بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا نجفی فر

@zahra_najafi

122 دنبال شده

78 دنبال کننده

                      
                    
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

فعالیت‌ها

                جلد اول رو که خیلی دوست داشتم
بریم ببینیم بقیه‌ش چجوریه.

خلاصه‌ی داستان با جزئیاتی که برای خودم جالب بود: اوژنی  وقتی چهارده سالشه برای نجات دادن برادرش از زندان همراه زن‌داداشش می‌ره با یه مقام سیاسی حرف بزنه و اونجا خوابش می‌بره. وقتی بیدار می‌شه ژوزف بناپارت اون رو تا خونه همراهی می‌کنه و دزیره هم که تو فکر شوهر دادن خواهر ۱۸ ساله‌ش بوده، ژوزف ۲۴ ساله رو همراه برادرش ناپلئون ۲۵ ساله برای شام شب بعد دعوت می‌کنه.
ژوزف با ژولی به خاطر جهیزیه‌ی زیادش ازدواج می‌کنه. چند روز بعد، ناپلئون هم از اوژنی خواستگاری و در واقع با اون نامزد می‌کنه و ازش ۹۷ فرانک پول قرض می‌کنه و می‌ره پاریس تا وقتی اوژنی ۱۶ ساله شد برگرده و عروسی کنن. اون پول رو اوژنی جمع کرده بوده که برای ناپلئون لباس بخره چون لباس خودش خیلی مندرس بوده!
اونقدر وضعیت مالی بناپارت‌ها ناجور بوده که بعد از یه مدت اوژنی که از دلتنگی هم داشته خل می‌شه، وقتی کسی به جز دایه‌ش خونه نبوده، می‌ره پاریس که اولا برای ناپلئون لباس ببره و ثانیا بهش بگه که چند ماه دیگه ۱۶ ساله می‌شه، که اونجا متوجه می‌شه آقا ناپلئون داره با ژوزفین خانم بیوه که دو تا هم بچه داره، نامزد می‌کنه. (چند سال بعد و کمی قبل از تاج‌گذاری عقد شرعی رو جاری می‌کنن البته)
اوژنی از دیدن این تصویر بسیار حالش بد می‌شه و برمی‌گرده و میاد خودش رو بندازه توی رودخونه که یک مرد جوان ۳۱ ساله نجاتش می‌ده.
خلاصه که اون مرد اون شب فکر می‌کنه اوژنی یه دختر بی سر و پاست و دو سال بعد که اون رو توی خونه‌ی اشرافی خواهرش ملاقات می‌کنه، متوجه اشتباهش می‌شه و با اوژنی نامزد و ازدواج می‌کنن و یه پسر هم به دنیا میارن.

بقیه‌ی ماجرا توی تاریخ ثبت شده. حتی همین‌ها که من گفتم هم ثبت شده. ناپلئون کم کم و زیاد زیاد پیشرفت می‌کنه و امپراطور می‌شه و برادرهاش هم یکی یکی هر کدوم پادشاه یه جا می‌شن و این وسط سر اوژنی و برنادوت هم بی کلاه نمی‌مونه و برنادوت اول مارشال و بعد پادشاه یه کشور کوچولو می‌شه که اون کشور اصلا دیگه وجود نداره انگار. (تا آخر جلد اول، می‌دونم بعدا پادشاه سوئد می‌شه)

ادامه‌ی حواشی ماجرا اینه که ژوزفین و ناپلئون رسما و غیررسمی به هم‌خیانت می‌کنن و در نهایت ناپلئون ژوزفین رو طلاق می‌ده و با یه دختر ۱۸ ساله که دختر پادشاه اتریشه و با حفظ سمت برادرزاده‌ی ماری آنتوانت هم هست، ازدواج می‌کنه. اینجا آخر جلد اوله و بعدش فقط به برنادوت پیشنهاد می‌شه که برای پادشاه سوئد شدن، داوطلب بشه.

اتفاق بانمک داستان، رفتن بتهوون به خونه‌ی دزیره بود که برنادوت دعوتش می‌کنه که بهش دکتر معرفی کنه برای گوشش یا اینکه جایی داستان‌های گوته رو می‌خونن و دزیره کلافه‌ست که اینا که آلمانیه، ما نمی‌فهمیم! یا جای دیگه که از نقاشی "ژیو کوندا" کار نقاش ایتالیایی، داوینچی حرف می‌زنه.

مجموعا کتاب شیرین دوست‌داشتنی‌ای بود. خوشحالم که خوندمش‌.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

• چرک نویس‌های بیگانه 

• کتاب داستان فردی به اسم مورسو را روایت می‌کنه که به دنبال پیدا کردن خوشبختی در زندگیه حتی اگه هزینه‌اش کشتن یک فرد معلول باشه.

• اولین چیزی که بعد از خواندن صفحه اول توجهم را به خودش جلب کرد اسم شخصیت اصلی یعنی مورسو بود و این فکر رو در ذهنم ایجاد کرد که نکنه این همون مورسو کتاب بیگانه باشه ، اما خیر اینطور نیست ،آلبر کامو این کتاب را که بعد از مرگش منتشر شده در واقع در سن ۲۵ سالگی وقتی که هنوز خام بوده و تحت تاثیر تفکرات نیچه و داستایوفسکی بوده نوشته و یک جورایی این کتاب چک نویس شاهکارش یعنی بیگانه حساب میشه و این ارتباط اسمیم به همین دلیل است.

• کتاب شروع فوق العاده جذابی داره و نوید یک کتاب فوق العاده رو میده اما بزارید بهتون بگم که اینطور نیست ، داستان کتاب به هم ریخته است شخصیت‌ها بدون هیچ پیش زمینه‌ای به صحنه وارد و خارج می‌شدند و جز شخصیت اصلی دیگر شخصیت‌ها چیز جذابی برای ارائه ندارند اما با همه این نکات نقطه قوت کتاب تصویر سازی فوق العاده‌اش است که بهترین شکل ممکن صحنه‌های کتاب را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. 

• برعکس دیگر کتاب‌های کامو که شخصیت در آخر به پوچی می‌رسد در این کتاب مورسو در پوچی زندگی می‌کند و به دنبال خوشبختی است ، آیا موفق می‌شود؟ میزارم خودتون به جواب این سوال برسید. 

• آیا این کتاب را باید خواند؟ به خوبی قابل دیدنه که کامو  ۲۵ ساله در این کتاب به دنبال سبک خودش است و هنوز قلمش به پختگی آثار معروفش نرسیده پس اگر به طور جدی دنبال خوندن از کامو نیستید چیزی از دست نداده اید اما اگر از عاشقان این نویسنده هستید بهترین زمان خواندن این کتاب بعد از شاهکار بیگانه است.
            • چرک نویس‌های بیگانه 

• کتاب داستان فردی به اسم مورسو را روایت می‌کنه که به دنبال پیدا کردن خوشبختی در زندگیه حتی اگه هزینه‌اش کشتن یک فرد معلول باشه.

• اولین چیزی که بعد از خواندن صفحه اول توجهم را به خودش جلب کرد اسم شخصیت اصلی یعنی مورسو بود و این فکر رو در ذهنم ایجاد کرد که نکنه این همون مورسو کتاب بیگانه باشه ، اما خیر اینطور نیست ،آلبر کامو این کتاب را که بعد از مرگش منتشر شده در واقع در سن ۲۵ سالگی وقتی که هنوز خام بوده و تحت تاثیر تفکرات نیچه و داستایوفسکی بوده نوشته و یک جورایی این کتاب چک نویس شاهکارش یعنی بیگانه حساب میشه و این ارتباط اسمیم به همین دلیل است.

• کتاب شروع فوق العاده جذابی داره و نوید یک کتاب فوق العاده رو میده اما بزارید بهتون بگم که اینطور نیست ، داستان کتاب به هم ریخته است شخصیت‌ها بدون هیچ پیش زمینه‌ای به صحنه وارد و خارج می‌شدند و جز شخصیت اصلی دیگر شخصیت‌ها چیز جذابی برای ارائه ندارند اما با همه این نکات نقطه قوت کتاب تصویر سازی فوق العاده‌اش است که بهترین شکل ممکن صحنه‌های کتاب را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. 

• برعکس دیگر کتاب‌های کامو که شخصیت در آخر به پوچی می‌رسد در این کتاب مورسو در پوچی زندگی می‌کند و به دنبال خوشبختی است ، آیا موفق می‌شود؟ میزارم خودتون به جواب این سوال برسید. 

• آیا این کتاب را باید خواند؟ به خوبی قابل دیدنه که کامو  ۲۵ ساله در این کتاب به دنبال سبک خودش است و هنوز قلمش به پختگی آثار معروفش نرسیده پس اگر به طور جدی دنبال خوندن از کامو نیستید چیزی از دست نداده اید اما اگر از عاشقان این نویسنده هستید بهترین زمان خواندن این کتاب بعد از شاهکار بیگانه است.