معرفی کتاب شهاب دین اثر زهرا باقری

شهاب دین

شهاب دین

زهرا باقری و 1 نفر دیگر
4.5
84 نفر |
50 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

11

خوانده‌ام

148

خواهم خواند

108

شابک
9786222851293
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        کتاب شهاب دین زندگینامه و خاطراتی از آیت الله شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی به قلم خانم  زهرا باقری است، از این نویسنده قبلا کتاب ناتا به چاپ رسیده است.
نویسنده در این اثر سعی کرده است با قلمی ساده و به دور از تکلف وقایع مهم زندگی آیت الله مرعشی را به تصویر بکشد. این کتاب خواننده را با آیت الله سید شهاب الدین مرعشی همراه می‌کند و به نجف، کربلا، سامرا، تبریز، تهران و قم می‌برد. خواننده از گوشه حجره‌ی کوچک سید شهاب مرعشی در نجف شاهد شب زنده داری‌ها و مرارت‌های او است. فقر و تنگدستی‌اش را می‌بیند و تلاش‌های شبانه روزی‌اش را برای تحصیل مشاهده می‌کند و همراه او روز‌ها مقابل اساتید زانو می‌زند و شب‌ها درسرداب سرد سامرا به تهجد می‌پردازد. خواننده از تشرفات آیت الله مرعشی به محضر امام زمان (عج) هم بی‌بهره نمی‌ماند و گوشه‌هایی از تشرفات را نظاره‌گر خواهد بود.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به شهاب دین

نمایش همه

یادداشت‌ها

جوان

جوان

1404/1/31

          شهابٓ دین
از آن جنس‌ کتاب‌های دلنشین و شیرین که میشد یک جرعه تمام آن‌ را نوشید.
دوستش داشتم و با خواندنش پر از لطافت شدم.
نکات اخلاقی سنگینی نداشت ولی سبک زندگی آیت الله مرعشی خود پر از نکته بود و عبرت آموز.
کتاب‌دوستی ایشان و تلاش‌های بسیاری که برای داشتن کتب نسخی کردند واقعا و واقعا باارزش بود و چقدر خوب سیر این کتاب‌دوستی و جمع‌آوری کتاب روایت شده بود.
همه‌ی این‌ها به خاطر قلم نویسنده‌ای هست که روایت‌های مختلف از زندگی شهاب‌الدین را بیرون کشیده و در بستر داستانی بیان کرده است. داستانی که به راحتی در مقابل چشم آدمی تصویر می‌شد.
نوع پرداخت به داستان و شروع از وفات شهاب‌الدین جالب بود ولی میزان رفت و برگشت بسیار زیاد بود. به طوریکه من قسمت حال را رد می‌کردم تا داستانِ گذشته را بخوانم.
نویسنده تلاش کرده بود داستان زندگی پر برکت ۹۰ ساله را در ۲۰۰ صفحه خلاصه کند. این خلاصه نوشتن تا یک جایی قابل تقدیر هست چون از زیاده‌گویی جلوگیری کرده است ولی بعضی روایت‌ها و بعضی دوره‌ها شاید به دلیل همین خلاصه نوشتن ناقص مانده است.
سفر هند بسیار کوتاه بود، طریقه‌ی بازگرداندن کتاب‌ها از نجف نوشته نشده بود و...
و همینطور زمان در داستان گم بود. به جز در مواردی که با مسائل سیاسی می‌شد زمان را سنجید در بقیه موارد نمی‌دانستیم که دقیقا در کجای تاریخ هستیم.

چقدر بریده از این کتاب می‌توان نوشت...
از مباحثه با استاد سنی...
تا شعرِ همای رحمتِ شهریار...
و من چقدر دلم خواست سرِ سفره‌ی نان و خیاری که امام زمان برای شهاب‌الدین آورده بود بنشینم و لقمه‌ای... چه خیال‌های بیهوده‌ای.
        

17

          #یادداشت_کتاب 
#شهاب_دین
مدت‌ها قبل که مشغول به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت آقای امینی‌خواه بودم، به خواندن کتاب‌های زندگی‌نامه علما روی آوردم. خاطره به خاطره و خط به خط این کتاب‌ها اعجاز بودند و درس. اما نثر برخی از آن‌ها واقعا سخت خوان بود طوری که نمی‌توانستم تمامشان کنم. تا اینکه روزی کهکشان نیستی را خواندم. چقدر لذت بردم از اینکه سرگذشت انسان بزرگی را در قالبی روان و داستانی می‌خواندم. برخی ایراد می‌گرفتند که تک تک کلمات این کتاب مستند نیست و در مواقع لزوم خیالات در آن دخیل شده، منتها من ترکیب خیال و واقعیت را به خواندن واقعیت خشک و سخت ترجیح می‌دادم. دیگر این را هم به عهده نویسنده گذاشته بودم که از استناد خاطرات و افراد مطمئن شود.

چند روز پیش کتاب شهاب دین را شروع کردم. این کتاب درباره‌ی عالم جذاب و دوست داشتنی آقای مرعشی است. کسی که بین علما از نوجوانی دوستش داشتم و احساس قرابت زیادی با او می‌کردم و تنها دلیلش هم داشتن عشق مشترک بود یعنی کتاب!
قبل‌ترها درباره ایشان و کتابخانه‌شان و تلاشهای عجیب و غریبشان برای خرید کتاب‌های خطی در عین فقر و نداری شنیده بودم. اما این کتاب جلوه‌های فراوان و ناشناخته‌ای از شخصیت ایشان را برایم آشکار کرد. 
کتاب شهاب دین هم مثل کهکشان نیستی به شیوه جذاب داستانی خاطرات را به هم متصل کرده است. البته در کل کتاب ما همه چیز را از نگاه شهابی می‌بینیم که ابتدای کتاب از دنیا می‌رود و به عالم معنا صعود می‌کند و در انتهای کتاب با قرار گرفتنش در خانه ابدی، از خاطراتش هم جدا می‌شود. 
این شیوه‌ی روایت جدید، یعنی روایت از نگاه جسم مثالی آیت الله مرعشی، باز مرا برد به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت. نویسنده با شیوه‌ای منحصر به فرد و جدید، تمام زندگی شهاب‌الدین را حتی پیش از تولد، از نگاه خود او روایت می‌کند. به این ترتیب مخاطب هم اتفاقات را می‌بیند و هم با احساسات احتمالی شهاب همراه می‌شود. در میان این تجدید خاطرات، در صحنه‌هایی موازی، جسم مثالی شهاب، جسم مادی‌اش را نیز همراهی می‌کند و در کنار خانواده‌اش به کارهای تشییع و کفن و دفن نظارت دارد.
 این مساله کتاب را در جنبه‌ای دیگر هم برجسته می‌کند. کتاب درواقع زندگینامه یک عالم است اما در سطر سطر آن حس نزدیکی مرگ را برای مخاطب تداعی می‌کند و او را به فکر قیامت و آمادگی خودش برای مرگ می‌اندازد.

من در این یادداشت قصد نداشتم تمام کتاب را شرح دهم ولی حذف کردن هر جمله‌ای به نظرم اجحاف در حق متن خوب و قوی نویسنده بود. البته قطعا با برطرف کردن برخی اشکالات، می‌توان کتاب بی‌نقص‌تری ایجاد کرد ولی در مجموع در میان زندگی‌نامه های معمول علما، این کتاب به جز محتوای خاص و ارزشمند آیت الله مرعشی، دارای شیوه نگارش بدیع و جذابی هم هست که مخاطب را تا انتها بدون خستگی با خود همراه می‌کند.

@macktubat
        

15

1

          «جوان، خدا می‌بیند.»
شهاب دین آدم بزرگی بود، صبور بود، گرسنگی را تحمل کرد، زخم زبان شنید، ولی روز به روز بر عزتش افزوده می‌شد، او با خدا معامله کرده بود. او اهل بیت را داشت.

او عاشق بود و آدم عاشق درد و رنج را  برای رسیدن به  هدفش به معشوقش تحمل می‌کند و تا نرسد به معشوقش آرام نمی‌گیرد، شهاب دین برای من این گونه بود.ادمی که عاشق کتاب بود و کتاب را برای دین جمع میکرد، برای خدا کتاب می‌خرید. تا باقی بماند برای ایندگان، برای من و شما. 

چقدر عشقِ به کتاب‌هایش را دوست داشتم، از وقتی کتاب را خواندم، مشتاقم روزی به کتاب‌خانه آیت الله مرعشی (رحمة الله علیه) سر بزنم و از نزدیک کتاب‌هایشان را ببینم. آن کتاب‌های که حاضر شدند گرسنگی بکشند ولی پول‌شان را بجای تهیه غذا، خرج خرید کتاب کنند و داخلش متنی بنویسند‌ که در چه شرایطی کتاب را خریدند، دوست دارم این کتاب‌ها را از نزدیک ببینم. قلم زیبایشان را که به یادگار بر روی کتاب‌هایشان  از گذشته‌ها مانده ببینم و بخوانم. چقدر کارشان زیبا و ارزشمند بوده و هست.

چقدر با خواندن کتاب غبطه خوردم.

بعضی جاها گریه کردم و بعضی قسمت‌ها لبخند بر لبانم نشست.
چه زندگی سختی داشتند.
و  به گمانم تحمل همین  سختی‌ها و صبوری‌ها، توکل‌ها و توسل ها، سبب شده نام  این بزرگوار بعد سال‌ها به نیکی یاد شود.

خواندن کتاب رو به همه خصوصا اهل علم و ادب توصیه میکنم.
دوست دارم باز هم کتاب را بخوانم.
از خواندن کتاب بسیار راضی هستم.
خدا قوت به نویسنده محترم کتاب🙏🌺
خداوند به قلم‌شان برکت دهد.🙏
[«سنگین‌ترین بارهای این عالم در مقابل سنگینی بار گناه هیچ وزنی ندارد.»
تحمل کن، شهاب! سختی‌ها تمام می‌شود.]
        

12

          .
#کتاب_خواندم
#شهاب_دین

اوضاع کتاب خواندنم افتضاح است.
رویم به دیوار، 
شهاب دین، آنقدر از این سر خانه به آن سر خانه سر خورد تا توانستم تمامش کنم.
علتش چیست؟ کاهلی .. تنبلی.. شاید هم  گ ش ا دی
بگذریم. 
نویسنده ی کتاب، شخصیت آقای مرعشی را از زبان سوم شخص نقل می کند و این وسط ها گریزی به وصیت نامه شهاب الدین هم می زند.
کتابِ شسته رفته ی تمیزی است و حق مطلب را توانسته ادا کند. 
الغرض
این ها را گفتم که بگویم، 
امروز که رفته بودم حرم حضرت معصومه ناراحتی ام را ابراز بنمایم و بگویم چرا حاجت بنده را نمی دهید؟ یاد شهاب الدین افتادم که هر وقت تقی به توقی می خورد بلند می شد می‌رفت سر کوچه شان که اگر نجف بود می شد حرم امیر المومنین اگر  کربلا بود می شد حرم اباعبدالله و اگر سامرا بود می شد سرداب مقدس.. حاجتش را که می گرفت هیچ. یک دور هم باچشم دل که نه با چشم سر اهل‌بیت را زیارت می کرد و خوش خوشان بر می‌گشت خانه اش . 
 این درست است آخر؟
امان از ما مردم عوام.. 

باقری دستمریزاد❤️


هرچند شهاب الدین هروقت کسی از او کتاب امانت می خواست این شعر را می خواند:

الا يا مستعیر الکتب دعنی/فان اعارتی الکتب عار
فمحبوبب من الدنیا کتابی/وهل رایت محبوبت یعار؟ 
ای کسی که از من کتاب امانت می خواهی/مرا رها کن که امانت دادن کتاب ننگ است
محبوب من در این دنیا کتاب است/آیا کسی محبوب خود را به کسی امانت می دهد؟ 


        

3

رها

رها

1402/9/8

          
سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی در سال ۱۲۷۶ شمسی در نجف اشرف به‌ دنیا آمد. او در سن ۲۷ سالگی به درجۀ اجتهاد رسید و  پس از  درگذشت «آیت‌‌اللّه بروجردی» یکی از مراجع تقلید شیعیان به‌حساب می‌آمد. او مؤسس مدرسه‌های مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه در قم است.
بی‌شک یکی از نکاتی که آیت‌اللّه مرعشی را در بین سایر علمای زمان برجسته می‌کند، عشق و علاقۀ وافر این عالم شیعه به کتاب‌ها و تحمل سختی‌های فراوان برای جمع‌آوری گنجینه‌ای ارزشمند از نسخه‌های نفیس خطی است که حاصل آن کتابخانه‌ای است که از نظر تعداد و کیفیت نسخه‌های خطی، نخستین کتابخانه در کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام محسوب می‌شود.
کتاب «شهاب دین» روایت داستانی از زندگی این عالم شیعه است که به قلم زهرا باقری به رشتۀ تحریر درآمده‌است.
داستان کتاب از دقایق پایانی زندگی سید شهاب‌الدین و آخرین زیارت او از حرم حضرت معصومه(س) آغاز می‌شود و پس از مرگ شهاب‌الدین، روح او داستان زندگی‌‌اش را از کودکی تا آرمیدن در خانۀ ابدی روایت می‌کند. 
نویسنده با قلمی ساده و روان، تصویرسازی‌های خوب و پرش‌های زمانی به‌موقع به‌خوبی توانسته‌است مخاطب را تا صفحات پایانی کتاب با خود همراه کند و هم‌گام با داستان، محتوای غنی‌ای از آموزه‌های اخلاقی را جرعه‌جرعه به او بنوشاند.
در این داستان خواننده شاهد علم‌آموزی، تنگدستی، عشق‌ورزی به کتاب‌ها، سختی‌ها، سفرها، زیارات و تشرفات سید شهاب‌الدین به محضر حضرت ولی عصر(عج) است. 
ناگفته نماند در بخش‌هایی از کتاب جای خالی برخی توضیحات احساس می‌شود که از انسجام کار می‌کاهد و منِ خواننده را با سؤالات بی‌جواب مواجه می‌کند. سؤالاتی از این دست که تا زمان ازدواج دوم سید شهاب‌الدین، او چگونه توانست با وجود تدریس و مشغله‌های فراوان، به‌تنهایی از دختر یک‌ساله‌اش نگهداری کند؟ یا سرنوشت کتاب‌های جمع‌آوری‌شده در نجف چه شد؟ و ... .
علاوه بر این، کتاب از نظر ویرایشی نیز نیاز به بازبینی دارد.

آیا این کتاب را به علاقه‌مندان موضوعات مذهبی و زندگی‌‌نامۀ بزرگان پیشنهاد می‌کنم؟ 
پاسخ بدون شک، آری است.

📚#شهاب_دین
✒️#زهرا_باقری
        

10

"سیدِ کتاب
          "سیدِ کتابخوان"

سیدشهاب‌الدین در مواجههٔ با کتاب، سر از پا نمی شناخت...
او عاشق کتاب نبود، که در مرحلهٔ بالاتری از این عنوان قرارداشت. انگار کتاب ها که در دست او قرارمی‌گرفتند، به آرامش می رسیدند! کتابخانه اش، منبع کتب خطی و نفیس بود و هرکدام را به قیمت گزافی خریده بود؛ یکی را به قیمت هفته ها گرسنگی، دیگری را به قیمت چهارسال نماز استیجاری و... .
...
کتاب شهاب دین، درمورد زندگی پسری است که مادر و پدرش از ابتدا، او را با محبت اهل بیت، خصوصا امیرمؤمنان علی(ع) پرورش دادند. پدرش ابتدای تولد، نوزادش را به ضریح حضرت تبرک کرد و مادرش با وضو شیر در دهانش می‌گذاشت.
سیدشهاب‌الدین‌کوچک، با دعای خیر پدر و مادر عزیزش که همیشه آن را به همراه داشت و با ظرف دلی که پاکِ پاک بود، آنقدر به طلب علم و دانش علاقه نشان داد و در این راه تلاش کرد، که در سن جوانی عالِمی بزرگ شد و عزیز اهل بیت علیهم السلام، خصوصا امام زمان(عج).
بارها و در شرایط گوناگون، در اوج مصائب و سختی های زندگی، خودِ حضرت به یاری شهاب الدین رفته بود و او را مثل پدر راهنمایی کرده بود.
...
کتاب، درمورد زندگی پر‌فراز و نشیب "سید‌شهاب‌الدین‌مرعشی‌نجفی" زیر سایهٔ اهل بیت علیهم السلام است، که سعادت دین و دنیا و آخرت انسان، قطعا و حقیقتا به دست همین عزیزان است🌱
...
خانم "زهرا باقری" نویسندهٔ عزیز کتاب، با قلمی بابرکت این کتاب را به رشتهٔ تحریر درآورده اند. به همین جهت بسیار به ایشان غبطه می خورم، که قطعا مورد توجه امام زمان(عج) قرارگرفته اند.
        

44