محمد

@Aaaaabbn

14 دنبال شده

52 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                هلن کارر دانکوس متخصص تاریخ روسیه و شوروی است که با زبانی مسلط و ادبی کتابهایی جستارگونه در اینباره نگاشته است.این کتاب شاید حسن ختام آنها باشد.تاریخ یازده قرن قتل سیاسی در روسیه در این کتاب روایت میشود.از زمانی که ایگور در کیف چهارشقه میشود تا جنایتهای میلیونی استالین روایت میشوند.نکات تاریخی جالب در کتاب کم نیست.مثلا نظام وراثت اسلاوها اینطور که ملک پدر میان پسران تقسیم میشود البته پایتخت که عروس و حاکم سایر شهرهاست به فرزند ارشد میرسد. فرایند گذار این نوع وراثت به وراثت منحصر فرایندی طولانیست که با کشتار همراه میشود.صومعه های مسیحی و راهبان نقش مهمی در تاریخ روسیه دارند.گروه های مسیحی مثل مومنان سنت پرست و جاهلان مسیح برجسته هستند.اقدامات ایوان چهارم و استالین در وحشت زایی زبانزدند.
باید اشاره کنم که متن حالتی پیچیده و منقطع داشت،جمله ها توسط شبه جمله ها قطع میشدند و همین مسئله رشته حواس را پاره میکرد.اما از مورد که صرف نظر کنیم کتابی عالی بود
        
                کتابی که ذره ذره وجود شما را می بلعد.
کیرکگارد متفکر عجیبی است؛ شاید همه اگزیستانسیالیست ها عجیب باشند، از این نظر که در حالت معمول به دشواری یک صفحه از متن کتب آنها را میفهمید اما اگر در دغدغه انها را دریابید و به هم سخنی با آنان برسید دوست شما خواهند بود.
کیرکگارد در این کتاب بر اهمیت تکرار تاکید میکند.آنچه زندگی را معنی میبخشد و از دام نومیدی یا تفنن زیباشناسانه می رهاند تکرار است. وی تکرار را در مقابل مفهوم تذکار (یادآوری) قرار میدهد تا بدین واسطه اختلاف خویش با سنت افلاطونی را آشکار کند. نزد افلاطون و سقراط همه انسانها استعداد دستیابی به معرفت را دارند اما از آن لزوما بهره نمیگیرند. باید کسی باشد تا با روش مامایی حقیقت را در ذهن شخص بزاید. یادآوری آنچه نزد فرد مخفی و خاموش است کلید دستیابی به حقیقت است. بدین شکل یادآوری تنها ما را به حقیقتی که از پیش موجود است رهنمون میکند اینجاست که کیرکگارد اعتراض میکند.نزد او حقیقت امری ایستا و صلب نیست بلکه امریست نیازمند تکرار. اگر یادآوری متضمن حقیقت است ، تکرار متضمن زندگی است.باید یادآوری  و امید هردو را وانهاد تا با تکرار بر آنچه شایسته است مهر تایید نهاد.
        
                این کتاب مجموعه ای از مقالات مراد فرهادپور است که طی سالهای مختلف نگاشته شده اند.سطح کیفی و استدلالی این مقالات متفاوت است اگرچه زبان روایی آنها مشابه و چه بسا یکسان است.درواقع بااینکه موضوع همه مقالات جذاب است قدرت اقناع و شفافیت آنها یکسان نیست.به گمان من مقاله های "هایدگر،انقلابی مرتجع" ، "درباره مضامین و ساختار دیالکتیک روشنگری" ، "درباب جوانی" و "درباب عشق و دوستی" از بهترین مقالات این مجموعه هستند.
این مجموعه نمودی از تفکر "پرسه زن" است که والتر بنیامین مطرح میکند؛یعنی نویسنده با برقراری ارتباط بین چیزهایی ظاهرا بی ربط، عدم تعهد به نگارش آکادمیک و برقراری رابطه ای جدید میان امر انتزاعی و انضمامی قصد دارد افقهای جدیدی را برای تفکر بگشاید. فرهادپور در جایی از همین کتاب میگوید اگر امکانش را داشتم بر هر پاراگراف پانویسی می افزودم و بر هر پانویس پانویس دیگری و بر آن پانویس نیز پانویسی و ... . باید توجه داشت که آشنایی با فلسفه معاصر اروپایی و جامعه شناسی انتقادی یکی از ملزومات ورود به این متن است یعنی نباید به این کتاب به چشم یک درسگفتار یا کتاب درسی نگریست بلکه باید آن را ملاحظاتی انتقادی بر بعضی افراد و جریانهای فکری دانست. اما از هر دید که بنگریم این کتاب ارزش دستکم یک بار خواندن را دارد.
        
                جمهوری وایمار از هرلحاظ پدیده عجیبی بود.یک جمهوری که به گفته برخی مرده به دنیا آمد و پس از تقریبا چهارده سال قدرت را به هیتلر واگذار کرد.جمهوری وایمار از دل بحران های جنگ جهانی اول و امپراتوری قیصر ویلهلم زاده شد.بسیاری از سیاستمداران آن از نجبا و مردان لیبرال بورژوای دوران امپراتوری بودند که ذاتا به جمهوری علاقه نداشتند بلکه در عمل انجام شده قرار گرفته و جمهوری خواه شده بودند به عبارتی جمهوری خواه مصلحتی بودند.قانون اساسی وایمار که یک قانون مصالحه جویانه و شدیدا توافقی بود اختیار زیادی را برای رئیس جمهور درنظر میگرفت و حتی به او اجازه موقت برقراری دیکتاتوری و انحلال پارلمان را میداد.بنابراین ساختار قدرت دو-مرجعی بود یعنی رئیس جمهور و پارلمان مرجعیت سیاسی داشتند. این جمهوری تنها دو رئیس جمهور به خود دید: فردریش ابرت از حزب سوسیال دموکرات و پاول فون هیندنبورگ که فرمانده ستاد ارتش رایش در جنگ جهانی اول و شخصی سنتی و محافظه کار بود.یکی از دلایل صعود حزب ناسیونال سوسیالیست کارگری آلمان (نازی) در سالهای پایانی جمهوری وایمار این بود که از سال 1930 شخص هیندبورگ کابینه های ریاستی شکل میداد که وابستگی صدراعظم و کابینه را به پارلمان کاهش میداد و قدرت غیردموکرات را افزایش.
این کتاب برای هرکس که به صعود هیتلر یا سیاست مدرن و سیاست آلمان علاقه مند باشد جالب خواهد بود.
        
                هیچ به درستی نمی دانم توصیف این کتاب را چطور شروع کنم و چطور به پایان ببرم. این کتاب به خوبی دلیل گویای خویش است و چیزی کم ندارد. تبعیدیان سودایی، این رمان تاریخی-سیاسی مستند که علیرغم ارزشش گمنام مانده، روایت تعدادی از مردان و زنان انقلابی روسی در میانه قرن نوزدهم است؛ اصل داستان حول شخصیت الکساندر هرتسن می چرخد.هرتسن نویسنده و روزنامه نگار و فعال سیاسی ضدتزار و سوسیالیست بود. همسران او ، ناتالیا هرتسن و سپس ناتالیا اگاریوف، الگوهای همیشگی عشق رمانتیک هستند. میخائیل باکونین که آنارشیست بود و نیکلای اگاریوف که دوست قدیمی هرتسن بود از شخصیتهای دیگر و نسبتا مهم داستان  هستند.همینطور گئورگ هروگ،دالماگوروکوف،نچایف و پوستنیکوف از شخصیتهای فرعی این داستان هستند.
تمامی این افراد خلق و خویی عجیب دارند، اغلب مهاجر طرد شده از روسیه تزاری هستند و به فعالیت سیاسی مشغولیت دارند.اما مهمتر از همه روحیه رمانتیک و ماجراهای عاشقانه آنها سرشار و بدیع و هیجان انگیز است.
برای کسی که بخواهد "رمانتیسم واقعا موجود" را بشناسد این کتاب یک بهشت تمام عیار است.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

            هلن کارر دانکوس متخصص تاریخ روسیه و شوروی است که با زبانی مسلط و ادبی کتابهایی جستارگونه در اینباره نگاشته است.این کتاب شاید حسن ختام آنها باشد.تاریخ یازده قرن قتل سیاسی در روسیه در این کتاب روایت میشود.از زمانی که ایگور در کیف چهارشقه میشود تا جنایتهای میلیونی استالین روایت میشوند.نکات تاریخی جالب در کتاب کم نیست.مثلا نظام وراثت اسلاوها اینطور که ملک پدر میان پسران تقسیم میشود البته پایتخت که عروس و حاکم سایر شهرهاست به فرزند ارشد میرسد. فرایند گذار این نوع وراثت به وراثت منحصر فرایندی طولانیست که با کشتار همراه میشود.صومعه های مسیحی و راهبان نقش مهمی در تاریخ روسیه دارند.گروه های مسیحی مثل مومنان سنت پرست و جاهلان مسیح برجسته هستند.اقدامات ایوان چهارم و استالین در وحشت زایی زبانزدند.
باید اشاره کنم که متن حالتی پیچیده و منقطع داشت،جمله ها توسط شبه جمله ها قطع میشدند و همین مسئله رشته حواس را پاره میکرد.اما از مورد که صرف نظر کنیم کتابی عالی بود
          
محمد پسندید.
محمد پسندید.
محمد پسندید.
محمد پسندید.
            نمایش نامه دوزخ رو من تازه خوندم دوستان باشگاه محاکات فکر میکنم چندماه پیش این رو خوندن که من هنوز عضو بهخوان نبودم.نسخه انگلیسی این کتاب با نام no exitوجود دارد حالا چرا درایران به این نام ترجمه شده!مترجمان می دانند
نمایش نامه برای من فضای خاصی داشت دوزخ رو به یک اتاق اونم اتاقی که خاص دوره دوم امپراتوری فرانسه بود.چیزی که از دوزخ درذهن اکثر ما هست تاریکی وظلمات هستش ولی سارتر دوزخ رو با روشنایی توصیف کرده روشنایی که همیشگی است.شاید برای این دوزخ رو روشن درنظر گرفتن چون در دوزخ همه چیز اشکار میشود.نمی دونم شاید.
حقیقتا اتاق برزخی رو می بینیم همه چیز نفرت انگیز و نچسب حتی عشق.اتاقی بدون آینه 
عدم وجود آینه هم عذابی سخت برای خانمها 🙂
(بهش که فکر میکنم اگر هرچیزی که تواین دنیا برامون سخت وطاقت فرساست دردوزخ به عنوان عذابمون درنظر گرفته بشه هم چیز عجیبی از اب درمیاد.)
۳نفری که مجبورن دراین اتاق برزخی کنار هم حضور داشته باشند به گناهان پایان عمر خود بیشتر اعتراف می کنند
عذاب برزخی که اینجا توصیف میشود خیلی با تصوراتی که ازبچگی در ذهن ما شکل گرفته تفاوت دارد.خصوصا نبود آتش دراینجا وعذابهای جسمانی

من این کتاب رو توصیه می کنم به خوندن 
📝خاص ترین جمله کتاب: جهنم یعنی دیگران

من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
ازاهل بهشت کرد یا دوزخ زشت


          
محمد پسندید.