حرفهای نگفتهن. چسبید. نه یکبار بلکه دهبار هم بخونمش کمه!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.