معرفی کتاب دزیره اثر آنه ماری سلینکو مترجم رویا امامی میبدی

دزیره

دزیره

آنه ماری سلینکو و 1 نفر دیگر
4.2
272 نفر |
80 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

33

خوانده‌ام

574

خواهم خواند

169

شابک
0000000163766
تعداد صفحات
696
تاریخ انتشار
1399/10/16

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        در این رمان، پاره ای از وقایع تاریخی انقلاب کبیر فرانسه و ناپلئون بناپارت روایت شده است .((دزیره)) دختر یک بازرگان با ناپلئون قبل از آن که به امپراتوری برسد، برحسب اتفاق آشنا می شود .سپس با افسری عالی رتبه که از دوستان ناپلئون است ازدواج می کند و در پی آن ماجراهایی روی می دهد که آن ماجراها در رمان حاضر به تصویر کشیده شده است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

تعداد صفحه

25 صفحه در روز

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به دزیره

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        قطعا این کتاب یکی از بهترین کتاب های کلاسیکه! 
خوندن هر کلمش حس قدم زدن تو کوچه های پاریس رو به ادم میده و واقعا غم جدایی اوژنی از ناپلئون به ادم منتقل میشه:')
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          قطعا پنج ستاره هم برای این شاهکار کمه،خیلی زیاد مورد علاقه ی من بود،تاریخی بودنش،سیاسی بودنش و عاشقانه ی زیبایی که داشت رو شدیدا میپسندم.
چقدر این کتاب رو دوست دارم،انگار با لحظه لحظه اش زندگی کردم.... 
قطعا دلم برای اون شب هایی که ناپلئون و ژوزف با دزیره و ژولی توی باغ قدم میزدن،ژولی و ژوزف دست همدیگه رو پنهانی میگرفتن و تنهایی باهم صحبت میکردن،دزیره و ناپلئون باهم مسابقه ی دو میذاشتن و ناپلئون سرعتش رو کم میکرد و اجازه میداد دزیره بازی رو ببره تنگ میشه.و هنوزم با به یاد آوردن اولین بوسشون کلی ذوق میکنم:))) 
با اینکه کتاب طولانی ای بود ولی بازم با عشق و علاقه خوندمش و اصلا از خوندنش حتی  ذره  ای خسته نشدم،و ای کاش میشد یک روز تمام میتونستم برم توی اتاق مخفی خوم(در واقع این اتاق خیالیه)و اونجا یه روزه تمومش کنم. 
با عشق و شور و اشایاق به سمت جلد دوم میرم و امیدوارم توی اون جلد عاشفانه های بیشتری از ناپلئون و دزیره ببینیم،میدونم خیلی توقعم زیاده اما واقعا نمیشه؟:))
فکر کردم یه پایان با معنی و عجیبی داره ولی کلا پایانی نداشت در واقع،جلد اول و جلد دوم یه کتابن به خاطر همین هم پایان واقعی توی جلد دوم منتظرمه.
کتاب خیلی زیبایی بود،خیلی..!
        

21

  leila

leila

1403/9/18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

سَمی

سَمی

1404/4/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          شب دیروقت است،همه گمان می‌کنند من دراز کشیده‌ام و استراحت می‌کنم تا برای شرکت در جشن‌هایی که فردا و پس‌فردا به افتخار ملکه‌ی دزیده‌ریای سوئد و نروژ برگزار می‌شود،آماده شوم. ولی من می‌خواهم برای آخرین‌بار خاطراتم را یادداشت کنم.وقتی می‌رسم به آخرین صفحه‌ی آن،خیلی برایم عجیب می‌نماید.یاد روزی افتادم که همه‌ی صفحه‌های آن هنوز سفید بود و به عنوان هدیه‌ی زادروزم،روی میز کوچک کنار تختخوابم گذاشته شده بود.در آن‌موقع چهارده ساله بودم و از خودم می‌پرسیدم این دفتر به چه کارم می‌آید.پدرم هم جواب داده بود: « زندگی‌نامه‌ی همشهری برناردین،اوژنی،دزیره کلاری را در آن یادداشت کن...»
پدر،تاریخچه‌ی زندگی‌ام را در آن نوشته‌ام و دیگر چیزی برای افزودن به آن ندارم.چون تاریخچه‌ی زندگی این دختر همشهری،تمام و تاریخچه‌ی زندگی ملکه‌ای آغاز شده است.
ولی قول می‌دهم پدر کاری نکنم ک باعث سرافکندگی تو شود،این را هم هرگز فراموش نمی‌کنم که تو حریرفروش بسیار محترمی بودی.
#دزیره #آن_ماری_سلینکو #پرویز_شهدی
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          بر عکس خیلی از هم سن و سالام عاشق درس تاریخ بودم اینکه درس تاریخی که در مدرسه ارائه می‌شد چه قدر کسل کننده بود و نیاز به حفظ کردن داشت برام مهم نبود من جوری عاشق زنگ تاریخ بودم که با یک نگاه کل کتابو از بر می‌کردم. 
16 سالگی، کتابفروشی انصاری در خیابان بوعلی مشغول بی هدف گشتن لابه لای کتابا بودم. چشمم افتاد به کتابی که تصویری از ناپلئون روی جلد آن بود همان را خریدم بدون اینکه بدانم چی هست. آن روزها به سرم زده بود که آخوند بشوم. اوقاتم در حجره با خواندن کتاب دزیره می‌گذشت زیر نگاه های سنگین، که این کار را کراهت و اتلاف وقتی که برای کارها و درس‌های مهم‌تر بود می‌پنداشتند. بعد فهمیدم به این نوع کتاب رمان گفته می‌شود. 
دزیره اولین رمانی بود که به طور جدی خواندم. از قضا اصلا انتخاب بدی هم نبود. کتاب ضمن روایت روان، نثر صمیمی، به صورت داستان اطلاعاتی تاریخی زیادی از دورۀ انقلاب فرانسه و ظهور ناپلئون می‌دهد و به طور موازی روایتی عاشقانه هم جلو می‌برد. ما با اوژونی شخصیت اصلی داستان و خانواده‌اش همراه نوشته‌های دفتر خاطراتش می‌شویم و با ناپلئون آشنا می‌شویم از زمانی که افسری جز بود تا وقتی که مرد قدرتمند اروپا شد، و زمانی که به عشق اوژونی خیانت کرد و  روزی که ستارۀ اقبالش خاموش شد و سقوط کرد. اوژونی که روزی به ملکه‌ای کشوری دیگر تبدیل شد. کیفی که از کتاب بردم مرا بیشتر به سمت رمان خوانی هل داد و به طور کلی با کتاب خوانی جدی آشنا کرد؛ . بنابراین خاطره‌ای خوش برام از خودش به جا گذاشت. بعد از مدتی هم فهمیدم فیلمی از روی آن ساخته شده. همان روزها از این کلوپ به آن کلوپ می‌گشتم دنبال فیلمی کلاسیک که کسی اسم آن را هم نشنیده بود. بعد از مدت کوتاهی شبکۀ وای فای و تلگرام فراگیر شد و چند سال بعد فیلم را از آن‌جا دانلود کردم.
        

49

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          #یادداشت_کتاب

#دزیره
#عشق_کتاب

امروز کتاب دزیره را تمام کردم و کتاب "عشق کتاب" را شروع کردم. در عشق کتاب صفحه‌ای است که دختر کتابی را درون کیفش می‌گذارد. همسرش می‌پرسد مگر این را تمام نکردی؟ دختر می‌گوید چرا، ولی نمی‌توانم به این راحتی از آن عبور کنم.

دزیره برای من همین شکلی است. تمام شده ولی من هنوز در فکرش هستم. کتابی که قبلا به اسم عاشقانه می‌شناختم ولی بعد از خواندنش فهمیدم خیلی بیشتر از عاشقانه بودن، یک کتاب تاریخی است. کتابی که در رمانی جذاب، لطیف و روان، تاریخ پرخون و خشن فرانسه، از شروع دوران جمهوری تا پایان زندگی ناپلئون را روایت می‌کند.

زبان داستان اول شخص است. در حقیقت ما در حال خواندن خاطرات نوشته شده دزیره در دفتر خاطراتش هستیم. اما اینقدر همه چیز متناسب و به جا است که اصلا ملال و خستگی از خواندن آن به مخاطب دست نمی‌دهد.

نکته خاص و قابل ذکر این است که برخلاف چیزی که همیشه درباره کتاب می‌گویند، دزیره معشوقه ناپلئون نبوده بلکه اولین عشقش بوده که مدتی با هم نامزد می‌شوند اما اتفاقات و سرنوشت دزیره را به جای ملکه فرانسه، ملکه سوئد می‌کند! درواقع کلمه معشوقه در آن دوران معنای خوبی نداشته و استفاده از آن برای دزیره، بی‌احترامی به اوست. 

چقدر فوق‌العاده بود اگر همه تاریخ دنیا را اینگونه جذاب و زیبا برای انسان روایت می‌کردند.

عاشقانه کتاب بسیار تمیز است و از حد چند بوسه، بدون شرح جزئیات، تجاوز نمی‌کند. به همین دلیل خواندن آن برای نوجوانان هم بدون اشکال است. خواندن این کتاب باعث شد همچنان بر اعتقادم محکم شوم که عاشقانه‌های کلاسیک خیلی خیلی تمیزتر از عاشقانه‌های امروزی، حتی ایرانی است!

https://eitaa.com/macktubat
        

17

مَشانا

مَشانا

1403/12/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          +تو به سرنوشت عقیده‌ای داری؟
_نه. اما به تصادف‌های عجیب چرا!

داستان دزیره، سراسر داستان یک تصادف بود. تصادفی زندانی شدن برادر. تصادفی به خواب رفتن در دفتر نماینده‌ی خلق، تصادفی آشنا شدن با سرباز خانه‌ی خلق، ژورف بوئوناپارته و تصادفی رسیدن به ناپلئون.

یک‌شب زیر نور ماه و کنار پرچین‌های خانه‌ی شهروند کلاری، ناپلئون ، به اوژنی کوچولو می‌گوید که سرنوشتش را می‌داند و قرار است کارهای بزرگی انجام دهد. و واقعا هم ناپلئون بناپارت بزرگ می‌شود. آنقدر بزرگ که حتی امروز هم اسمش را می‌شناسیم و آنقدر بزرگ که اروپا و مردم نتوانند بیش از این تحمل‌اش کنند. و درست است که ناپلئون نتوانست به نامزدی‌اش با اوژنی وفادار بماند. اما آنقدر بزرگ شد که تا اخرین لحظه، بخش عظیمی از زندگی دزیره را تحت‌تاثیر قرار بدهد. چون شاید ناپلئون می‌دانست که روزی آدم بزرگی خواهد شد. اما چه کسی می‌دانست که سر همین زیاده‌خواهی‌اش، و بر اثر یک تصادف کوچک، روزی برسد که دزیره، دختر یک تاجر پارچه فروش در مارسی، به عنوان ملکه‌ی سوئد تاج‌گذاری کند؟ 

بله. به خاطر همین است که دزیره شاید نه به سرنوشت اما به تصادف اعتقاد دارد. 

از اینها بگذریم، این کتاب انقدر شناخته شده هست که نیاز به تعریف من از ادبیات ملموس، شیرین و صمیمی‌اش یا بیان شیوای تاریخی‌اش و شخصیت‌پردازی‌های قوی‌اش ندارد.

فقط می‌توانم بگویم بخوانید و لذت ببرید.

        

1