یادداشت سمیرا علیاصغری
1401/7/11
وقتی زلزله میاد، سالها اثرات تخریبی و غیرقابل جبرانش توی خونه باقی میمونه؛ ترکهای روی دیوار، حفرهها، زخمهای عمیق، ویرانیها. درست شبیه بلایی که رابطهی ناسالم سرِ خانواده میاره. خانوادهای که توش زن و شوهری از پرتگاهِ طلاق عاطفی گذشتن و حالا درست لبهی پرتگاهِ دیگهای راه میرن، با حسِ مداومِ عدمِ تعلق... متنِ کتاب بسیار روان بود، از این مدلا که به خودت میای میبینی ۵۰صفحه رو رد کردی. ترجمهی آقای حقیقت مثل همیشه دقیق و لذتبخش. گزینش کلمات برای بیان عمیقترین افکارِ درونی، بینظیر و قابل تامل. سوالی که برای من پیش میاد و از جوابش خیلی میترسم اینه که واقعا هیچ درمانی برای طلاق عاطفی نیست؟ آیا واقعا نمیشه مثل قبل بود؟ امیدوارم نویسنده فقط برای تذکر دادن به اینکه حواسمون ششدانگ به رابطمون باشه، بدترین حالت رو تصویر کرده باشه. اگر کسی تجربه و دانشش رو داره، به من جواب بده لطفا.
(0/1000)
نظرات
1403/7/9
من تازه «هنر عشق ورزیدن» اریک فروم رو شروع کردم. با خوندن ابتدای کتاب بهنظرم میاد فروم میخواد به سوال شما جواب بده.
2
1
1403/10/14
خیانت برای زندگی مشترک مثل زلزله می مونه. پایه های زندگی رو سخت داغون میکنه. اما اینطور هم نیست که نشه زندگی رو باز سرپا کرد. ما روانشناس ها در بحث زوج درمانی و خیانت معتقدیم و شاهد بودیم که گاهی ترمیم و تولد دوباره زندگی های اینچنینی پایداری و استحکام بیشتری خواهند داشت . به شرطی که دو طرف اراده تغییر داشته باشند.
1
1
پارمیدا
1403/7/9
1