Absolutely Almost

Absolutely Almost

Absolutely Almost

4.2
54 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

142

خواهم خواند

37

ناشر
شابک
9780147508577
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1394/2/16

توضیحات

        From the author of the National Book Award nominee A TANGLE OF KNOTS comes an inspiring novel about figuring out who you are and doing what you love.Albie has never been the smartest kid in his class. He has never been the tallest. Or the best at gym. Or the greatest artist. Or the most musical. In fact, Albie has a long list of the things he's not very good at. But then Albie gets a new babysitter, Calista, who helps him figure out all of the things he  is good at and how he can take pride in himself.A perfect companion to Lisa Graff's National Book Award-nominated A Tangle of Knots , this novel explores a similar theme in a realistic contemporary world where kids will easily be able to relate their own struggles to Albie's. Great for fans of Rebecca Stead's Liar and Spy , RJ Palacio's Wonder and Cynthia Lord's Rules .Praise for Lisa Graff's novelsTangle of Knots (nominated for a National Book Award)* "Combining the literary sensibility of E. B. White with the insouciance of Louis Sachar, Graff has written a tangle that should satisfy readers for years to come."-- Booklist , starred reviewDouble Dog Dare"Graff's...story is lighthearted and humorous, but honestly addresses the emotions associated with divorce. Her characters' voices, interactions, and hangups are relatable, as they battle each other and adjust to their families' reconfigurations."-- Publishers Weekly
      

یادداشت‌ها

Amir

Amir

1402/7/2

        کتاب جالبی بود 
در باره پسری که به مدرسه ای جدید رفته و از دوست صمیمی اش جدا شده 
مشکل او در مدرسه جدید پیدا کردن دوست است و نمرات او که از نظر پدرش قابل قبول نیست 
البته با کمک پرستارش کمی اوضاع برای او فرق میکند 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

18

          بچه‌تر که بودم همیشه دلم می‌خواست کتاب‌های قطور و کم تصویر بخوانم. برای همین هروقت که می‌رفتم کتابخانه، حوصله‌ام از ور رفتن با کتاب‌های بچه‌گانه قسمت مخصوص بچه ها سر می‌رفت، پس می‌رفتم قسمت کتاب‌های نوجوان و خودم را بین قفسه‌های بزرگ کتاب‌هایی که برای بچه ها نبودند گم می‌کردم. یکهو می‌دیدم که چند کتاب بزرگ برای خودم پیدا کردم-کتاب‌هایی که به نظرم ارزش خواندن داشتند- و با خوشحالی می‌رفتم و به مسئول کتابخانه پنج کتابی را که هر دفعه می‌شد قرض گرفت، تحویل می‌دادم و بار جدید کتاب‌هارا می‌گرفتم.با اینکه اسم اکثرشان را یادم رفته ولی این‌طور بود که هی می‌رفتم سراغ کتاب‌های بزرگ تر و بزرگ تر تا اینکه در نوجوانی تقریبا هیچ مشکلی با خواندن کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای که از بالا تا پایین صفحه‌هایش چفت در چفت کلمات ریز چاپ شده بود، نداشتم.
اما الان که طاقچه بی‌نهایت را نگاه می‌کردم، کلی از این کتاب‌های نوجوان و... می‌دیدم که نخوانده‌بودم. کلی کتاب با جلدهای رنگارنگ و عناوین دوست داشتنی.
خلاصه تصمیم گرفتم در کنار خواندن کتاب‌هایی که حس «بزرگ بودن» بهم می‌دهند، کمی از این کتاب‌های بچه‌گانه‌تر را هم بخوانم.
کتاب خوبی بود. واقعی بود و اهمیت تلاش و اینکه همیشه این تلاش، کم کم و آهسته نتیجه می‌دهد را در زندگی شخصیت اصلی-اَلبی- نشان داده بود.
و مهم‌تر از همه اینکه سیر داستان، واقعی بود. داستان یک زندگی‌ که آدم باهاش حس نزدیکی می‌کند و شکست های پی دی پی‌ای که اَلبی در روند زندگی بهشان بر می‌خورد را می‌شد با تمام احساسات کودک درونم، درک کرد.
        

3