یادداشت پِرَنسِس کِتابشِناس

                همزمان با خواندن این کتاب اشک هایم هم جاری می‌شود و از خودم همش میپرسیدم چرا 
چرا این دختر ، او فقط میخواست مهربان باشد و کمک کرده باشد 
ولی وقتی به خودش آمد یک پسر بچه در بغلش بود
به معصومیت جک که فکر میکنم بغض گلویم را می‌گیرد وقتی برای بار اول بیرون از اتاق را دید و میگفت اینجا تلوزیون هست 
کاملا قلبم شکست از بی رحمی آن مرد
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.