لیلا خندان

تاریخ عضویت:

دی 1401

لیلا خندان

@Leila2020

35 دنبال شده

48 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
لیلا خندان

لیلا خندان

2 روز پیش

        
کتاب دختر شینا روایتی عاشقانه از زندگی پرتلاطم زن و شوهری هست که با وجود تمام سختی‌ها از پا نمیفتن و چون سرو، سبز و محکم می ایستند.
قلم نویسنده با شیوایی و روانی داستانی را خلق کرده که خواننده با فضا و شخصیتها چنان درهم می آمیزد که گویی خود در آن نقشی دارد.
داستان نقطه اوجی برایش نمی شود متصور بود چون از ابتدا داستان با کشش آغاز می‌شود و سیر صعودی را تا انتها حفظ می کند. و این نقطه قوت کتاب هست.
در این کتاب به رسم تمام رمانهای شهدایی با ساده زیستی، شرافت، عشق، تحمل سختی ها، نجابت و پاکی و تقدس روبرو هستیم.
اما چیزی که به نظرم کتاب را جذاب کرد روایتی صادقانه بود چرا که خانم قدم خیر واقعیت‌های زندگی را بخوبی بیان کرده بود و مخاطب با سختی های زندگیش آشنا شد و به شخصه برایش بخاطر تحمل رنجها دل سوزاندم. 
زندگی شهدا و خانواده هایشان سرشار از ایمان و اعتقاد و مقاومت هست چرا که اگر در کنار شهدا خانواده های استوارشان نبود مطمئنا آنها نمی توانستند با جان و دل جهاد کنند.
فقط نکته ای که به نظرم در زمان مطالعه کتاب مرا دچار سردرگمی کرده بود اسم شهید صمد بود چراکه روی جلد نام شهید ستار نوشته شده و من در طی مطالعه منتظر این بودم که صمد شهید می شود و همسرش با برادرش ستار ازدواج می کند یا ازدواج با صمد صورت نمی گیرد و یا...
درهرصورت نویسنده باید یک توضیحی در ابتدا می داد.
در کل کتابی خواندنی بود و من با علاقه به پایان رساندمش با اینکه پایانش غمی در وجودم به جا گذاشت.
اما سرنوشت انسانهای بزرگ تاریخ چیزی جز ایثار و فداکاری برای وطن و ملت نیست.
      

0

لیلا خندان

لیلا خندان

7 روز پیش

        کتاب شوهر آهو خانم روایتی خواندنی، قابل لمس، گاهی شیرین و گاهی تلخ و گزنده از زندگی پرتلاطم یک خانواده ی معمولی هست. 
کتاب با نثری ساده و روان و تعلیق های خوب داستان را گیرا کرده و با پیرنگ خوب خط سیر داستان بخوبی پیش رفته است.
فضاسازی و شخصیت پردازی نسبتاً خوب هست.
بنظرم میتوان این رمان را  با وجود زمینه روانشناختی جز بهترین داستان های ایرانی دانست.  
داستان با گزافه گویی پیش می رود و چنان با جزئی گویی روبرو هستیم که خواننده را دچار خستگی می کند و به نظرم این یکی از نکات منفی کتاب هست. شاید اگر این همه زیاده گویی نبود رمان کوتاه تر و خواندنی تر میشد.
خواننده با شرایط و زمانی که داستان در آن شکل گرفته و سیر تاریخی که در آن یکی از تحولات سیاسی و اجتماعی کشور ایران را رقم زده آشنا می شود؛ کشف حجاب و جنگ جهانی دوم.
نویسنده با توانایی و مهارت خود، شخصیت های داستان را موشکافانه در برابر دید خواننده خود قرار داده و مخاطب با شخصیت ها ارتباط محکم برقرار می کند طوری که حس همذات پنداری در او ایجاد می شود.
آهو نمونه ی یک زن سنتی با افکار و عقایدی هست که می شود گفت باورهای گریزناپذیر جامعه مردسالارانه بر او حاکم شده است.
باوری که به او و امثال او دیکته شده که مرد خدای او روی زمین هست و حتی مردان جامعه هم بخود این را قبولانده اند که حاکم سرنوشت زن هستند.
آهو نمونه ی بارزی از زنی هست که پشتوانه و حمایتی از کسی دریافت نمی کند. چیز غریبی نیست حتی در این زمانه که زنان پیشرفت کرده اند و افکار فمنیستی چنان آنان را دربر گرفته که برای خود قوانینی نظم کرده اند و زن سالاری را بر جامعه نوین دیکته کرده اند هم زن تنها و غیرمستقل و بدون حامی قوی همچنان ضعیف و شکننده هست.
شاید رفتار آهو برایمان که در این زمانه خواننده کتابش هستیم عجیب و تحمل ناپذیر باشد اما با شرایط آن زمان قابل درک هست.
رمان با پایانی غافلگیرکننده و باز به پایان می رسد، پایانی که از دید من چندان خوشایند نبود هرچند انتظاری جز این نداشتم. 
به شخصه تا پایان داستان به دنبال روزنه ای از امید برای زندگی ناامیدانه آهو بودم تا شاید مرهمی بر زخم هایش یافت شود.
      

33

        کتاب من او با گفتاری خاص و قلمی زیبا نوشته شده و از همان ابتدا خواننده برای درک و فهم آنچه بیان می شود احتیاج به تمرکز دارد و این نوع نوشتار کمی باعث سردرگمی می شود اما با پیش رفتن داستان این سختی کلام هم از بین می رود و مخاطب شیفته دانستن ماجرایی می شود که نویسنده از همان بدو شروع قصه را برای خواننده اش باز کرده است.
شخصیت های اصلی رمان باورپذیر هستن  و خواننده با آنها همذات پنداری می کند. فضاسازی عالی هست. تعلیق ها بجا هستند و پیرنگ داستان هم نسبتا خوب هست و خط سیر داستان بخوبی پیش می رود.
بعضی شخصیت ها در داستان چنان با خواننده عجین می شوند و تاثیرگذار هستن که سالیان سال می توان آنها را ذهن خود داشته باشی. افرادی مثل حاج فتاح که نمادی از یک انسان شریف و لوطی مسلک و خانواده دوست هست. شخصیتی قوی و محکم و دوست داشتنی که با روش مذهبی و لوطی گری علی نوجوان را تربیت می کند. من به شخصه باب جون را دوست داشتم و شخصیت محبوب من در این کتاب هست. در این رمان بعضی شخصیت‌ها خوب پرداخته شده بود مثل موسی ضعیف کش هم باوجود ضعف های اخلاقی می تواند در شرایطی ذات واقعی خود را نشان دهد و نویسنده بخوبی به آن پرداخته است.
در این کتاب از زبان و گویش مردم تهران قدیم استفاده شده و به جذابیت کتاب افزوده و یا محلات قدیمی تهران را به خواننده معرفی کرده است. زندگی روزمره و عادی اقشار مختلف و گفتگوهای محاوره ای بین افراد نمود خوبی در این کتاب داشته و به نظرم واقعیت اجتماعی که در آن زندگی می کنیم نشان داده شده است.
حوادث تاریخی مثل کشف حجاب با ماجرایی که در بطن داستان اتفاق می افتد می توان گفت که اوج داستان هست و ماجراهای بعد از آن را تحت الشعاع خود قرار می دهد و باعث می شود داستان شکل تازه ای بخود بگیرد و با همبستگی و اتحادی پنهانی نشان از عواطف قوی انسانی دهد.
علی با شخصیتی احساسی و عاطفی به طور خاصی عشق را نشان خواننده داده است. عشقی پاک و بدور از هوس. نویسنده علی را مظهری از پاکی و نجابت و خویشتنداری معرفی کرده است و با همین عشقی ناب که در وجودش هست تا آخر داستان لکه دار نمی شود نویسنده مقام شهید را به او ارزانی می کند.
در این رمان شخصیتهای سیاه و خاکستری وجود دارند که خواننده خود هرکدام را با ذهنیتش می سنجد. کریم با شخصیتی خاکستری نمادی از قشر پایین جامعه هست و پاسبان عزتی شخصیت سیاه داستان که با پایانی سزاوار و پرابهام به سرانجام خود می رسد به نظرم یکی از نکات پرچالش داستان همین مورد هست. 
و یکی از شخصیتهای قوی این داستان درویش مصطفی هست که می تواند نمادی از عقل، آگاهی و هادی باشد. پیری که در موقعیتهای خاص برای کشیدن افسار هوس ظاهر می شود و به نظرم ورودش در فصلهای آخر داستان هم چندان غیرواقعی نیست. انسان وارسته و عالم همیشه زنده هست.
یکی از مواردی که به نظر من قابل تعمق بود؛ پررنگ و برجسته بودن شخصیتهای مرد داستان بود و در مقابل نقش خانمهای رمان خیلی این چنین نبود با اینکه داستان در مورد مهتاب بود اما خواننده خیلی رابطه عمیق با این شخصیت برقرار نمی کند. به نظرم در این رمان آقایون محبوب تر بودن.
این داستان عمیق و تاثیرگذار بود با پایانی غم انگیز. داستانی که سرسری نباید خواند و گذشت بلکه باید فکر کرد و تعمق.
      

4

        
کتاب کهکشان نیستی روایتی است از عشق و شیدایی مردی بزرگ که برای رسیدن به توحید و حقانیت چه مشقتها و سختی هایی را تحمل کرد تا ذوب در الله شود. 
داستان با فضاسازی و شخصیت پردازی عالی روایتها را بقدری ملموس کرده بود که خواننده خود را در تمام لحظات با شخصیتها همراه می دید. این کتاب نفیس با پیرنگ نسبتاً عالی زندگی آقای سیدعلی قاضی را از جوانی تا وفات مستمر روایت می کند.
داستان از زبانهای مختلف روایت می شود و با هر راوی مخاطب با گوشه ای از زندگی پرارزش این مرد والامقام آشنا می شود.
از نکات مهم این کتاب آشنایی با شاگردان سیدعلی قاضی هست که با بعضی از این بزرگان اسلام آشنا هستیم مثل مرجع جلیل القدر آیت الله بهجت که من به ایشون ارادت قلبی دارم و باعث مسرت بود که در این کتاب شمه ای کوتاه از شخصیت والای ایشان را شناختم. و یا حضرت آیت الله علامه سیدمحمدحسین طباطبایی که من سالیان پیش داستان نمازی که ایشان می خوانند و حوری بهشتی را می بینند و ایشان توجهی نمی کنند و در این کتاب به این مسئله پرداخته شده بود و ماجرای امام خمینی قدس سره شریف.
و ما با راویان که همراه می شدیم با جنبه های شخصیتی آقای سیدعلی قاضی آشنا شده و در برابر عظمت اخلاقی و معنوی و انسانی این اشرف مخلوقات سرتعظیم فرود آوردیم.
آقا سیدعلی قاضی چنان در زندگی دنیایی بخود سخت گرفتند که شاید کمتر انسانی می تواند تحمل کند اما کسی که می تواند با یک اشاره تمام گنجهای عالم را از آن خود کند حاضر نیست طعم شیرین زندگی را بچشد چراکه لذت ها او را از معنویتی که بخواست خدا و توسط اهل بیت به ایشان عطا شده بود دور می کرد.
این کتاب چیزی جز درس انسان شدن و به پرواز درآمدن به سوی عشق حقیقی نیست.
این کتاب پربها رزق بود که نصیبم شد و من شیفته این شخصیت نورانی شدم.
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.