سارا حسینی

سارا حسینی

بلاگر
@sarahosseini1403

114 دنبال شده

219 دنبال کننده

            رهرو راه ادبیات، معلمی و خوشنویسی
دانشجوی ارشد ادبیات کودک و نوجوان
          
Sara_Hosseini1403

یادداشت‌ها

نمایش همه
        حیات، دختری سیزده ساله در کرانهٔ باختری است که همراه خانواده‌اش در بیت لحم زندگی می‌کند‌. او و هرکدام از اعضای خانواده‌اش، یک‌جوری زخم‌خوردهٔ اسرائیلند. خود حیات، زخمی یادگاری از اسرائیلی‌ها به صورت دارد؛ زمین‌های کشاورزی پدر حیات را بولدوزرهای اسرائیلی نابود کرده‌اند و  حالا پدر حیات با افسردگی، دست و پنجه نرم می‌کند؛ بی‌بی زینب، مادربزرگ حیات هم خانهٔ زیبایش را در تپه‌های قدس در ماجرای اخراج هزاران فلسطینی در سال ۱۹۴۸ از دست داده است. پس از این اخراج، بی‌بی و خانواده‌اش تا سالهای سال به امید آن که قرار است روزی دوباره به قدس برگردند، در اردوگاه آوارگان زندگی می‌کنند و مادر حیات  هم در همان اردوگاه متولد می‌شود. بی‌بی‌زینب سالهاست که قدس را ندیده و رویایش این است که در خاک قدس بمیرد؛ همین رویا حیات را وامی‌دارد که دست به  کار عجیب و خطرناکی بزند...
این کتاب تا حد خوبی توانسته بود زندگی روزمرهٔ اهالی کرانهٔ باختری را نشان دهد؛ این که هیولای اشغالگری چه به روزگارشان آورده و آن‌ها چگونه با ظلمت آن دست و پنجه نرم می‌کنند. فکرش هم دشوار است در وطنت برای بیرون آمدن از خانه، رفتن به محله و شهری دیگر و برای کار کردن و کار پیدا کردن، نیازمند مجوز  اسرائیلی‌ها باشی؛ این که در خاک فلسطین باشی و سالها گذشته باشد و تو اجازه نداشته باشی قدس را ببینی؛  این که رویایت از همان کودکی، بیرون آمدن از جهنمی باشد که اسرائیلی‌ها برایت درست کرده‌اند؛ این که اسرائیلی‌ها خانهٔ امید و آرزویت را از چنگت درآورده باشند یا از روی زمین کشاورزی‌ای که سالها برایش زحمت کشیدی، بولدوزر بگذرانند؛ این که فرقی نمی‌کند چند ساله‌ای، به هر حال اسرائیلی‌ها یک جوری  زهرشان را  به تو ریخته‌اند؛ مثلاً آن که والدینت کشته‌اند یا آن‌ها را زندانی کرده‌اند یا یادگاری خونینی بر بدن خودت به‌جا گذاشته‌اند یا ..‌.؛ این که برای زندگی کردن، مجبور می‌شوی دائم خفت بکشی؛ این که هر لحظهٔ زندگی برایت می‌شود مقاومت، مقاومت در برابر تفرعون آدم‌های جهنمی  به امید آن که روزی، دنیا بفهمد که تو و هم‌وطنانت فقط می‌خواستید مثل ملتی آزاد زندگی کنید، یعنی ملتی که عزت و احترام دارد و از بدیهی‌ترین حقوق انسانی و اجتماعی‌اش محروم  نمی‌شود. 


      

11

8

        چگونه یک شاعر عارف آشفتگی‌های زندگی مدرن مرا درمان کرد؟
کتاب «درمانگری مولانا»، نوشتهٔ ملودی معزی و ترجمهٔ یاسرفراشاهی‌نژاد است که توسط انتشارات «طرح نقد» چاپ شده‌ست. کتاب را که باز کردم، ابتدا فهرستش متعجبم کرد! ۱۰ فصل با ۱۰ تشخیص بیماری و ۱۰ نسخهٔ درمانی از مولانا، بیماری‌ها نه بیماری جسمی بلکه بیماری‌های روحی ابنای بشر در طول تاریخ و بیش از آن در روزگار ما بودند؛ زیاده‌خواهی، انزوا، عجله، افسردگی، حواس‌پرتی و سردرگمی، اضطراب، خشم، ترس، ناامیدی و غرور. دل به دریا زدم و با روایت ملودی و بابا احمدش همراه شدم.
 ملودی یک نویسندهٔ ایرانی-آمریکایی است و دختر پدری که سخت شیفتهٔ مولاناست. او که روزگاری دراز، طفل گریزپای مکتب مولانا و اشعار او بر زبان پدر بود، حالا در دههٔ چهارم زندگی با پای خود به مکتب مولانا آمده است و پیر راهش بابا احمد است.
روایت شیرین و صمیمانهٔ داستانی ملودی معزی و ترجمهٔ خوب کتاب باعث شد تا وقت تمام شدن، کتاب را زمین نگذارم. آنچه در این کتاب خواندم، تجربهٔ زیستهٔ ملودی و پدرش احمد در محضر عارف شوریدهٔ ایرانی، مولاناست. نقطهٔ قوت کتاب برقراری پیوندی اسطقس‌دار بین یک زندگی مدرن شهری در آمریکا و متن کهن عرفانی است. مولوی در این کتاب، نه شخصیتی دور و دست‌نیافتنی در روزگاری کهن، بلکه پیری حی و حاضر است که از زبان بابا احمد دائم برای شیوهٔ زیستن ملودی در دنیای مدرن، نسخه می‌پیچد؛ نسخه‌هایی که ملودی این بار با گوش جان می‌شنود و تلاش می‌کند به کار بندد.

      

12

باشگاه‌ها

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه