یادداشت زهرا عباد
17 ساعت پیش
#یادداشت_کتاب #مطلقا_تقریبا این کتاب دربارهی یک پسر معمولی و ساده است. شاید زیادی ساده در حدی که خنگ به نظر میرسد. البته من از این مدل بچهها دیدهام. شاید یک دلیلِ تا این حد ساده بودنشان، تک فرزند بودنشان است. نداشتن تعامل با بچههای دیگر و همیشه با بزرگترها بودن، باعث میشود فرد دائما تحت حمایت باشد و نتواند رشد اجتماعی کاملی پیدا کند، مثلا طعنهها را بفهمد، دوز و کلک را درک کند و .... اما پسر کلاس پنجمی قصه ما یک خصوصیت دیگر هم دارد، اینکه در ریاضی و دیکته بسیار ضعیف است. نکته خوب و جالب کتاب این است که آلبی نه اختلال خواندن دارد، نه مشکل مغزی و روانی و نه هیچ مساله خاص دیگری که در کتابهای دیگر به آنها پرداخته میشود؛ او فقط در بعضی دروس ضعیف است و یک دانش آموز معمولی است، کسی که باوجود همه تلاشهایش دیکته اش از B بالاتر نمیآید. از آن مهمتر آلبی برخلاف کتابهای دیگر (مثل چطوری خیلی بدخط بنویسیم) هیچ خصوصیت برجسته دیگری مثلا در هنر یا ... هم ندارد، او کاملا معمولی است! تمام هنر این کتاب در همین جملات خلاصه میشود، اینکه زندگی یک بچه عادی که در هیچ چیزی باهوش نیست را به تصویر میکشد. جالب اینجاست که دور و بر ما پر است از این بچهها که خیلی مواقع در آینده زندگی خوبی هم پیدا میکنند ولی در آن سن در دروس مدرسه ضعیفند و از مدارس خوب و سطح بالای غیر انتفاعی به همین دلیل اخراج میشوند! (شاید این یکی از مهمترین دلایل برای مخالفین شیوه مدارس آکادمیک باشد.) نمونه این بچهها، معلم ریاضی آلبی است که در کلاس چهارم ریاضیاش ۰ بوده ولی انتخاب کرده که معلم ریاضی بشود تا بتواند به بچههایی شبیه خودش کمک کند!! کتاب نکات ریز و جذابی دارد، درباره رفتار والدین با فرزندان، کمک یک فرد خارج از خانواده، عکسالعملهای اطرافیان به این خصوصیات کودک، تلاش فرد برای جا افتادن در مدرسه جدید و ... در مجموع پیشنهاد میکنم حتما کتاب را بخوانید. @macktubat
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.