بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

اتحادیه ی ابلهان

اتحادیه ی ابلهان

اتحادیه ی ابلهان

جان کندی تول و 2 نفر دیگر
3.4
88 نفر |
33 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

153

خواهم خواند

104

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

داستان انتشار «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از این که هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال جایزه پولیتتزر را برد‌. اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسر چاق و تنبلِ سی و چندساله به اسم ایگنیشس است که با مادرش در محله ای پست در نیواورلینز زندگی می کند و متخصص فرهنگ و هنر قرون وسطا است. روحیه آرمان‌گرایانه دارد. در عین حال فردی تنبل است که مدام برای خانواده و شهر خود دردسر درست می کند. او از جامعه مصرف گرای آمریکایی بیزار است. او که معتقد است با فروپاشی نظام قرون وسطا، خدایان هرج ومرج و جنون و بدسلیقگی مستولی شدند، عجیب و غریب می پوشد، رفتار می کند و حرف می‌زند و روزهایش را به تنظیم کیفرخواست تاریخی علیه جامعه و علیه قرن حاضر می گذراند. یک مامور مخفی دست و پا چلفتی که برای تنبیه به مستراح ایستگاه اتوبوس تبعید شده، پیرمرد عاشق پیشه ای که فکر می کند همه پلیس ها کمونیستند، یک پیرزن فقیر دائم الخمر، رییس بی انگیزه کارخانه در حال ورشکستگی تولید شلوار و کارمندان و کارگرانی از او درب و داغان تر، زنی که به سبک بیمارگونه و مسخره ای نظریات نوین روان شناسی را بلغور می کند و در حقیقت به هجو می کشد، هات داگ فروش متقلبی که به عنوان ادای دین به سنت و تاریخ نیواورلینز بر تن فروشندگانش لباس فرم دزد دریایی می پوشاند: این ها و شخصیت های دیگری از این قبیل، در ماجراهایی موازی قرار می گیرند و در نهایت مانند تکه هایی از یک پازل به هم می پیوندند تا اتحادیه ای از ابلهان را در جامعه ای که نمونه عصر حاضر است تشکیل دهند. همچنین با کارها و حرف های بی معنی و دلقک گونه شان بر ادعای «ایگنیشس» قهرمان محوری رمان که جهان امروز را سیرکی متحرک می بیند صحه بگذارند.

لیست‌های مرتبط به اتحادیه ی ابلهان

یادداشت‌های مرتبط به اتحادیه ی ابلهان

            چند سالی است که ترجمه‌های پیمان خاکسار فروش خوبی دارند. شاهدش چاپ‌های چندباره‌ی ترجمه‌های اوست که در بازار کم‌رونق کتاب به چشم می‌آید. خاکسار روی نویسنده‌های مشهور و کتابهای مهم‌شان دست نمی‌گذارد. بااین‌حال، داستان‌هایی انتخاب و ترجمه می‌کند که به مذاق خواننده‌ی ایرانی خوش می‌آیند. از داستان بلند عامه‌پسند، که در زمان انتشارش بوکوفسکی هنوز نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای برای ایرانی‌ها نبود، تا ترجمه‌ی رمان جزء از کل نوشته‌ی استیو تولتز که پیش‌تر کسی از این نویسنده‌ی استرالیایی چیزی به فارسی ترجمه نکرده بود. خاکسار در گفت‌وگویی با مجله‌ی تجربه می‌گوید: «من از نویسنده‌ای که در کارش جنون باشد خوشم می‌آید». اگر شما هم از این نویسنده‌ها خوشتان می‌آید، این کتاب‌ها را بخوانید: 
«سوختن در آب، غرق شدن در آتش»، چارلز بوکوفسکی /
«عامه‌پسند»، چارلز بوکوفسکی /
«هالیوود»، چارلز بوکوفسکی / 
«یکی مثل همه»، فیلیپ راس / 
«باشگاه مشت‌زنی»، چاک پالانیک / 
«سومین پلیس»، فلن اوبراین /
«بالأخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم»، دیوید سداریس /
«مادربزرگت رو از این‌جا ببر»، دیوید سداریس /
«اتحادیه‌ی ابلهان»، جان کندی تول /
«برادران سیسترز» ، پاتریک دوویت / 
«اومون را»، ویکتور پلوین / 
«شاگرد قصاب»،  پاتریک مک‌کیب /
«پسر عیسی»، دنیس جانسون / 
«جزء از کل»، استیو تولتز / 
«توانه‌ی برف خاموش»، هیوبرت سلبی جونیور /


ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال 1395.
          
            اتحادیه ابلهان و ایگنیشس جی. رایلی عجیب و غریبی که خودش رو جدا از جامعه و زمانه‌ش حس می‌کنه...
اولین بار این کتاب رو سال ۹۵ خوندم و امسال هم سه ماهی دستم بود که دوباره بخونمش! همچنان نظرم رو همون ۴ ستاره‌ایه که اون سال دادم و از سابقه‌ی گودریدز به اینجا منتقل شدن.

ایگنیشس یه پسر سی ساله‌ی تحصیل‌کرده‌س با جهان‌بینی فلسفی خاص خودش اما بدون شغل (تا وقتی که مجبور می‌شه). با این همه سوادی که حتی ادبیات حرف زدنش رو هم خاص می‌کنه، بلد نیست با نزدیکانش چطوری ارتباط درست برقرار کنه. به انحرافات سینما و تلویزیون انتقاد داره اما هیچ فیلم جدیدی رو هم از دست نمی‌ده! به دنبال انجام کارهایی تو جامعه برای احقاق حق سیاه‌پوست‌ها یا فعالیتی در راستای صلح جهانیه اما بیشتر برای اینکه حال هم‌دانشگاهی سابقش رو بگیره! و...

اتحادیه ابلهان کتابیه که آدم هم از دست شخصیت‌هاش اعصابش خورد می‌شه و هم نگران عاقبت‌شونه. و این نه فقط در مورد شخصیت اصلی (ایگنیشس) بلکه در مورد شخصیت‌های فرعی کتاب هم برقراره. اصلا یه جذابیت کتاب برای من همین بود که داستان تعداد زیادی شخصیت رو می‌خونیم که جلو میره و به هم گره می‌خورن. اگه قرار بود نزدیک ۴۷۰ صفحه فقط از ایگنیشس بخونیم اصلا جالب نمی‌شد :))
جدای از خود داستان و نقد و تحلیل‌های مختلفی که وجود داره، به نظرم این شخصیت‌ها با ویژگی‌های اغراق‌شده‌ی رو اعصاب‌شون (همه‌ی این اعضای اتحادیه‌ی ابلهان!) این قابلیت رو هم دارن که آدم رو با ویژگی‌هایی خودخواهانه یا رفتارهای اشتباه در خودش روبه‌رو کنن.