شهاب دین

شهاب دین

شهاب دین

زهرا باقری و 1 نفر دیگر
4.6
61 نفر |
35 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

11

خوانده‌ام

104

خواهم خواند

73

شابک
9786222851293
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        کتاب شهاب دین زندگینامه و خاطراتی از آیت الله شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی به قلم خانم  زهرا باقری است، از این نویسنده قبلا کتاب ناتا به چاپ رسیده است.
نویسنده در این اثر سعی کرده است با قلمی ساده و به دور از تکلف وقایع مهم زندگی آیت الله مرعشی را به تصویر بکشد. این کتاب خواننده را با آیت الله سید شهاب الدین مرعشی همراه می‌کند و به نجف، کربلا، سامرا، تبریز، تهران و قم می‌برد. خواننده از گوشه حجره‌ی کوچک سید شهاب مرعشی در نجف شاهد شب زنده داری‌ها و مرارت‌های او است. فقر و تنگدستی‌اش را می‌بیند و تلاش‌های شبانه روزی‌اش را برای تحصیل مشاهده می‌کند و همراه او روز‌ها مقابل اساتید زانو می‌زند و شب‌ها درسرداب سرد سامرا به تهجد می‌پردازد. خواننده از تشرفات آیت الله مرعشی به محضر امام زمان (عج) هم بی‌بهره نمی‌ماند و گوشه‌هایی از تشرفات را نظاره‌گر خواهد بود.
      

لیست‌های مرتبط به شهاب دین

عبد صالح خداحاج آقا روح اللهخون دلی که لعل شد: خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی

از علما و بزرگان دین بگو؛

26 کتاب

کتب مربوط به زندگی علما، عرفا؛ (موارد مطالعه شده، با تیک مشخص شده) • کتاب های خاطره ای: ○ عبد صالح خدا / آقا روح الله ○ خون دلی که لعل شد ✅️/ ماه در آينه ○ گوهر شب چراغ (حاج شیخ غلامرضا یزدی)✅️ ○ حاج آخوند / شیخ بی خانقاه ○ به رنگ صبر (خاطرات فاطمه صدر، از شهید صدر و امام موسی صدر) ○ عمار انقلاب / ذوالشهادتین امام (علامه مصباح) ○ چای خوش عطر پیرمرد : داستان‌هایی کوتاه از زندگی مبارز مجاهد شهید سیدحسن مدرس ○ سوخته : زندگی نامه، آيت الله شیخ محمدجواد انصاری همدانی • رمان: ○ سه دیدار (امام خمینی)✅️ ○ روح الله (امام خمینی) ○ مردی در تبعید ابدی (ملاصدرا)✅️ ○ قلندر و قلعه (شیخ اشراق) ○ نا (شهید صدر) ○ نخل و نارنج (شیخ انصاری )✅️ ○ شهاب دین (آيت الله مرعشی نجفی )✅️ ○ تنهای هزار ساله (شیخ صدوق) ○ که ماهی بر آید (ملاهادی سبزواری)✅️ ○خاک نشین (شیخ عباس قمی) ○ آقا شیخ مرتضی زاهد ○ کهکشان نیستی (آيت الله قاضی) ○ خورشید می ماند (شیخ بهایی) ○ بند‌‌بند سرگذشتم (زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم کاشف الغطا) ○ قربانی طهران (اشاره ای به زندگی شیخ فضل الله نوری در قالب رمان) ○ تو را خانه ای هست (شیخ بهایی) [لیست درحال به روز رسانی است]

29

گاه ناچیزی مرگ: رمان درباره  زندگانی محیی الدین ابن عربیکهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطباییمردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین

تألُه

23 کتاب

رمان‌هایی بر اساس زندگی بزرگان فقه و فلسفه و عرفان متاسفانه یا خوش‌بختانه در ایام تحصیلی سال که بیشتر درگیر کتاب‌های درسی و دانشگاهی هستم، خیلی برایم سخت است که سراغ کتب غیر درسی نروم! خواندن کتب تخصصی نیازمند تخصیص زمان بیشتری هستند و مشکل است که بتوان در اوقات فراغت شبانه‌روز از پس آن برآمد. از طرفی دنبال کردن هر موضوع را هم نمی‌پسندم و خواندن هر کتابی را نیز مفید نمی‌دانم! به همین خاطر دنبال راه حلی میانه بودم؛ کتاب‌هایی که نیازمند تمرکز زیادی نباشند و در عین روان بودن، حداقل اطلاعات کمی را برای خواننده در بر داشته باشند و حس نکنم که وقتم را هدر داده‌ام! رمان، گزینه مناسبی برای این اوقات است؛ اما نه هر رمانی! شاید به مذاق بعضی کتاب‌خوان‌ها خوش نیاید اما عمده رمان‌های موجود در بازار را چیزی جز سرگرمی و پر کردن وقت خالی نمی‌دانم. البته که انس با کتاب بر خیلی از سرگرمی‌های رایج این روزها رجحان دارد، اما چه بهتر که آدم به حداقل‌ها اکتفا نکند. به فراخور رشته تحصیلی و البته علاقه شخصی، دانستن در مورد زندگی فقها و فلاسفه و عُرَفا برایم جالب بود؛ به همین جهت رو‌ آوردم به رمان‌هایی با موضوع زندگی این بزرگان؛ تا به این صورت ضمن پر کردن اوقات فراغت، اطلاعات کمی در مورد شخصیت و زندگانی آنان بدست آورم و بلکه آغازی باشد برای آشنا شدن هرچه بیشتر با افکار و عقاید ایشان. بعضی از کتاب‌های این فهرست، وجه عارفانه قوی‌تری دارند مانند کهکشان نیستی و صلیب و صلابت. بعضی وجه فلسفه آن می‌چربد مانند دنیای سوفی. بعضی وجه اخلاقی آن غالب است مانند شهاب دین که داستان زندگی آیت‌الله مرعشی نجفی است و نخل و نارنج که درباره شیخ انصاری نوشته شده است. بعضی نیز سرگذشت ساده‌ای است از زندگانی آن شخص مانند تن‌های هزار ساله در مورد شیخ صدوق و سری کتب مفاخر ایران که البته برای نوجوانان نوشته شده است. در کتاب بندی قلعه بیداد نیز وجه طبابت ابن‌سینا غلبه دارد و کمتر به فلسفه وی پرداخته شده است. در کتاب مردی در تبعید ابدی نیز به اقتضای شخصیت ملاصدرا سعی شده هر دو وجه فلسفی و عرفانی بازتاب داشته باشد. نای برادران نیز برش‌هاییست از زندگی آیتِ شهید، سید محمدباقر صدر. علاوه بر مجموعه «مفاخر ایران» مجموعه «فرزانگان» نیز برای آشنایی نوجوانان و مجموعه «مشاهیر خندان» نیز برای کودکان تهیه شده که در این لیست اضافه نشده است.

112

یادداشت‌ها

          «جوان، خدا می‌بیند.»
شهاب دین آدم بزرگی بود، صبور بود، گرسنگی را تحمل کرد، زخم زبان شنید، ولی روز به روز بر عزتش افزوده می‌شد، او با خدا معامله کرده بود. او اهل بیت را داشت.

او عاشق بود و آدم عاشق درد و رنج را  برای رسیدن به  هدفش به معشوقش تحمل می‌کند و تا نرسد به معشوقش آرام نمی‌گیرد، شهاب دین برای من این گونه بود.ادمی که عاشق کتاب بود و کتاب را برای دین جمع میکرد، برای خدا کتاب می‌خرید. تا باقی بماند برای ایندگان، برای من و شما. 

چقدر عشقِ به کتاب‌هایش را دوست داشتم، از وقتی کتاب را خواندم، مشتاقم روزی به کتاب‌خانه آیت الله مرعشی (رحمة الله علیه) سر بزنم و از نزدیک کتاب‌هایشان را ببینم. آن کتاب‌های که حاضر شدند گرسنگی بکشند ولی پول‌شان را بجای تهیه غذا، خرج خرید کتاب کنند و داخلش متنی بنویسند‌ که در چه شرایطی کتاب را خریدند، دوست دارم این کتاب‌ها را از نزدیک ببینم. قلم زیبایشان را که به یادگار بر روی کتاب‌هایشان  از گذشته‌ها مانده ببینم و بخوانم. چقدر کارشان زیبا و ارزشمند بوده و هست.

چقدر با خواندن کتاب غبطه خوردم.

بعضی جاها گریه کردم و بعضی قسمت‌ها لبخند بر لبانم نشست.
چه زندگی سختی داشتند.
و  به گمانم تحمل همین  سختی‌ها و صبوری‌ها، توکل‌ها و توسل ها، سبب شده نام  این بزرگوار بعد سال‌ها به نیکی یاد شود.

خواندن کتاب رو به همه خصوصا اهل علم و ادب توصیه میکنم.
دوست دارم باز هم کتاب را بخوانم.
از خواندن کتاب بسیار راضی هستم.
خدا قوت به نویسنده محترم کتاب🙏🌺
خداوند به قلم‌شان برکت دهد.🙏
[«سنگین‌ترین بارهای این عالم در مقابل سنگینی بار گناه هیچ وزنی ندارد.»
تحمل کن، شهاب! سختی‌ها تمام می‌شود.]
        

10

          #یادداشت_کتاب 
#شهاب_دین
مدت‌ها قبل که مشغول به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت آقای امینی‌خواه بودم، به خواندن کتاب‌های زندگی‌نامه علما روی آوردم. خاطره به خاطره و خط به خط این کتاب‌ها اعجاز بودند و درس. اما نثر برخی از آن‌ها واقعا سخت خوان بود طوری که نمی‌توانستم تمامشان کنم. تا اینکه روزی کهکشان نیستی را خواندم. چقدر لذت بردم از اینکه سرگذشت انسان بزرگی را در قالبی روان و داستانی می‌خواندم. برخی ایراد می‌گرفتند که تک تک کلمات این کتاب مستند نیست و در مواقع لزوم خیالات در آن دخیل شده، منتها من ترکیب خیال و واقعیت را به خواندن واقعیت خشک و سخت ترجیح می‌دادم. دیگر این را هم به عهده نویسنده گذاشته بودم که از استناد خاطرات و افراد مطمئن شود.

چند روز پیش کتاب شهاب دین را شروع کردم. این کتاب درباره‌ی عالم جذاب و دوست داشتنی آقای مرعشی است. کسی که بین علما از نوجوانی دوستش داشتم و احساس قرابت زیادی با او می‌کردم و تنها دلیلش هم داشتن عشق مشترک بود یعنی کتاب!
قبل‌ترها درباره ایشان و کتابخانه‌شان و تلاشهای عجیب و غریبشان برای خرید کتاب‌های خطی در عین فقر و نداری شنیده بودم. اما این کتاب جلوه‌های فراوان و ناشناخته‌ای از شخصیت ایشان را برایم آشکار کرد. 
کتاب شهاب دین هم مثل کهکشان نیستی به شیوه جذاب داستانی خاطرات را به هم متصل کرده است. البته در کل کتاب ما همه چیز را از نگاه شهابی می‌بینیم که ابتدای کتاب از دنیا می‌رود و به عالم معنا صعود می‌کند و در انتهای کتاب با قرار گرفتنش در خانه ابدی، از خاطراتش هم جدا می‌شود. 
این شیوه‌ی روایت جدید، یعنی روایت از نگاه جسم مثالی آیت الله مرعشی، باز مرا برد به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت. نویسنده با شیوه‌ای منحصر به فرد و جدید، تمام زندگی شهاب‌الدین را حتی پیش از تولد، از نگاه خود او روایت می‌کند. به این ترتیب مخاطب هم اتفاقات را می‌بیند و هم با احساسات احتمالی شهاب همراه می‌شود. در میان این تجدید خاطرات، در صحنه‌هایی موازی، جسم مثالی شهاب، جسم مادی‌اش را نیز همراهی می‌کند و در کنار خانواده‌اش به کارهای تشییع و کفن و دفن نظارت دارد.
 این مساله کتاب را در جنبه‌ای دیگر هم برجسته می‌کند. کتاب درواقع زندگینامه یک عالم است اما در سطر سطر آن حس نزدیکی مرگ را برای مخاطب تداعی می‌کند و او را به فکر قیامت و آمادگی خودش برای مرگ می‌اندازد.

من در این یادداشت قصد نداشتم تمام کتاب را شرح دهم ولی حذف کردن هر جمله‌ای به نظرم اجحاف در حق متن خوب و قوی نویسنده بود. البته قطعا با برطرف کردن برخی اشکالات، می‌توان کتاب بی‌نقص‌تری ایجاد کرد ولی در مجموع در میان زندگی‌نامه های معمول علما، این کتاب به جز محتوای خاص و ارزشمند آیت الله مرعشی، دارای شیوه نگارش بدیع و جذابی هم هست که مخاطب را تا انتها بدون خستگی با خود همراه می‌کند.

@macktubat
        

11

          .
#کتاب_خواندم
#شهاب_دین

اوضاع کتاب خواندنم افتضاح است.
رویم به دیوار، 
شهاب دین، آنقدر از این سر خانه به آن سر خانه سر خورد تا توانستم تمامش کنم.
علتش چیست؟ کاهلی .. تنبلی.. شاید هم  گ ش ا دی
بگذریم. 
نویسنده ی کتاب، شخصیت آقای مرعشی را از زبان سوم شخص نقل می کند و این وسط ها گریزی به وصیت نامه شهاب الدین هم می زند.
کتابِ شسته رفته ی تمیزی است و حق مطلب را توانسته ادا کند. 
الغرض
این ها را گفتم که بگویم، 
امروز که رفته بودم حرم حضرت معصومه ناراحتی ام را ابراز بنمایم و بگویم چرا حاجت بنده را نمی دهید؟ یاد شهاب الدین افتادم که هر وقت تقی به توقی می خورد بلند می شد می‌رفت سر کوچه شان که اگر نجف بود می شد حرم امیر المومنین اگر  کربلا بود می شد حرم اباعبدالله و اگر سامرا بود می شد سرداب مقدس.. حاجتش را که می گرفت هیچ. یک دور هم باچشم دل که نه با چشم سر اهل‌بیت را زیارت می کرد و خوش خوشان بر می‌گشت خانه اش . 
 این درست است آخر؟
امان از ما مردم عوام.. 

باقری دستمریزاد❤️


هرچند شهاب الدین هروقت کسی از او کتاب امانت می خواست این شعر را می خواند:

الا يا مستعیر الکتب دعنی/فان اعارتی الکتب عار
فمحبوبب من الدنیا کتابی/وهل رایت محبوبت یعار؟ 
ای کسی که از من کتاب امانت می خواهی/مرا رها کن که امانت دادن کتاب ننگ است
محبوب من در این دنیا کتاب است/آیا کسی محبوب خود را به کسی امانت می دهد؟ 


        

0

0

رها

1402/9/8

          
سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی در سال ۱۲۷۶ شمسی در نجف اشرف به‌ دنیا آمد. او در سن ۲۷ سالگی به درجۀ اجتهاد رسید و  پس از  درگذشت «آیت‌‌اللّه بروجردی» یکی از مراجع تقلید شیعیان به‌حساب می‌آمد. او مؤسس مدرسه‌های مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه در قم است.
بی‌شک یکی از نکاتی که آیت‌اللّه مرعشی را در بین سایر علمای زمان برجسته می‌کند، عشق و علاقۀ وافر این عالم شیعه به کتاب‌ها و تحمل سختی‌های فراوان برای جمع‌آوری گنجینه‌ای ارزشمند از نسخه‌های نفیس خطی است که حاصل آن کتابخانه‌ای است که از نظر تعداد و کیفیت نسخه‌های خطی، نخستین کتابخانه در کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام محسوب می‌شود.
کتاب «شهاب دین» روایت داستانی از زندگی این عالم شیعه است که به قلم زهرا باقری به رشتۀ تحریر درآمده‌است.
داستان کتاب از دقایق پایانی زندگی سید شهاب‌الدین و آخرین زیارت او از حرم حضرت معصومه(س) آغاز می‌شود و پس از مرگ شهاب‌الدین، روح او داستان زندگی‌‌اش را از کودکی تا آرمیدن در خانۀ ابدی روایت می‌کند. 
نویسنده با قلمی ساده و روان، تصویرسازی‌های خوب و پرش‌های زمانی به‌موقع به‌خوبی توانسته‌است مخاطب را تا صفحات پایانی کتاب با خود همراه کند و هم‌گام با داستان، محتوای غنی‌ای از آموزه‌های اخلاقی را جرعه‌جرعه به او بنوشاند.
در این داستان خواننده شاهد علم‌آموزی، تنگدستی، عشق‌ورزی به کتاب‌ها، سختی‌ها، سفرها، زیارات و تشرفات سید شهاب‌الدین به محضر حضرت ولی عصر(عج) است. 
ناگفته نماند در بخش‌هایی از کتاب جای خالی برخی توضیحات احساس می‌شود که از انسجام کار می‌کاهد و منِ خواننده را با سؤالات بی‌جواب مواجه می‌کند. سؤالاتی از این دست که تا زمان ازدواج دوم سید شهاب‌الدین، او چگونه توانست با وجود تدریس و مشغله‌های فراوان، به‌تنهایی از دختر یک‌ساله‌اش نگهداری کند؟ یا سرنوشت کتاب‌های جمع‌آوری‌شده در نجف چه شد؟ و ... .
علاوه بر این، کتاب از نظر ویرایشی نیز نیاز به بازبینی دارد.

آیا این کتاب را به علاقه‌مندان موضوعات مذهبی و زندگی‌‌نامۀ بزرگان پیشنهاد می‌کنم؟ 
پاسخ بدون شک، آری است.

📚#شهاب_دین
✒️#زهرا_باقری
        

9

          اهل فن در معنی نام شهابِ نجوم فرموده اند :
خطی نورانی و درخشنده در آسمان یا همان ستاره دنباله دار، ستاره ای درخشان با زیبایی خیره کننده و عمری کوتاه.
شهابِ دین اما مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ست که چون ستاره ای در آسمان دین درخشید و نورش، طریق وصل را به جویندگان راه حق نشان داد. 
کتاب شهاب دین ،اثری مؤثر از نویسنده ای توانمند است. نویسنده ای که دست خواننده را در دست شهاب ٩۶ ساله گذاشته و با مفهوم عرض وبرکت عمر به خوبی آشنا می‌کند.
مرور زندگی شخصیت بزرگی چون آیت الله مرعشی نجفی از قبل از تولد تا زمان وفات و گنجاندن وصیت نامه مرحوم در لابلاي کتاب در کنار روان بودن متن و تکیه بر مستندات، خواندن شهاب دین را بر هر طالب معرفتی واجب کرده است. 

با خواندن بخش هایی از کتاب، مانند شدت فقر و گرسنگی مرحوم مرعشی، عرق شرم بر پیشانی خواننده می‌نشیند و اطراف را می‌پاید که مبادا رندی مچش را بگیرد و بگوید : فلانی! چگونه ای؟ 

شهاب دین ، بااینکه داستان است اما می‌توان از آن به عنوان کتاب تاريخ، اخلاق، زندگی، راهنمای زناشویی، تربیتی و اعتقادی هم بهره برد. 

دیدن ستاره ی دنباله دار هر آدمی را به وجد می‌آورد.
و بیننده چنان مجذوب زیبایی آن می‌شود که تا به خود بیاید عمر ستاره تمام شده است و تازه بعد از آن است که می‌تواند از زیبایی آن برای بقیه تعریف کند. 
و خواننده ای که در طول خواندن کتاب چنان مجذوب شخصیت گیرای مرحوم مرعشی می‌شود که گذر زمان را احساس نمی‌کند و تازه بعد از اتمام کتاب است که می‌تواند آن را به بقیه معرفی کند.  
شاید بتوان در کارنامه نویسنده، شهاب دین را شهاب باقری نام نهاد.
کاش ما هم، در آسمان دین ، شهابی شویم.
        

5

          #شهاب_دین
زهرا باقری
انتشارات شهید کاظمی

از بدو ورودم به دنیای طلبگی و مطالعات اسلامی با مرحوم آیت الله مرعشی نجفی آشنا بودم و به ایشان بی نهایت ارادت داشتم. حجه الاسلام سید حسین مومنی حبیب آبادی استاد عزیزی که اولین تحصیلات طلبگی ام را در محضر او و برادر خانمش انجام شد، همو که مرا با آیت الله ناصری رحمه الله علیه آشنا کرد و نخستین دیدار و گفتگوی راحت و صمیمانه ام با ایشان را تحقق بخشید، آنقدر به این مرجع بزرگوار علاقه مند بود که نخستین پسرش را شهاب الدین نام گذاشت.
آیت الله مرعشی نجفی حقیقتا در بین تمام مراجع قدیم و جدید همتا ندارد، مردی زلال، نورانی که بارها هم به محضر امام زمان علیه السلام تشرف داشت هم توفیق دیدار با سیدالشهداء علیه السلام ، حضرت زهرا، حضرت معصومه سلام الله علیهما و دیگر خاندان اهل بیت علیهم السلام را در رؤیا و مکاشفه پیدا کرده بود؛ رادمردی انقلابی، به روز، دانشمندی مسلط به شاخه های مختلف علوم اسلامی و غیر اسلامی که در انساب و شناخت نسب سادات دومی نداشت و.... عجیب نرین ویژگی این سید و سالار کتابخرها شدت فهم و اشتیاق او برای خرید نسخه های خطی و گردآوری کتابهای اسلامی و بخصوص شیعی در رقابت و درگیری با انگلیسیها و یهودیان بود. رفتار متحیر کننده او این بود که در شرایط فقر و گرسنگی شدیدش با پول اندک و ناچیز نماز و روزه استیجاری به خرید این کتابها همت می گماشت و بی درنگ کتاب را پس از خرید وقف می کرد. گاهی برای خرید یک کتاب یکسال نماز و روز را قبول می کرد. شدت اهتمام او به این موضوع تا آنجا بود که تا آخر عمر هرگز استطاعت تشرف به حج را پیدا نکرد و آرزو به دل از دنیا رفت.

کتاب شهاب دین روایتی خوشنوشت و خوشخوان از زندگی این اسطوره تاریخ معاصر است که فرزند شهیدی از زاویه دید زیبا و دلچسبی آن چنان آن را به رشته تحریر درآورده که نتوانستم آن را زمین بگذارم و یک نوبته آن را نوشیدم.
هرچند حروف‌چینی و قلم نامناسب و فاصله کم سطور چشم را آزار می دهد، اما اینقدر متن دلچسب است و شخصیت جذاب است که خواننده را با خود همراه می کند.

امروز خواندن این کتاب بهتر از فرداست.
رحمه الله علیه رحمه واسعه
خوشا بسعادتش که با رضایت اهل بیت علیهم السلام از دنیا رفت.

اللهم ارزقنا

پراکنده نوشتهای یک نویسنده

ble.ir/join/OTllMTRiNW
        

6

          کتاب اخلاق؛ خواندن آن بر هر کتاب‌خوانی، واجب!

کتاب شهاب دین، یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که در مورد زندگی علما خواندم. شاید تمام ابعاد شخصیتی آیت‌الله مرعشی نجفی به نمایش در نیامده باشه، اما همین فرصت کوتاه هم تاثیر عمیقی بر ذهن و روح خواننده خواهد گذاشت. 

قلم نویسنده نوعی حس صمیمیت و نزدیکی، توأم با احترام و ستایش را نسبت به شخصیت داستان به وجود آورده است؛ سختی‌هایی که شهاب در راه تحصیل و به تبع آن در زندگی چشیده، مشقت‌هایی که برای خرید کتاب و در پس آن از طعنه نااهلان بر او تحمیل شده، و عشق به معبود و اهل‌بیت که صبر بر این مشکلات را برای او آسان کرده است!

رسیدن به نقطه‌ای که عالمان بزرگی چون شهاب در آن قرار دارند، سخت و شاید هم ناممکن باشد؛ اما می‌توان از سیره و روش آن‌ها در زندگی شخصی الگو گرفت و تا حدی به آن نزدیک شد؛ زمانی که برای خرید کتاب از مایحتاج زندگی می‌گذرد، زمانی که برای کسب علم دشواری سفر را به جان می‌خرد و زمانی که برای احیای علوم دینی، از لذایذ حلال هم چشم می‌پوشد. 

حاصل سال‌ها دست‌رنج این عالم بزرگ، یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌خانه‌های دنیا در قم است که نسخ خطی و گران‌بهایی در آن نگه‌داری می‌شود؛ به شدت علاقه‌مند شدم که از کتاب‌خانه ایشان بازدید کنم.


        

22

        #یادداشت 📝
#شهاب_دین 📖
#زهرا_باقری 🖋️
#آیت‌الله_مرعشی 📚

کتابخانه از مکانهای مورد علاقه من است. از جاهایی که به برکت اضافه شدن اتاق بازی کودکان از تفریحات سالم من و فرزندانم شده است. 
در مورد آیت الله مرعشی و کتابخانه اش و زحماتی که برای جمع آوری کتب آن کشیده، شنیده بودم اما در مورد جزئیات آن چیزی نمیدانستم حتی تا به حال در سفرهایم به قم، به این کتابخانه نرفته بودم.
کتاب شهاب دین نوشته خانم زهرا باقری زندگینامه آیت الله سید شهاب الدین مرعشی است. کتاب با نثری روان و جذاب به رشته تحریر درآمده است. 
نحوه روایت این نویسنده جوان خوش قلم و مواجهه اش با زندگی آیت‌الله مرعشی برایم جدید و جذاب بود. کتاب با مرگ آیت الله و ورود او به عالم دیگر آغاز میشود و تمام زندگی ایشان از قبل تولد تا مرگ توسط خود ایشان مرور میشود. در لابلای روایت داستانِ زندگی این عالم بزرگوار، پسرشان در حال خواندن وصیتنامه پدرشان و آماده سازی مراسم تدفین هستند.
زحمات طاقت فرسای آیت الله مرعشی برای جمع آوری کتب خطی و جلوگیری از، به دست نااهلان افتادن این کتب نفیس یا از بین رفتن آثار بزرگان تحسین برانگیز است. اینکه نماز و روزه استیجاری بگیری تا کتابهایی را بخری که بعدا برای استفاده اهلش وقف کنی کاری بس ستودنی است.
تصور میکنم لحظات نابِ بودن در کتابخانه، و با لذت کتاب خواندنِ خودم و کودکانم را چقدر مدیون ایثارگری مرعشی ها هستیم. 
 ذکاوت، شجاعت و تلاش مراجع تقلیدی چون آیت الله مرعشی تاثیر بسزایی در تاریخ ایران داشته است. 
حس ناب ارادت ایشان به بانوی آب و آیینه، حضرت فاطمه معصومه(س) در جای جای کتاب موج میزد و به من گوشزد میکرد در پناه کسی هستیم که همیشه و همه جا هوای ما را داشته و دارد. 

آذر 1402
@BookAndMe
.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          در طریق عشق‌بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

هر وقت فکر کردیم خبری شده، در مسیر دین خدا حرکت کردیم، دیگه کلی کار برای انتشار نور الهی  کردیم و در یک کلام به مرحله‌ی من برای خودم کسی شدم رسیدیم،  لازم هست بفهمیم که هیچی نیستیم.
یعنی هیچ ابن هیچ!
یکی از راه های خالی کردن این هوا، دیدن و شنیدن و خواندن درباره زحمت کشان بی ادعا است.
 کسی که عمر خود، جوانی خود، سلامتی خود و همه زندگی خود را وقف انتشار حقایق دینی کرده در انتهای عمر خود وصیت می‌کنه که سر عمامه‌ام روبه مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها متصل کنید.
همه خواسته های دنیوی و اخروی خود را از این خانواده طلب می کند و به اطرافیان یاد می دهد که هیچ طریقی، جز از باب این خانواده باز نخواهد شد.
اگر از خواندن کهکشان نیستی لذت بردید، در اشلی کوچک‌تر می‌توانید ساعات خوبی رو با این کتاب سپری کنید.

البته واقعا در رعایت نخ تسبیح اتصال ارکان کتاب، جای کار بسیار داشت و در اوج آغاز شد، در میانه کتاب کمی دچار افول  شد اما در پایان گویی به زور بخواهند هواپیما را فرود بیاورند، اختلاف ارتفاع پرواز در کسری از ثانیه سپری شد. پایان بندی بسیار ضعیفی داشت.
        

1