ربه کا

ربه کا

ربه کا

دفنی دوموریه و 1 نفر دیگر
3.9
76 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

195

خواهم خواند

39

شابک
0000000000694
تعداد صفحات
197
تاریخ انتشار
1368/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        ماکس دووینتر، مردی ثروتمند و صاحب ویلای مشهور ماندرلی، در اولین ملاقات اتفاقی اش با ندیمه ای جوان، شیفته او می شود و به او پیشنهاد ازدواج می دهد. دختر سخت از این موضوع شگفت زده است اما سپری کردن چند روز با ماکس کافی است تا او نیز دل به مرد جوان ببندد. ازدواج با کمترین تشریفات ممکن انجام می شود و هر دو راهی ماندرلی می شوند؛ جایی که حضور ربکا، همسر درگذشته ماکس دووینتر، در هر گوشه و کنار احساس می شود. حضور ناپیدای ربکا به طرزی شگفت و اسرارآمیز، بر زندگی زوج جدید تأثیر می گذارد تا اینکه پرده از راز مرگ او برداشته می شود...رمانی که نسل های مختلف آن را خوانده اند و آلفرد هیچکاک فقید نیز فیلمی ماندگار بر اساس آن ساخت.
      

یادداشت‌ها

ربه کا
نوی
          ربه کا
نویسنده: دافنه دوموریه
مترجم: حسن شهباز
چاپ سوم: ۱۳۸۳
نشر: جامی
تعداد صفحات: ۶۰۶

📚📚📚📚📚📚📚📚📚

« آری، همه جا ربه کا بود... هر جا که پای می گذاشتم، به هر جا که می نشستم و به هر سویی که نگاه می کردم شبحی از ربه کا وجود داشت. حتی در خیال و رؤیای من هم رسوخ کرده بود- به طوری که وقتی شب دیده بر هم می نهادم، ربه کا به خواب من می آمد و مرا از زندگانی می ترساند.»

« ربه کا» را می توان یک سایهٔ شوم و دهشتناک نامید بر سر راوی داستان که تا پایان کتاب، نامش فاش نمی شود.
طبق معمول هر سال، در بهترین شرایط آب و هوایی خانم « وان هوپر» و خدمتکار جوانش برای مدتی در هتلی در «مونت کارلو» اقامت دارند. یک روز در حین صرف غذا خانم وان هوپر که زن سالخورده اما ماجراجو و خوشگذرانی است، « ماکس دووینتر» مالک کاخ « ماندرلی» را در رستوران هتل می بیند و تلاش می کند که با او صحبت کند. ماکس به تازگی همسرش « ربه کا» را از دست داده است. این آشنایی به ازدواج ماکس و خدمتکار جوان ختم می شود و با ورود آنها به کاخ ماندرلی ماجراها آغاز شده و زندگی این دو دلداده را دستخوش تحوّلاتی می کند. 
بانوی جوان در همان ابتدای ورود به کاخ، مدام خود را در قیاس با ربه کای زیبا، مهربان و توانمند می بیند و از آنجا که کم رو و فاقد اعتماد به نفس است مشکلاتی برایش به وجود می آید. در این میان معماهایی دربارهٔ زندگی ربه کا و عشق میان او و ماکس در ذهنش شکل می گیرد و در نهایت پی به یک راز می برد. رازی هولناک از زندگی و مرگ ربه کا.
دوموریه بارها و بارها خواننده را درگیر احساساتی متناقض می کند. احساساتی مطبوع با وصف طبیعت شورانگیز ماندرلی به گونه ای که می توان خود را در آن طبیعت و فضای دل انگیز تجسم کرد و از سویی احساساتی سرشار از ترس و دلهره با نگاه های سرد و نفرت بار خانم «دانورس» دایه و ندیمهٔ وفادار ربه کا به عروس جدید ماندرلی و پیشامدهای ناگوار دیگر.
این رمان عاشقانه، روانشناختی،معمایی و جنایی برجسته ترین اثر « دافنه دوموریه» نویسنده انگلیسی است که من با ترجمه ای خوب از حسن شهباز خواندم.

📹🎬با اقتباس از این رمان در سالهای ۱۹۴۰ ( به کارگردانی آلفرد هیچکاک و برنده اسکار) و ۲۰۲۰ دو فیلم به همین نام ساخته شد.

        

4

          برای عاشقان رمان های کلاسیک مثل من ربه‌کا یک  شاهکار است.
دو ویژگی ربه‌کا است که آن را متمایز میکند.1-توصیف صحنه و ویژگی ‌های آن به طوری که دوموریه را استاد این فن میخوانند.دوموریه آن قدر در گفتن جزئیات وسواس دارد که گاهی حوصله ی آدم سر میرود اما تصویری که در پی توصیفات ساخته میشود فوق‌العاده است.برای همین مجذوبت میکند. 
2- شخصیت های ربه‌کا در ابتدا ناشناخته هستند.حتی خانم دوینتر اسم ندارد او فقط خانم دوینتر است....ربه‌کا و ماکسیم هم به اندازه ای که باید تعریف نمی‌شوند.
به نظر می آید دوموریه دوست ندارد اول شخصیت هایش را معرفی کند بعد قصه را تعریف کند.این مرموز بودن به جذابیت کتاب بسیار می افزاید.
نکته ی جالب دیگر کتاب تناقض عجیب و جالبی است. اسم کتاب،داستان و تعریف شخصیت ها حول ماکسیم و نه خانم دوینتر باعث شده  کتاب در تناقض عجیب و غریب اما جالبی قرار بگیرد.(مطلب کمی مبهم است اما خوانندگان کتاب میدانند چه میگویم و توضیح بیشترش برای دوستان حساس به خطر افشا  ناخوشایند خواهد بود.)
خلاصه ربه‌کا اثر درخشانی است که دو اقتباس از آن میشناسم. یکی کلاسیک و ساخته ی هیچکاک ،یکی مدرن تر.هر دو جذاب هستند....
بخوانید و لذت ببرید.
        

9

        کتابی زیبا و مرموز که تقربا از صفحه ۳۵۰ داستان اصلی شروع میشه....
ازدواج ماکسیم بازن دوم،باعث حسادت افرادی می‌شود که عاشق ربکا زن اول ماکسیم بودند،اما بعد یک مدتی همه چیز برای زن دوم ماکسیم فاش می‌شود که ماکسیم ربکا را کشته اما در نهایت به خاطر ویزیت پزشکی که سرطان را تشخیص داده بود خودکشی ربکا قاطی می‌شود در نهایت قلمرو ماکسیم،ماندرلی را آتش زدند.....
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5