پِرَنسِس کِتابشِناس

پِرَنسِس کِتابشِناس

@Princess_bibliographer

16 دنبال شده

94 دنبال کننده

            قاتل ، مقتول ، ملکه و دیوانه ...
          

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

هری پاتر و سنگ جادو

27

مزاحم نشوید

7

سیندرلای گناهکار

20

مجموعه هزار و یک خشم

20

ماجراهای بچه های بدشانس؛ شروع ناگوارماجراهای بچه های بدشانس؛ سالن خزندگانماجراهای بچه های بدشانس؛ پنجره ی بزرگ

ماجراهای ناگوار

14 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم این ترتیب یه مجموعه ی خیلی نوستالژی و قدیمی به اسم ماجراهای ناگوار هست. داستان به این شکله سه خواهر و برادر، ویولت و کلاوس و سانی طی یه اتفاقاتی متاسفانه پدر و مادرشون رو از دست میدن. بعد متوجه می‌شن باید به پیش یکی از اقوام شون که نمی‌شناسنش برن به اسم کنت الاف. کنت الاف از این به بعد قیم و سرپرست قانونی بچه هاست. ولی مسئله اینجاست که کنت الاف یه آدم بدجنسه... کسی که فقط ثروت بودلر ها براش مهمه... و نقشه میریزه تا پول اونها رو به چنگ بیاره و ویولت هم به سن قانونی نرسیده تا ثروت مادر پدرش بهش برسه و از چنگ کنت الاف رها شن. بودلر ها باید چه کنند؟!!! خلاصه این ۱۳ جلد پر از تعلیق و هیجانه. یکی از مجموعه هایی که به شدت تاریکه. اولین تجربه ی من از یه رمان خیلی تلخ همین مجموعه بود. و همچنین اولین تجربه ام از یه پایان باز(جلد اولش پایان بازه). هم انتشارات قدیانی و هم انتشارات ماهی این کتاب رو چاپ کردن. کیفیت هردو ترجمه هم خوبه ولی به شخصه من ترجمه‌ی نشر ماهی و فونت این نشر رو بیشتر می‌پسندم. البته میگم کیفیت هردوشون خوبه. یه انتشارات که نمیشناسمش هم چاپ کرده این کتاب رو و اسمش شریعه‌ی توس هست که اطلاعاتی ندارم راجع بهش. این لیست بر اساس ترجمه ی نشر ماهیه. ترتیب مجموعه هم که اینه. جلد چهاردهم هم یه سری اطلاعات راجع به داستان اصلیه و به سوالات بی جواب مونده از مجموعه پاسخ میده. بخونید و حالشو ببرید. یه رمان تاریک، اما با قلمی روان و پر از هیجان و تعلیق و غافلگیری!

24

داس مرگ؛ داس مرگ

34

کلاف سردرگم
کتاب‌های مونتگمری میتونه نورِ روزهای پاییزی و بی‌حال من باشه..⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠✧⁠*⁠。⁩🍂
.
داستان کتاب درمورد دو خانواده بزرگ دارک‌ها و پنهلوهاست. کوزه‌ ارزشمند و خاطره انگیزی وجود داره که قراره برای یکی از این افراد به ارث گذاشته بشه...
.
این کتاب جز آخرین کتاب‌هایی که خانم مونتگمری نوشته و در عین حال که تیتر «اثری دیگر از نویسنده آنشرلی با موهای قرمز» کاملا براش گویا و مناسبه؛ پختگی توی این کتاب وجود داره که برای من خیلی دلنشین بود. گاهی فکر می‌کنم این نویسنده چه گنجینه احساسی قوی داشته که تونسته شخصیت‌هایی رو خلق کنه که اینقدر دوست‌داشتنی باشن.⁦ ⁠◜⁠‿⁠◝⁠ ❤️
.
شخصیت‌های کتاب خیلی زیاده ولی تا آخر کتاب بارها اسامی و توضیحاتی در مورد اونها ارائه میشه و توی ذهن ماندگار می‌شن ولی می‌تونید اسم شخصیت‌ها و یه راهنمایی کوچک برای خودتون بنویسید.

راهنمایی که من برای خودم نوشتم:( بعد از خوندن صفحات اول کتاب این بخش رو بخونید.⛔)
۱. هیو و جاسلین دارک؛ زوجی که بصورت ناگهانی در شب عروسی‌شان جدا شدند.کانرد دارک مادر هیو هست. پولین دارک هم عاشق هیو هست.
۲. پیتر پنهلو ماجراجو عاشق دانا دارک شده.
۳. پامر دارک و هومر پنهلو بخاطر گربه دعوا کرده بودند.
۴. خانم توینبی دارک سه بار ازدواج کرده و همه‌ شوهرهایش مرده‌اند.
۵. مارگرت پنهلو، پیردختری که شعر میگه و با خانواده برادرش زندگی میکنه.
۶. ماری دارک(مرد) عاشق تورا دارکه، این خانم متأهله.(شوهرش مست و بددهنه)
۷. آزولد، ماه دوست، مرد پیری که عاشق دختری بوده و دیوانه شده.
۸. برایان، پسر بچه‌ای که مشخص نیست پدرش کیه و مادرش‌رو از دست داده.
۹. ویرجینیا و دانا( دختر جان غرقه) بیوه‌های جنگی هستن.
۱۰. دیوید دارک زن داره و دعاهای قشنگی میخونه.
۱۱. گی( دختر) میخواد با نوئل ازدواج کنه و راجر(دکتر) هم عاشق اونه.
.
📕متن‌هایی از کتاب:
🔻جدا زندگی عجب کلاف سردرگم درهم برهمی بود.
🔻ادب خرجی ندارد.
🔻عاشق آزادی بود، اما این‌قدر عاقل بود که بداند چون آزادی واقعی در این دنیا امکان پذیر نیست، خوشبخت کسی است که اربابش را خودش انتخاب کند.
🔻دوست نداشت هیچ‌وقت از خانه‌اش دور بشود. دلش می‌خواست جایی را پیدا کند که در آن ریشه بدواند و با آرامش پیر شود.
🔻آدمی شیرین‌تر، مهربان‌تر و حوصله سربرتر از او سراغ ندارم.
🔻نفرت همان عشقی ست که راهش را گم کرده.
🔻مه بندرگاه را پوشانده بود. نغمه‌ی غم‌انگیز دریا که هزاران سال از عمرش می‌گذشت، گوشش را پر می‌کرد.
🔻بعضی وقت‌ها فکر می‌کرد اگر یکی او را دوست داشته باشد، دیگر اینقدر نمی‌ترسد.
🔻بقیه می‌خواهند جلویت را بگیرند که اشتباه‌های ما را تکرار نکنی. من نمی‌خواهم. آدم‌ها بخواهند یا نخواهند، اشتباه می‌کنند. بهتر است حداقل اشتباه‌هایمان را خودمان انتخاب کنیم تا یک نفر دیگر.
🔻بهتر بود آدم با همان دردسرهای آشنا سروکله بزند تا برای خودش دردسر جدید بتراشد.
🔻«تو عاشق چی هستی، برایان؟»
«هیچی» برایان احساس کرد اشک در چشم‌هایش جمع می‌شود.
ماه دوست سر تکان داد.
«بد است. خیلی بد است. خیلی زود یک چیزی پیدا کن که عاشقش بشوی، وگرنه شیطان می‌آید سراغت.»
🔻یادآوری این مسائل دیگر آرامش گی را به هم نمی‌زد، انگار که این اتفاقات مدت‌ها پیش برای فرد کاملاً متفاوتی افتاده بود.
🔻ناراحت می‌شد که می‌دید که در واقع عاشق خود عشق بوده.
.
۱۳ آذر ۰۳
امیدوارم یادداشت‌های آذرماهم ادامه دار باشن...☁️
          کتاب‌های مونتگمری میتونه نورِ روزهای پاییزی و بی‌حال من باشه..⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠✧⁠*⁠。⁩🍂
.
داستان کتاب درمورد دو خانواده بزرگ دارک‌ها و پنهلوهاست. کوزه‌ ارزشمند و خاطره انگیزی وجود داره که قراره برای یکی از این افراد به ارث گذاشته بشه...
.
این کتاب جز آخرین کتاب‌هایی که خانم مونتگمری نوشته و در عین حال که تیتر «اثری دیگر از نویسنده آنشرلی با موهای قرمز» کاملا براش گویا و مناسبه؛ پختگی توی این کتاب وجود داره که برای من خیلی دلنشین بود. گاهی فکر می‌کنم این نویسنده چه گنجینه احساسی قوی داشته که تونسته شخصیت‌هایی رو خلق کنه که اینقدر دوست‌داشتنی باشن.⁦ ⁠◜⁠‿⁠◝⁠ ❤️
.
شخصیت‌های کتاب خیلی زیاده ولی تا آخر کتاب بارها اسامی و توضیحاتی در مورد اونها ارائه میشه و توی ذهن ماندگار می‌شن ولی می‌تونید اسم شخصیت‌ها و یه راهنمایی کوچک برای خودتون بنویسید.

راهنمایی که من برای خودم نوشتم:( بعد از خوندن صفحات اول کتاب این بخش رو بخونید.⛔)
۱. هیو و جاسلین دارک؛ زوجی که بصورت ناگهانی در شب عروسی‌شان جدا شدند.کانرد دارک مادر هیو هست. پولین دارک هم عاشق هیو هست.
۲. پیتر پنهلو ماجراجو عاشق دانا دارک شده.
۳. پامر دارک و هومر پنهلو بخاطر گربه دعوا کرده بودند.
۴. خانم توینبی دارک سه بار ازدواج کرده و همه‌ شوهرهایش مرده‌اند.
۵. مارگرت پنهلو، پیردختری که شعر میگه و با خانواده برادرش زندگی میکنه.
۶. ماری دارک(مرد) عاشق تورا دارکه، این خانم متأهله.(شوهرش مست و بددهنه)
۷. آزولد، ماه دوست، مرد پیری که عاشق دختری بوده و دیوانه شده.
۸. برایان، پسر بچه‌ای که مشخص نیست پدرش کیه و مادرش‌رو از دست داده.
۹. ویرجینیا و دانا( دختر جان غرقه) بیوه‌های جنگی هستن.
۱۰. دیوید دارک زن داره و دعاهای قشنگی میخونه.
۱۱. گی( دختر) میخواد با نوئل ازدواج کنه و راجر(دکتر) هم عاشق اونه.
.
📕متن‌هایی از کتاب:
🔻جدا زندگی عجب کلاف سردرگم درهم برهمی بود.
🔻ادب خرجی ندارد.
🔻عاشق آزادی بود، اما این‌قدر عاقل بود که بداند چون آزادی واقعی در این دنیا امکان پذیر نیست، خوشبخت کسی است که اربابش را خودش انتخاب کند.
🔻دوست نداشت هیچ‌وقت از خانه‌اش دور بشود. دلش می‌خواست جایی را پیدا کند که در آن ریشه بدواند و با آرامش پیر شود.
🔻آدمی شیرین‌تر، مهربان‌تر و حوصله سربرتر از او سراغ ندارم.
🔻نفرت همان عشقی ست که راهش را گم کرده.
🔻مه بندرگاه را پوشانده بود. نغمه‌ی غم‌انگیز دریا که هزاران سال از عمرش می‌گذشت، گوشش را پر می‌کرد.
🔻بعضی وقت‌ها فکر می‌کرد اگر یکی او را دوست داشته باشد، دیگر اینقدر نمی‌ترسد.
🔻بقیه می‌خواهند جلویت را بگیرند که اشتباه‌های ما را تکرار نکنی. من نمی‌خواهم. آدم‌ها بخواهند یا نخواهند، اشتباه می‌کنند. بهتر است حداقل اشتباه‌هایمان را خودمان انتخاب کنیم تا یک نفر دیگر.
🔻بهتر بود آدم با همان دردسرهای آشنا سروکله بزند تا برای خودش دردسر جدید بتراشد.
🔻«تو عاشق چی هستی، برایان؟»
«هیچی» برایان احساس کرد اشک در چشم‌هایش جمع می‌شود.
ماه دوست سر تکان داد.
«بد است. خیلی بد است. خیلی زود یک چیزی پیدا کن که عاشقش بشوی، وگرنه شیطان می‌آید سراغت.»
🔻یادآوری این مسائل دیگر آرامش گی را به هم نمی‌زد، انگار که این اتفاقات مدت‌ها پیش برای فرد کاملاً متفاوتی افتاده بود.
🔻ناراحت می‌شد که می‌دید که در واقع عاشق خود عشق بوده.
.
۱۳ آذر ۰۳
امیدوارم یادداشت‌های آذرماهم ادامه دار باشن...☁️
        

48

سیندرلای گناهکار
میدونید چیه ؟ همه ی ما کتابخونا و بقیه ، دوران کودکی مون رو با دیزنی گذروندیم. حالا که راه کتابخون شدن رو در پیش گرفتیم ، بدمون نمیاد که یکم از الگوی های کودکیمون یاد کنیم ، اما اینبار با یه داستان جدید صحنه های انیمیشن رو به یاد بیاریم!
چند تا کتاب اخریم بودم که فهمیدم کتاب سیندرلای گناهکار توی دیجی کالا موجود شده. کتابامو سریع تموم کردم تا با ۲ تا کتاب دیگه (که آخر سر شده ۳ تا . مجموع چهارتا گرفتم) بخرمش. تا امروز خودمو کشتم تا با ۳ تا کتاب دیگه برسه . همونطور که خیلی ها گفته بودن یه روزه تمومش کردم. بخوام رک بگم فقط سرگرمی بود و حتی یه نکته هم نداشت ولی این از جذابیت بازنویسیش کم نمی‌کرد. توی کتاب تصاویری بود که یا هوش مصنوعی بود( که بیشتر اینطور به نظر می اومد) یا خود نویسنده کشیده بود.( نویسنده خودش طراح جلد کتابه بخاطر همین گفتم*) متاسفانه عکس ها سیاه و سفید بود که فکر میکنم بخاطر لباس بود. البته اونطور که توی داستان توصیف شده بود در تصاویر جزئیات ذکر نشده بود.
درمورد داستان بگم؟ نه میتونم بگم عالی بود نه اینکه بگم مسخره و کلیشه ای. 
انگار نویسنده توی لب‌تاپ انیمیشن رو جلوش پخش می‌کرد و با دیدن هر صحنه روی کاغذ یه تئوری درموردش میگفت. 
میدونید به شکتون مینداخت انگار میگفت که مطمئن هستی که اونجا اینطوری بود؟ ( راس راستی داشت وادارم می‌کرد انیمیشن رو از اول ببینم😂)
اگه بخوام بهتون معرفیش کنم بهتره بگم که برید بازنویسی های دیگه رو بخونید. ( چون داستان اونقدر منو جذب نکرد ولی خدایی چرا همه ی بازنویسی شده ها درمورد سیندرلا س؟)
ولی با این حال من میخوام جلد دوم  رو سفید برفی موذی رو بخونم و جالب اینه که همه رو بهم ربط میدن . (مثلا سیندرلا مادر خونده ی سفید برفیه 😑)
اسم مجموعه ش حکایت ملکه ست . اگر اشتباه نکنم ۴ جلدیه و دو جلدش ترجمه شده و دوتای دیگه نه . دوتای دیگه شامل : راپونزل بوگندو( ترجمه ش این بود خو...) و زیبای بد.
برای من یه نشانگر هم از سفید برفی بود. ( البته سفید برفی موذی!)
        میدونید چیه ؟ همه ی ما کتابخونا و بقیه ، دوران کودکی مون رو با دیزنی گذروندیم. حالا که راه کتابخون شدن رو در پیش گرفتیم ، بدمون نمیاد که یکم از الگوی های کودکیمون یاد کنیم ، اما اینبار با یه داستان جدید صحنه های انیمیشن رو به یاد بیاریم!
چند تا کتاب اخریم بودم که فهمیدم کتاب سیندرلای گناهکار توی دیجی کالا موجود شده. کتابامو سریع تموم کردم تا با ۲ تا کتاب دیگه (که آخر سر شده ۳ تا . مجموع چهارتا گرفتم) بخرمش. تا امروز خودمو کشتم تا با ۳ تا کتاب دیگه برسه . همونطور که خیلی ها گفته بودن یه روزه تمومش کردم. بخوام رک بگم فقط سرگرمی بود و حتی یه نکته هم نداشت ولی این از جذابیت بازنویسیش کم نمی‌کرد. توی کتاب تصاویری بود که یا هوش مصنوعی بود( که بیشتر اینطور به نظر می اومد) یا خود نویسنده کشیده بود.( نویسنده خودش طراح جلد کتابه بخاطر همین گفتم*) متاسفانه عکس ها سیاه و سفید بود که فکر میکنم بخاطر لباس بود. البته اونطور که توی داستان توصیف شده بود در تصاویر جزئیات ذکر نشده بود.
درمورد داستان بگم؟ نه میتونم بگم عالی بود نه اینکه بگم مسخره و کلیشه ای. 
انگار نویسنده توی لب‌تاپ انیمیشن رو جلوش پخش می‌کرد و با دیدن هر صحنه روی کاغذ یه تئوری درموردش میگفت. 
میدونید به شکتون مینداخت انگار میگفت که مطمئن هستی که اونجا اینطوری بود؟ ( راس راستی داشت وادارم می‌کرد انیمیشن رو از اول ببینم😂)
اگه بخوام بهتون معرفیش کنم بهتره بگم که برید بازنویسی های دیگه رو بخونید. ( چون داستان اونقدر منو جذب نکرد ولی خدایی چرا همه ی بازنویسی شده ها درمورد سیندرلا س؟)
ولی با این حال من میخوام جلد دوم  رو سفید برفی موذی رو بخونم و جالب اینه که همه رو بهم ربط میدن . (مثلا سیندرلا مادر خونده ی سفید برفیه 😑)
اسم مجموعه ش حکایت ملکه ست . اگر اشتباه نکنم ۴ جلدیه و دو جلدش ترجمه شده و دوتای دیگه نه . دوتای دیگه شامل : راپونزل بوگندو( ترجمه ش این بود خو...) و زیبای بد.
برای من یه نشانگر هم از سفید برفی بود. ( البته سفید برفی موذی!) 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

13