بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا ابراهیمی

@z.ebrahimii

18 دنبال شده

26 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            کتابی خواندنی و گیرا 
کتاب که تمام شد، نزدیک صورتم گرفتم‌اش. انگشت شستم را کم‌کم بر روی صفحاتش شل کردم تا برگه‌هایش یکی‌یکی در بروند و نسیم کتاب به صورتم بخورد.

کتاب خواندنی‌ای بود. حتما که من کم توفیق بوده‌ام تا از حضور ایران در جبهه مبارزه با داعش و مدافعان حرم چیزی بخوانم اما حقیقتا چند کتاب استخوان‌دار و قوی نوشته شده‌است؟

اول از همه خدا را شاکرم که از قبل همراهی آن با #حلقه_جمع_خوانی_مبنا، #همسایه‌خوانی نصیبم شد. چه راوی و چه روایتگر الحق سنگ تمام گذاشته‌اند. نحوه روایت بسیار زیبا و پرکشش بود. رفت و برگشت ایران و سوریه عالی درآمده بود.
و دوم آنچه در ادامه می‌آید به هیچ‌وجه به منزله نادیده گرفتن نیت‌های خالصانه و تلاش‌های صرف شده نیست، بلکه صرفا به عنوان یک مخاطب عام آنچه به ذهنم می‌آید را می‌گویم. شاید پاسخی بشنوم و یا شاید اصلاحی را سبب بشوم...
۱. بهره‌مندی از تصاویر رنگی بسیار راهگشا بود، کاش منابع تصاویر نیز ذکر می‌شد. ضمن آنکه صحافی صفحات رنگی در مواردی مرتب نبود.
۲. در استفاده از شعرهای کاظمی، شاعر افغانستانی و نیز فرازهای دعای زیارت جامعه، ای کاش منبع ذکر می‌شد.
۳. مخاطب کتاب اگر من عامی هستم ورود به توضیحات پزشکی چه ضرورتی داشت(ص۲۱۵).
۴. اصطلاحات تخصصی در مرتبه اول باید داخل گیومه باشد.
۵. برخی جملات توپر bold شده‌است (ص۱۶۹)؛ برخی هم ایتالیک (ص۱۸۶) و گاه حتی یک کلمه (ص۱۹۰)؛ معلوم نیست چرا.
والسلام
          
            ‍ همسایه‌های خانم جان روایت پرستار احسان جاویدی از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه است که به قلم خانم زینب عرفانیان است. این توصیفی است که جلد کتاب به ما ارزانی می‌کند و توصیفی درست اما نه دقیق از کتاب است.جلوه عجیب این کتاب، تضاد مرگ و تولد، جنگ و زایش در زایشگاه ساخته شده توسط ایرانی‌ها و خدمت ایرانی‌ها و سوری‌های غیرداعشی به زنان و کودکان و بازمانده مردمان شهری‌است که زمانی با داعش همراهی کرده و تحت حکومتش زندگی کردند. 
بیمارستان که در واقع بیشتر زایشگاهی‌است، با ورود آقای جاویدی در شهر ابوکمال در خانه‌ای بزرگ و خالی از سکنه احداث می‌شود و خیلی زود، بی‌اعتمادی ساکنین تبدیل به اعتماد می‌شود و زن‌های باردار برای تولد فرزندانشان به این مرکز مراجعه می‌کنند و دکتر احسان در گوش آنها اذان می‌گوید.
این کتاب، در کنار معجزه‌ها، امدادهای غیبی و فداکاری‌ها، معجزه‌ی انسانی نیز رخ می‌دهد. مردمی که کینه‌ یکدیگر را، به واسطه آنچه امروزه جنگ رسانه می‌نامند، در دل دارند، کم‌کم نسبت به هم محبت پیدا می‌کنند و نزدیک می‌شوند. 
نثر کتاب روان و گیراست، هر چند خالی از ایرادات نوشتاری و ویرایشی و ... نیست. مخصوصا فصل اول که زمان‌ها و روایت‌ها درهم و آشفته‌اند، اما جلوتر که می‌رویم، کم کم با این شیوه نگارش (درست یا غلط) نویسنده آشنا می‌شویم و خو می‌گیریم و کمتر سردرگم می‌شویم. 
کتاب، مثل کتابهای مشابه، آلبوم تصاویر هم دارند، آن هم رنگی، اما برعکس غالب آنها، عکس‌ها در انتهای آن جمع نشده‌اند بلکه در پایان فصل‌ها، عکس‌های مرتبط با آن دوره از زمان، آورده شده‌اند که برای خواننده‌ای که تمایل بیشتری به تصویر سازی ذهنی دارد جذابیت بیشتری ایجاد می‌کند.  کتاب خوش خوان و گیراست و اگر شرایط مساعد باشد ناگاه متوجه می‌شوید که بیشتر کتاب را خوانده‌اید. 
کتاب اطلاعات مختصر جالبی هم در مورد نقش آمریکا در تصرفات داعش و اهمیت استراتژیک منطقه‌های تحت حکومت داعش ارائه می‌کند که خالی از لطف نیست.
به لطف مداح بودن آقای جاویدی، لابه‌لای روایت‌ها، روضه‌های کوچک و نمکین، و توسل‌های کوچک و دلچسبی هم هست که پر از شگفتی است. 
در نهایت این کتاب، کتابی خوشخوان و روان، با نگاهی متفاوت به حضور مدافعان حرم (در غالب تیم پزشکی) است که ارزش خواندن دارد. توصیه می‌کنم مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
این کتاب توسط نشر شهید کاظمی چاپ شده است.