بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یاسر

@maheri

7 دنبال شده

92 دنبال کننده

                      طلبه ای بدهکار انقلاب و شهدا
                    
@yasermaheri3

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

یاسر پسندید.

"در زندگی لحظه هایی هست که تو میان دو بد، دو نا‌دلخواه، محکوم به انتخابی؛ چرا که بدتر از هردوی این انتخاب‌ها، در تعلیق ماندن و انتخاب نکردن است.." انقدر تک تک جملات این فصل قشنگن که نتونستم تمومش کنم‌.. نگرانم حواسم نباشه و این کتابو تند تند بخونم و درآخر هیچی ازش به یادم نمونه 🚶‍♀️

یاسر پسندید.

۲. معرفه: تشریع احکام الهیه چون از جهت مصالح و مفاسد واقعیه است، قوانین اسلام خواهد بود و چون تدبیر در جریان همان مصالح و عدم ظهور همان مفاسد بوده باشد، سیاست الهیه است. و گاهی که مصلحت در نفس احکام باشد، حقیقتا تدبیر در اجرای حکم اولویت و لزوم اطاعت و انقیاد از برای اوست و لذا این قسمت از احکام نیز سیاسات الهیه است برای ترقیات عباد با ارتباط و اتصال به آن مقام عالی. خیلی خیلی متن جون داریه دوستان ...

یاسر پسندید.
یاسر پسندید.
یاسر پسندید.
یاسر پسندید.
            روایت با خاک‌های گوناگون و فصلافصل، از بیست و هشت مرداد سی و دو شروع می‌شود تا فتح خرم‌شهر... داستان مدور و غیرخطی. شخصیت‌ها پراکنده. مبارزه و انقلاب و جنگ... هر نویسنده‌ای آرزوی نوشتن هم‌چه اثری را دارد، با این سه پدیده‌ی بزرگ... راوی قصه‌گو است و فضلِ علمی‌ش را هیچ‌جا به رخ نکشیده است. از من اگر بپرسی، مهم‌ترین شخصیت رمان، ابرام لوچ‌ست که پس از انقلاب با ریشِ بلند و نامِ خانواده‌گیِ اسلام‌دوست دوباره به انزلی برمی‌گردد... رمان سفره‌ای است رنگارنگ، مثل همه‌ی سفره‌های گیلانی... ترش و شیرین... اگر به من بود، آن را یکی از به‌ترین داستان‌های انقلاب می‌دانستم؛ درک نویسنده از انقلاب کاملا فراگیر است. از آن سو، نویسنده هرگز گیلان را فدای پای‌تخت نکرده است... نه بیست و هشت مردادش بوی بهارستان می‌دهد و نه حتا خرم‌شهرش بوی خوزستان. انزلی‌چی از دروازه‌ی انزلی پنداری خارج نشده است و همین مهم‌ترین نقطه‌ی تمرکز رمان است.
و البته هر رمانی مثل هر جهان برساخته‌ی دیگری، «کاش» و «ای‌کاش‌»های فراوانی را در کیسه‌ی ذهن مخاطب می‌اندازد... و همین یعنی ته‌نشینی در ذهن مخاطب...
          
یاسر پسندید.
«همه‌ی ما به دنبال خوشبختی هستیم و تمام زندگیمان را که همین تکاپوهای روز و شب باشد، در راستای رسیدن به آن مصرف می‌کنیم. هر کدام از ما تعریفی برای خوشبختی انسان داریم و براساس آن است که زندگیمان را پی میریزیم. امّا همه‌ی ما می‌دانیم که برداشت‌های ما می‌توانند صحیح و می‌توانند غلط باشند، یعنی امکان دارد چیزی را به اشتباه مایه‌ی خوشبختی‌مان بدانیم، چیزی که اتفاقاً مایه‌ی بدبختیمان خواهد بود! بنابراین، ضروری است که درباره‌‌ی مسائلی که مربوط به خوشبختی است، به خوبی تأمل کنیم و در غیر این صورت، امکان دارد در همین تاریکی، ناگهان به درون چاهی سقوط کنیم.

می‌توانم این کتاب را «هندسه‌ی خوشبختی» نام گذاری کنم: کتابی که به روشی بسیار جالب و بیانی بسیار لطیف، به تحقیق درباره‌ی این می‌پردازد که خوشبختی انسان چیست و چگونه باید آن را به دست آورد. کتابْ گام به گام با ادله‌ی ساده و محکم پیش می‌رود و پیوستگی آن همواره حفظ می‌شود و همین مطلب، این کتاب را مانند شکل هندسی منظمی در می‌آورد که اجزای آن، در ارتباط با هم، تصویر زیبایی را خلق کرده‌اند.

گرچه این کتاب برای نوجوانان نوشته شده است، امّا همان طور که در مقدمه هم هست، کتابی آموزشی است؛ یعنی باید توسط استادی که بر روی مطالب اشراف کاری دارد ارائه شود. بنابراین، توصیه می‌کنم که برای فهم عمیق کتاب، از افرادی که آشنای به «حکمت متعالیه» هستند درخواست کنید که آن را برایتان توضیح بدهند و یا این که قبل از شروع مطالعه‌ی کتاب یا دست کم همراه با آن، کتاب «فطرت» از متفکر عظیمْ استاد مرتضی مطهری را مطالعه کنید. 

سبک نوشتاری علامه‌ی طباطبایی (روحی‌له‌الفداء) همواره بسیار ساده، موجز و در عین حال بسیار بسیار دقیق است، بنابراین ممکن است بعد از مراجعه به این کتابْ خیال کنید که بنده بزرگ‌نمایی کرده‌ام، اما آشنایان با قلم استادْ دغدغه‌ی بنده را درک می‌کنند. چنان که حضرت آیت‌الله جوادی آملی در تقریظی که بر این کتاب نوشته‌اند، ظاهر آن را ساده و باطن آن را عمیق توصیف فرموده‌اند.
            «همه‌ی ما به دنبال خوشبختی هستیم و تمام زندگیمان را که همین تکاپوهای روز و شب باشد، در راستای رسیدن به آن مصرف می‌کنیم. هر کدام از ما تعریفی برای خوشبختی انسان داریم و براساس آن است که زندگیمان را پی میریزیم. امّا همه‌ی ما می‌دانیم که برداشت‌های ما می‌توانند صحیح و می‌توانند غلط باشند، یعنی امکان دارد چیزی را به اشتباه مایه‌ی خوشبختی‌مان بدانیم، چیزی که اتفاقاً مایه‌ی بدبختیمان خواهد بود! بنابراین، ضروری است که درباره‌‌ی مسائلی که مربوط به خوشبختی است، به خوبی تأمل کنیم و در غیر این صورت، امکان دارد در همین تاریکی، ناگهان به درون چاهی سقوط کنیم.

می‌توانم این کتاب را «هندسه‌ی خوشبختی» نام گذاری کنم: کتابی که به روشی بسیار جالب و بیانی بسیار لطیف، به تحقیق درباره‌ی این می‌پردازد که خوشبختی انسان چیست و چگونه باید آن را به دست آورد. کتابْ گام به گام با ادله‌ی ساده و محکم پیش می‌رود و پیوستگی آن همواره حفظ می‌شود و همین مطلب، این کتاب را مانند شکل هندسی منظمی در می‌آورد که اجزای آن، در ارتباط با هم، تصویر زیبایی را خلق کرده‌اند.

گرچه این کتاب برای نوجوانان نوشته شده است، امّا همان طور که در مقدمه هم هست، کتابی آموزشی است؛ یعنی باید توسط استادی که بر روی مطالب اشراف کاری دارد ارائه شود. بنابراین، توصیه می‌کنم که برای فهم عمیق کتاب، از افرادی که آشنای به «حکمت متعالیه» هستند درخواست کنید که آن را برایتان توضیح بدهند و یا این که قبل از شروع مطالعه‌ی کتاب یا دست کم همراه با آن، کتاب «فطرت» از متفکر عظیمْ استاد مرتضی مطهری را مطالعه کنید. 

سبک نوشتاری علامه‌ی طباطبایی (روحی‌له‌الفداء) همواره بسیار ساده، موجز و در عین حال بسیار بسیار دقیق است، بنابراین ممکن است بعد از مراجعه به این کتابْ خیال کنید که بنده بزرگ‌نمایی کرده‌ام، اما آشنایان با قلم استادْ دغدغه‌ی بنده را درک می‌کنند. چنان که حضرت آیت‌الله جوادی آملی در تقریظی که بر این کتاب نوشته‌اند، ظاهر آن را ساده و باطن آن را عمیق توصیف فرموده‌اند.