یادداشت‌های محمدرضا سمیعی (18)

درمان شوپنهاور
          درمان شوپنهاور دومین کتابی بود که از یالوم میخونم (بعد از وقتی نیچه گریست) و بسیار زیاد برام قابل تحسینه این سبک مفید از رمان آموزشی وقتی با نبوغ ادبی و دانش روان درمان گری یالوم توام باشه.
این کتاب رو بعد از در باب حکمت زندگی از شوپنهاور برای خوندن انتخاب کردم تا بیشتر با این فیلسوف زبردست آشنا بشم و حقیقتا این مهم با مطالعه این اثر جذاب برام محقق شد.
شوپنهاور فیلسوفی که نظرات بسیار زیرکانه و خوب فلسفیش تحت تاثیر شخصیت مردم گریز و انزواجوش ته مایه ای از سیاه نمایی گرفته و باعث میشه اگه بدون قضاوت شخصیتش که ماحصل سبک زندگیش بوده  بهش پرداخته بشه اکثر مطالعه کنندگانش رو ناامید میکنه.
(مخصوصا جامعه زنان و علی الخصوص قشر فمنیست رو)
با این وجود با آگاهی ای که یالوم در این کتاب از شوپنهاور برام ایجاد کرد علاقه م برای مطالعه سایر آثار شوپنهاور برانگیخته شد. البته باید بتونم مثل هر نظر و گفته دیگه ای بین چیزی که گفته میشه و کسیکه گوینده اون مطلبه یک سری تناسبات و تفاوت ها قائل بشم و اون بخش هایی که تحت تاثیر زمانه و سبک زندگی گوینده بوده تحمل کنم تا بخش های مفید و نظرات کاربردیش برام راهگشا بشه.
این برای من شروعی در زمینه فلسفه س و خوشحالم که از کسی شروع میکنم که تاثیرگذار ترین فیلسوف بر فلاسفه بزرگ اخیر بوده اذهانی چون نیچه، فروید و ...
        

22

اتحادیه ی ابلهان
          صحبت در مورد اتحادیه ابلهان با توجه به سرگذشت غریب نویسنده در هاله ای از  ندانم های بلاتکلیف خواهد بود.
این کتاب نثری بسیار غریب دارد. جنونی که پیمان خاکسار ترجمه کرده را می شود به راحتی لمس کرد.
تقریبا هر عبارتی که کاراکتر اصلی (ایگنیشس ج رایلی) بیان می کند، حال چه در قالب نوشته هایش و چه تعاملاتش با دیگران ، به گونه ای غریب اندیشیده و نگاشته شده اند و از آن غریب تر و عجیب تر فهمیده و درک می شوند.
به نظرم شیوه بیان و روایت را باید ستود و بسیار در آن غرق شد و لذت برد.
 اما در نقطه مقابل، داستانی که نویسنده نقل میکند چنگی به دل دنیای مفاهیم عمیق نمی‌زند و داستانی سطحی را بازگو میکند که نقص عضو جدی دارد و در پاسخ به سوال خب که چی؟ چه چیز برای گفتن و آموختن داری؟ هیچ جوابی به ذهن حداقل من نمی‌رساند مگر تجربه زندگی کاراکترهایی عجیب 
طنز و شیوه بیان داستان و حال و هوای کلی این کتاب طوری بود که واقعا هم میخواستم کنار بگذارمش و هم نمی‌توانستم از خواندنش دست بکشم.
یک جور اذیت شدن خوشایند که روان خواننده ام را قلقلک می داد.
        

2

آنا کارنینا

2

ورق پاره‌های زندان
          ورق پاره های زندان ستایشی تنفس گونه از نعمت آزادی در قالب ادبیات زندان است. نعمتی که  همچون ۵۳ نفر زندانی سیاسی مذکور در این ورق پاره ها تا وقتی از دستش ندهیم اهمیت و قیمتش را درک نمی‌کنیم .
علوی تازه از آلمان برگشته که در زمان خود مکتب سیاسی مورد پسندش (مارکسیستی) مورد پسند استبداد آن زمان (پهلوی رضاشاهی) نبود، به همراه ۵۲ تن از دیگر هم مکتب های خود به جرم سیاسی محبوس شد و این داستان را  تحت شرایطی سخت و خطرناک در زندان پس از تجربه ای عمیق و دردناک از استبداد زمان و ارتجاع حکومت و فقدان آزادی نوشت و در جای جای آن سعی در انتقال این مفهوم داشت که زندانی سیاسی و قدرت اندیشه برای حکومت های خودکامه از قاتلین و دزدان و اختلاس گران محترم خطرناک ترند.
علوی داستانش را در ۱۳۲۰ و همزمان با رهایی خود از زندان تحت تاثیر تغییر رژیم خاتمه می دهد اما مفهوم این کتاب جاری و قابل لمس برای ما و در زمانه ما برای هر ذهن آگاهی است.
 مفهوم ذی قیمت آزادگی و مبارزه با استبداد در هر لباس و تحت هر پوشش و نامی
        

2

خانم دالاوی
          خانم دالاوی یک درون کاوی انتقادی از ویرجینیا ولف است که نوک پیکان انتقاد خود را به سوی جنگ و  نمایندگی طبقه اشراف و جایگاه زن در جامعه انگلستان پس از جنگ جهانی اول می برد.
گویی ولف رساله ای توجیهی برای خودکشی خود آفریده و در چندین نقطه از مخلوق خود، این عمل را از زبان کاراکترهایش  درخواست کرده است.
او یک روز از زندگی کلاریسا را به تصویر کشیده است.
تصویری که از خیابان های لندن و نگاه کردن به کاراکتر های چند لحظه بعد توصیف شده، شروع، و با میهمانی اشراف در منزل کلارسیا دالاوی پایان می پذیرد.
نقب های که ولف در پشت سر هر کاراکتری که سر راهش قرار می‌گیرید حفر میکند، باعث پختگی کامل شخصیت های هرچند کم رنگ داستان می شود.
ولف با توصیف حال و گذشته و افکار کاراکتر و نقطه نظرات راوی ما را با شخصیت های داستان خود آشنا میکند هرچند خود این شخصیت ها با هم آشنا نباشند.
انتقاد فزاینده ولف از جنگ و تاثیر همیشگی و عمیق آن بر آقای سپتیموس و سرنوشت او یکی از بیشمار توصیفات این داستان پیچیده و سیال ذهن است.
انتقاد نمادین ولف از کیش گسترانی که تحمیل کننده عقاید خود هستند یکی دیگر از مضامین کتاب است که در قالب دکتر روانشناس و معلم تاریخ آلمانی  گنجانیده شده است.
ولف گذشته را در حافظه شخصیت های داستان خود مرور و به این شیوه ما را با سرگذشت و احساسات و تفکرات هر یک از آنها آشنا می سازد.
کلاریسا دالاوی
ریچارد (همسرش و سیاست مداری خشک) 
پیتر والش (معشوق سابق و دوست قدیمی اش ، فردی تنوع طلب و هیجان خواه که از هند بازگشته)
ستی سن (بهترین و صمیمی ترین دوستش که نماد گول خورده نظام سرمایه داری است)
سپتیموس (جنگ آور سابق که دچار فروپاشی روانیست)
روانشناس سر ویلیام
معلم تاریخ 
الیزابت (دختر کلاریسا و نماینده نسل جوان)
و تعداد زیادی مردان و زنان میان سال و کهنسال که اغلب از جامعه اشراف انگلستان هستند.
و حتی خدمه خانه از جمله شخصیت های نسبتا زیاد داستانی اند که ولف درباره آنها می نویسد.
        

3