انجمن شاعران مرده

انجمن شاعران مرده

انجمن شاعران مرده

ان.اچ. کلاین بام و 1 نفر دیگر
4.1
238 نفر |
79 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

26

خوانده‌ام

458

خواهم خواند

279

ناشر
نیماژ
شابک
9786003673687
تعداد صفحات
184
تاریخ انتشار
1399/11/12

توضیحات

        
روزنامه­‌نگار و نویسنده­‌ی آمریکایی، رمان­‌های متعددی نوشته که بیشتر­شان در سینما مورد اقتباس قرار گرفته­‌اند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال 1989 به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و جایزه­‌ی بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص داد. تام شولمن جایزه­‌ی بهترین فیلم­نامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد.
«به خاطر این که روزی غذای کرم­‌ها خواهیم شد. چون شماری محدود از بهار و تابستان و پاییز را تجربه خواهیم کرد. باورش سخت است اما روزی از نفس خواهیم افتاد. تن­مان سرد خواهد شد. و خواهیم مرد به چهره این مردهای جوان نگاه کنید. آیا چشمان­شان مثل شما پر از امید نیست؟ حالا بگویید این امیدها و لبخندها کجا رفته­‌اند؟ حالا هرکدام غذاهای گل نرگس شده­‌اند! به زمزمه­‌شان از پشت قاب عکس­‌ها گوش کنید که از ورای گذشته با شما حرف می­زنند.»
دم را غنیمت بشمار.
زندگی­‌ات را فوق­‌العاده کن... .
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

نمایش همه

پست‌های مرتبط به انجمن شاعران مرده

یادداشت‌ها

رها

رها

1401/2/30

          می دونین من همیشه کتاب هایی با تم مدرسه ای رو خیلی دوست داشتم. شاید عمده ی دلیلش این بوده باشه که اونقدری که باید و شاید از دوران خوش مدرسه لذت نبردم. اینکه شاگرد نمونه بودن رو به شاگرد بی انضباط بودن ترجیح می دادم اما ته دلم همیشه جسارت اون دسته از دوستانم رو که به خاطر شیطنت ها و بازیگوشی هاشون تو دردسر می افتادن، تحسین می کردم. این کتاب برای من یادآور همون دوران از دست رفته بود

بیشتر شخصیت های این کتاب رو دست داشتم. از"تاد" و تمام اون خجالت کشیدن ها و آرزوهاش برای درک و دیده شدن گرفته تا "نیل" ، پسر جسور و دوست داشتنی داستان که به واسطه ی پدر سختگیرش آرزوهای بر باد رفته ی زیادی داشت و همین طور "چارلی" ، پسر جذاب و دلربای قصه که دل در گروی عشق دختران زیبارو داشت، اما در زمان های لازم با بی عدالتی ها می جنگید و هیچ وقت پشت دوستانش رو خالی نمی کرد. در کنار همه ی اونا معلمشون " کیتینگ"  و تمام تلاشش برای آموختن معنای واقعی زندگی به این بچه ها واقعا دوست داشتنی و بی نظیر بود
یه چیز خیلی جالبی که من تو این کتاب دوست داشتم این بود که نویسنده زیاد وارد عمق شخصیت های داستانش نمی شد، به جای اون به نکته های ظریفی درباره ی اونا اشاره می کرد و بعد ذهن خواننده هاش رو رها می کرد تا هر جور که دوست دارن شخصیت ها رو برای خودشون مجسم کنن
با این حال کتاب واقعا پایان غافلگیر کننده ای داشت. به تصور من نویسنده یک مقدار زیادی عجولانه کتاب رو به اتمام رسوند در حالی که هنوز خیلی جا برای رسیدن به یک همچین پایانی داشت 

در آخر بگم که من فرمت پی دی اف کتاب رو خوندم که اصلا و ابدا به هیچ کس توصیه نمی کنم. سانسورهای زیاد، غلطهای املایی و جملاتی که سر و تهشون معلوم نبود همه از جمله دلایلی بودن که باعث شدن نتونم اونجوری که دلم می خواست از کتاب لذت ببرم
        

14

Mob_oInA

Mob_oInA

5 روز پیش

          بین خوندن این کتاب با دیدن فیلمش مونده بودم که در نهایت تصمیم گرفتم کتاب رو اول بخونم. شاید تصمیم برعکس بهتر بود اما پشیمون نیستم از خوندنش. برای من کتاب ارزشمندی بود یعنی شخصیت پردازی کتاب مخصوصا شخصیت کاپیتان(معلم) واقعا خوب بود جوری که من تمام شخصیت هارو درک میکردم و ازشون لذت می‌بردم. 
شاید یه ایرادی که کتاب داشت و تو ذوق من می‌زد این بود که تو داستان به کاپیتان کم پرداخته شده بود و نسبت به پسرای دانش آموز تو صحنه های کمتری دیده می‌شد اما همون صحنه های کم هم به قدری تاثیر گذار بود که از این موضوع بشه چشم پوشی کرد 
نمیدونم شاید هم چون من علاقه زیادی به شخصیت کاپیتان داشتم احساس می‌کردم که باید نقش پر رنگ تری داشته باشه
بنظرم جا داشت که کتاب فضا سازی بیشتری داشته باشه از شکل و شمایل مدرسه گرفته تا غاری جلسات انجمن شاعران مرده در اون تشکیل می‌شد 
به شخصه فکر میکنم با اینکه پایان کتاب واقعا غافلگیر کننده بود اما کتاب عجولانه تموم شد .میتونست کتاب طولانی تری باشه
نکته دیگه ای که منو اذیت می‌کرد جزئیات کم کتاب بود که فکر میکنم فیلمش این مشکل رو نداشته باشه
اما با این حال معنا و مفهومی که کتاب داشت و حال و هوایی که در خواننده ایجاد می‌کرد باعث می‌شد این ایراد ها کمتر به چشم بیان
در نهایت من فکر میکنم از فیلمش بیشتر لذت ببرم گرچه هنوز فیلمش رو ندیدم اما از خوندن کتاب هم پشیمون نیستم 
        

25

          کتاب با جشن صدسالگی دبیرستان ولتون که به نظم و اجرای قوانین سخت گیرانه مشهور است، آغاز می شود. شخصیت های اصلی کتاب چارلی، تاد، ناکس و نیل با وجود تفاوت های شخصیتی یک وجه مشترک دارند: پدر و مادر هایی که می خواهند هر طور شده آنها را به هاروارد بفرستند و آینده آنها را از قبل مشخص کرده اند! اما شخصیت اصلی کتاب آقای کیتینگ که معلم جدید مدرسه است، همه آنچه که نولان مدیر مدرسه و خانواده ها می خواهند را نقش بر آب می کند.
آقای کیتینگ که خودش هم شاگرد همین مدرسه بوده، حالا معلم شده تا آنچه را که برای زندگی بهتر لازم است به شاگردانش بیاموزد. کیتینگ تلاش می کند تا به بچه ها جسارت انتخاب سرنوشت خودشان، غنیمت شمردن فرصت ها و متفاوت اندیشیدن را یاد بدهد. ابزار کیتینگ برای این کار شعر است. او تلاش می کند که بچه ها را با ادبیات آشنا کند و به وسیله آموزه های شعر، مسیر جدیدی را پیش روی آنها بگذارد.
شخصیت های کتاب، با ویژگی های متفاوت، هر کدام کاراکتر های نزدیک به ذهنی هستند که مخاطب می تواند با آنها همذات پنداری کند. "تاد" دانش آموز خجالتی و سربه زیر که به کمک آقای کیتینگ به انسانی جسور و شجاع تبدیل می شود. "نیل" پسر جسور و دوست داشتنی داستان که با وجود مخالفت پدرش می خواهد بازیگر شود؛ و "چارلی" ، پسر جذاب و دخترباز گروه که در زمان های لازم با بی عدالتی ها می جنگید و هیچ وقت پشت دوستانش رو خالی نمی کرد. شخصیت هایی که همگی محبوب شما می شوند. 
یکی از نقاط قوت کتاب، استفاده از شعر است که به جذابیت آن اضافه کرده؛ هرچند که با توجه به ترجمه شدن، لذت واقعی آن درک نمی شود.

غرق در خیال فرداییم 
وقتی فردایی در کار نیست
غرق در اندیشه‌ی شکوه پیروزی
وقتی به راستی آن را نمی‌خواهیم
غرق در اندیشه‌ی روزی تازه‌ایم
وقتی روز تازه همین امروز است
از جنگ می‌گریزیم
وقتی باید با آن بجنگیم.

یاد خواهید گرفت طعم زبان و ادبیات کلمات رو مزه مزه کنید چون فارغ از همه حرف‌هایی که دیگران می‌گن، اندیشه و کلمات چنان قدرتی دارند که می‌تونن جهان را دگرگون کنند.

در وجود همه ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تایید بشه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصر به فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن. به قول فراست: «یک دو راهی در جنگل سر بر آورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.»
        

3

Melorin:))

Melorin:))

1403/6/13

          کامرون یه .... به تمام معناست! درسته که زندگی (اکثراوقات) مزخرفه. ولی صرفا چون ما زنده ایم، دال بر این نیست که‌مزخرفیم. 
ولی کامرون از اون دسته آدمهایی بود که باعث شد زندگی و زنده بودن و افراد زنده و حتی کسانی که روزگاری زنده بودن، مزخرف به نظر برسه. آیا این یک استعداد نیست؟:)) البته خب اون هم کاری که فکر می کرد درسته انجام داد. پدر نیل هم کاری که فکر میکرد درسته انجام داد. کیتینگ و تاد هم کاری که فکر میکرد درسته انجام دادن. ولی این لابه لا از اون دوست عزیزی که با نظردادنش در بهخوان در مورد این کتاب باعث شد تا سراغش برم ممنونم‌. از نویسنده برای خلق شخصیت کیتینگ هم ممنونم. از برنامه ی .... برای اینکه محض رضای خدا یه بار هم کتاب رایگان گذاشت نسبتا ممنونم. اما فارغ از همه ی اینها اگه بخوام درباره ی ویژگی های  کتاب بگم باید به قلم روان کتاب هم زیر چشمی اشاره ای هم کنم. هرچند من حس کردم کتاب دراون حد که باید و شاید کشش نداره(غیر از اواخر) اما موضوع و کلیت داستان جذاب و جالبه. 
        

25

          بسم الله 

"تاد اندرسون" و دوستانش پسرانی هستند که به دبیرستان ولتون می روند تا خانواده هایشان از قبولی آن ها در کالج اطمینان داشته باشند. این دبیرستان قوانین سختی دارد و بسیار منظم است. پسرها در چنین شرایطی به سختی می توانند باور کنند که زندگی می تواند چیز متفاوتی نیز داشته باشد. اما استاد جدید انگلیسی آن ها، "جان کیتینگ" آن ها را به چالش می کشد تا زندگی را دریابند...

پیش از هر چیز خوشحالم که این کتاب را قبل از دیدن فیلم اقتباس شده از آن خوانده‌ام. به طور کل اعتقاد دارم که خواندن کتاب‌ها از دیدن فیلم‌شان هیجان انگیزتر است. شما به عنوان خواننده، کتاب را مقابل چشمان‌تان می‌گیرید، سکانس به سکانس و پلان به پلان فیلمی را می‌سازید که خودتان کارگردانش هستید. اما دیدن فیلم، آن هم فیلم اقتباسی از یک کتاب، لقمه‌ای حاضر و آماده است. شاید یک یا دو ساعت از دیدن فیلم لذت ببرید و بعدش هم از آن به خوبی یاد کنید، اما مهم آن است که با این داستان، زندگی کنید. و به عقیده من زندگی با یک داستان جز با خواندن کتاب محقق نمی‌شود. 

از دو زاویه می‌توان به داستان کتاب نگاه کرد، بعضی آن را نوعی از آنارشیسم می‌دانند و بعضی آن را حرکتی آوانگارد.
به شخصه داستان کتاب را دوست داشتم. اینکه حواس‌مان باشد ما لزوماً نباید جریان تکرار شونده زندگی را،  که دیگران آزموده‌اند ادامه دهیم، اتفاق خوبی است. اینکه در دور باطلی گیر نکنیم ارزشمند است. البته باید توجه داشته باشیم که متفاوت بودن همیشه دلیل بر درست بودن نیست. گاهی انتخاب یک راه تکرار شونده، انتخاب درست ماست.
معلم داستان و جریان فکری که برای بچه‌ها ایجاد کرد، عالی بود. او جریان‌ساز نبود، بلکه آنچه خواسته حقیقی دانش آموزان بود را به یادشان آورد.

تنها نکته در داستان دعوت به ارتباط‌های جنسی متعدد از زبان معلم بود، و آن را مهم می‌دانست. چیزی که در عرفان‌های باب شده امروز بسیار به چشم می‌خورد و طبیعتاً با سرشت بشر ستیزه دارد.
        

3