بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سه گانه ی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی

سه گانه ی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی

سه گانه ی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی

4.1
32 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

17

گروس عبدالملکیان شعرهای این کتاب را از زمستان 93 تا پاییز 97 و طی چهار سال نوشته است. کتاب «سه گانه خاورمیانه- جنگ عشق تنهایی» مجموعه ای با ساختمان و فضایی متفاوت است. این کتاب نهمین اثر گروس عبدالملکیان و ششمین مجموعه شعر مستقل اوست.

لیست‌های مرتبط به سه گانه ی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی

یادداشت‌های مرتبط به سه گانه ی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی

            بسم الله الرحمن الرحیم

چند ماه پیش نسخه فیزیکی کتاب را خواندم و چند هفته گذشته نسخه صوتی‌اش را شنیدم. روایتی دردمندانه از تنهایی، عشق و جنگ(سه‌گانه‌ی خاورمیانه). 
ما همیشه عاشق‌هایی را دیده‌ایم. انسان‌هایی که از تنهایی رنج می‌برند را دیده و حتی خودمان تنها بودیم. همیشه اخبار جنگ به گوشمان رسیده است. اما چقدر از مواجهه‌مان متاثر شدیم؟ 
آنچه باعث می‌شود در دل این‌ها فرو رویم، هنر است. وقتی صرفا مواجهه‌ای عادی با هر کدام از این مسائل داری، گویی از فاصله‌ای دور به آنها نگاه می‌کنی. آنقدر دور که هیچ احساسی بهت دست ندهد. اما وقتی از زبان هنرمندی این‌ها را بشنوی، انگار در دل اتفاق فرو رفته‌ای. 
در یادداشت دیدار در نارمک* شهرستان ادب آمده: 
((...حس می­‌کردیم لابد این شاعر-نویسنده‌­ها، سحر و کیمیایی دارند که در خلوت می‌­ریزند تو کلماتشان؛ وگر نه چطور نوشته­‌هاشان اینقدر براق و دلپذیر است...))
واقعا انگار کلمات‌شان سحر دارد. 
کلمات گروس در این کتاب ساحرانه کنار هم ردیف شده‌اند و غمی عظیم را در دل مخاطبانش قرار می‌دهد. مخاطب این کتاب حتی اگر از عشق و جنگ و تنهایی بویی نبرده باشد و حتی بوی این‌ها به مشامش نرسیده باشد، با خواندن کتاب متاثر می‌شود.
البته نباید از موسیقی هنرمندانه کارن همایونفر و صدای گیرای مهدی پاکدل گذشت که اثر مهمی در تاثیرگذاری هر چه بیشتر این اشعار داشتند. مثال خلافش کتاب صوتی دیگری به نام خرده‌های تاریکی هست که گزیده آثار گروس عبدالملکیان است با صدای خود گروس. انتخاب موسیقی در آن کتاب بسیار ضعیف و همچنین گویندگی ناخوبِ گروس از قدرت اشعارش بسیار کاسته است.

بریده‌ای کتاب:
دوستم 
از دمشق زنگ زده بود،
می‌گفت:
امروز عصر 
ماهواره داشت دائم الخمرهای لندن را نشان می‌داد
که خوابگاهشان کوچک بود
آن‌ها
جایی برای زندگی نداشتند 
ما
جایی برای مرگ

*برای مطالعه یادداشت((دیدار در نارمک | به مناسبت سالمرگ «احمد محمود» - شهرستان ادب)) لینک زیر را باز کنید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12012/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D9%85%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF
          
            ۱
می‌نشینم روی مبل
دکمه را فشار می‌دهم
که شکنجه‌گرم را روشن کنم

اخبار چیزی از من نمی‌گوید
اخبار، اخبار را می‌گوید
که خبرها را پنهان کند
---------
۷
نشسته‌ام
با شب قمار می‌کنم
و هر چه می‌برم
تاریک‌تر می‌شوم
---------
۹
ما با کدام امید
به ساعت‌های‌مان نگاه می‌کنیم
وقتی زمان برای مرگ کار می‌کند
---------
۱۰
غریبگی نکن
نکن غریبگی پسرم!
این‌جا خاورمیانه است
و هر کجای خاک را بکَنی
دوستی، عزیزی، برادری
بیرون می‌زند
---------
۱۲
رو‌به‌روی آینه می‌ایستم
و آینه سعی می‌کند
سعی می‌کند
سعی می‌کند
از این‌همه خرابه چهره بسازد
---------
۱۵
درختی میوه‌هایش را خورده است
درختی سایه‌اش را خاک می‌کُند
درختی آن‌قدر خسته است
که خود را قطع کرده
تا بر کُنده‌اش بنشیند
---------
۲۲
تو مثل رودخانه‌ای ترکم کردی
برای همین است
گاهی ماهی‌های مُرده در خود پیدا می‌کنم
---------
۳۰
مگر چه‌قدر عمیق
گریه کرده‌ام
که رودخانه‌ی کنار خانه‌ام خشک است؟
---------
۳۰
دود
لایه‌لایه‌ام را
به ابر بدل کرده است

من
در آسمان‌ها می‌چرخم
و دوستانم
خاکسترم را بر زمین نصیحت می‌کنند
---------
گروس هیچ‌وقت شاعر موردعلاقه من نبوده با این‌حال این سومین دفتر شعری است که ازش خوندم این .شعر‌هایی که این‌جا نقل کردم به جز شعر ۷ که کامله، قسمت‌هایی از شعرهایی بودند که شمارشون رو زدم
حسی که من موقع خوندن بیشتر شعرهای گروس دارم اینه که چرا هیچ‌کس شعرهاشو تبدیل به نقاشی‌های سوررئال نمی‌کنه؟ تصویرسازی‌ها و تخیلاتش رو دوست دارم و ترجیح می‌دم اون‌ها رو به صورت نقاشی ببینم، توی شعر همش دنبال مفهوم و ارتباط و قصد و غرض شاعرم. که تو خیلی از شعرهاش نمی‌تونم اینا رو یافت کنم. و خیلی بلد نیستم ولی فکر می‌کنم مشخصه‌های شعر مدرن شاید هم پست مدرن باشه.