Dead poets society

Dead poets society

Dead poets society

4.1
138 نفر |
43 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

278

خواهم خواند

159

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

روزنامه­‌نگار و نویسنده­‌ی آمریکایی، رمان­‌های متعددی نوشته که بیشتر­شان در سینما مورد اقتباس قرار گرفته­‌اند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال 1989 به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و جایزه­‌ی بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص داد. تام شولمن جایزه­‌ی بهترین فیلم­نامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد. «به خاطر این که روزی غذای کرم­‌ها خواهیم شد. چون شماری محدود از بهار و تابستان و پاییز را تجربه خواهیم کرد. باورش سخت است اما روزی از نفس خواهیم افتاد. تن­مان سرد خواهد شد. و خواهیم مرد به چهره این مردهای جوان نگاه کنید. آیا چشمان­شان مثل شما پر از امید نیست؟ حالا بگویید این امیدها و لبخندها کجا رفته­‌اند؟ حالا هرکدام غذاهای گل نرگس شده­‌اند! به زمزمه­‌شان از پشت قاب عکس­‌ها گوش کنید که از ورای گذشته با شما حرف می­زنند.» دم را غنیمت بشمار. زندگی­‌ات را فوق­‌العاده کن... .

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به Dead poets society

نمایش همه

پست‌های مرتبط به Dead poets society

یادداشت‌های مرتبط به Dead poets society

رها

1401/02/30

            می دونین من همیشه کتاب هایی با تم مدرسه ای رو خیلی دوست داشتم. شاید عمده ی دلیلش این بوده باشه که اونقدری که باید و شاید از دوران خوش مدرسه لذت نبردم. اینکه شاگرد نمونه بودن رو به شاگرد بی انضباط بودن ترجیح می دادم اما ته دلم همیشه جسارت اون دسته از دوستانم رو که به خاطر شیطنت ها و بازیگوشی هاشون تو دردسر می افتادن، تحسین می کردم. این کتاب برای من یادآور همون دوران از دست رفته بود

بیشتر شخصیت های این کتاب رو دست داشتم. از"تاد" و تمام اون خجالت کشیدن ها و آرزوهاش برای درک و دیده شدن گرفته تا "نیل" ، پسر جسور و دوست داشتنی داستان که به واسطه ی پدر سختگیرش آرزوهای بر باد رفته ی زیادی داشت و همین طور "چارلی" ، پسر جذاب و دلربای قصه که دل در گروی عشق دختران زیبارو داشت، اما در زمان های لازم با بی عدالتی ها می جنگید و هیچ وقت پشت دوستانش رو خالی نمی کرد. در کنار همه ی اونا معلمشون " کیتینگ"  و تمام تلاشش برای آموختن معنای واقعی زندگی به این بچه ها واقعا دوست داشتنی و بی نظیر بود
یه چیز خیلی جالبی که من تو این کتاب دوست داشتم این بود که نویسنده زیاد وارد عمق شخصیت های داستانش نمی شد، به جای اون به نکته های ظریفی درباره ی اونا اشاره می کرد و بعد ذهن خواننده هاش رو رها می کرد تا هر جور که دوست دارن شخصیت ها رو برای خودشون مجسم کنن
با این حال کتاب واقعا پایان غافلگیر کننده ای داشت. به تصور من نویسنده یک مقدار زیادی عجولانه کتاب رو به اتمام رسوند در حالی که هنوز خیلی جا برای رسیدن به یک همچین پایانی داشت 

در آخر بگم که من فرمت پی دی اف کتاب رو خوندم که اصلا و ابدا به هیچ کس توصیه نمی کنم. سانسورهای زیاد، غلطهای املایی و جملاتی که سر و تهشون معلوم نبود همه از جمله دلایلی بودن که باعث شدن نتونم اونجوری که دلم می خواست از کتاب لذت ببرم