بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

4.1
45 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

71

خواهم خواند

53

پیشکش به اکبر رادی یکی از اعاظم نمایش نامه نویسی عصر ما؛ مردی که بیش از سی سال سخت کوشی او در نوشتنی سرشار از ایمان و صداقت بسی شگفت انگیز بوده است؛ مردی که بر کنار از تمام جنجال ها، پیوسته و خستگی ناپذیر، به آفرینش مشغول بوده است... .

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

نمایش همه

پست‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

یادداشت‌های مرتبط به تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ

alef

1401/09/04

            #كتاب #تکثیر تاسف_انگیز_پدر بزرگ نوشته آقای #نادر ابراهیمی رمانی #علمی_تخیلی است در زمینه
پزشکی و علم جدید و پیشرفت تکنولوژی که دست به هر کاری می زند تا انسان را جاودانه کند غافل از اینکه انسان فقط این جسم مادی نیست بلکه دارای روحی نیز هست که در واقع اصل انسانیت اوست. در این کتاب پزشکی #یهودی به نام یاکوب به عنوان نماد علم و تکنولوژی افسار گریخته معرفی می شود (جالب اینکه آقای ابراهیمی چندین مرتبه تکرار و تاکید می کند که این شخص یهودی است) و یکی از فرزندان #شیطان که تمام سعی خودش را می کند تا به عنوان مصلحت اندیشی انسان را جاودانه کندو در این راه روح و معنویت و خدا و عاطفه و احساس را از او می گیرد و دیگر انسانی که فاقد این خصوصیات شده است تبدیل به یک ماشین به تمام معنا می شود.
بخشی از کتاب: در ذهن انسان، احتمال وقوع یک معجزه، همیشه وجود دارد:معجزه به وسیله علم، به وسیله خدا، به وسیله قدیسان، به وسیله انسان، یا طبیعت. فرق نمی کند. انسان، هنوز در انتظار معجزه است. همیشه در انتظار معجزه است. انسان ممکن است تعربف معجزه را عوض کند اما از آن قطع امید نمی کند.....
پی نوشت: پیشنهاد میکنم بعد از خوندن این کتاب حتما کتاب #هنر_مردن استاد #اصغرطاهرزاده را هم بخونید.
          
            تکثیر تاسف‌برانگیز پدربزرگ، یکی از عجیب‌ترین کتاب‌هایی بود که خواندم... 
برداشتی که از کتاب داشتم به طور خلاصه، "پیشرفت علم و به واسطه‌ی آن، از بین رفتن آدمیت در آدم‌ها" بود.

این کتاب داستان زندگی یک پدربزرگ است
که به دلیل کهولت سن دچار بیماری‌های مختلف می‌شود اما دو تا از نوه‌هایش که علاقه‌ی بسیار زیادی به پدربزرگشان دارند و نمی‌خواهند اون را از دست بدهند، برای برگشت سلامتی‌اش دست به هر کاری می‌زنند...

جناب نادرابراهیمی در این کتاب، نظام سرمایه‌داری را به قهقرا می‌کشاند!
و با پرداختن بهای سنگین زندگی یک انسان سنتی، لازمه‌ی خوب زندگی کردن در این دنیای رو به پیشرفت در تباهی و ماشینی شدن را یادآوری می‌کند. 
و تلنگر می‌زند که خاطرمان باشد نباید در این دنیای مادی و تکنولوژی‌های به دور از انسانیتش غرق شویم.

حین خواندن کتاب متوجه شدم که اسامی فصل‌های کتاب چقدر هوشمندانه انتخاب شدند
و چه معانی دردناکی دارند...
"تصمیم، ترمیم، تعویض، تبدیل، تبلیغ و در نهایت تکثیر..."
جلد کتاب در نگاه اول به نظرم مسخره آمد
حتی تا اواسط کتاب مرتب با خود می‌گفتم چرا این کتاب جالب همچین جلد خنثی یا بی‌ربطی دارد...
اما بعد متوجه شدم منظور از این مکعب ساده چیست و چقدر دردناک بود فهمیدن...
هرچند می‌شد تصویر جلد بسیار جذاب‌تر باشد.
          
            کتابی دیگر از نادر خان ابراهیمی و دنیایی دیگر از کلمات و نظرات و افکار او.
تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ کوتاه‌ترین  کتابی است که از نادر خواندم. با وجود  تفاوتهایی که در ژانر داستانی با بقیه آثار او  داشت،در زبان داستان و دغدغه های عمیق نادر تفاوتی  با کتاب‌ها ی دیگرش ندارد.او بزرگ می اندیشد و نگرانی هایش در چهارچوب خانه و فرزندانش نمی ماند .او دلش علاوه بر اینکه برای میهن و خاکش می تپد و برای ایران و ایرانی شرافت قائل است در این اثر در نگاهی با فاصله بیشتر نگران نوع بشر است و تمدنی که دنیا را به مثابه‌ی یک دهکده‌ی جهانی  به پیش می برد. قبل از اینکه ادامه دهم چیزی به ذهنم رسیده که دوست دارم در همین میان بگویم بدون اینکه تاخیری در گفتن آم بیاندازم .زیرا در آثار نادر حائز اهمیت است: تمام کتابهای نادر ارزشمند و خواندنی هستند فارغ از اینکه بعضی جذاب‌ترند و بعضی کمتر،چون فکر نادر عمیق است از فلسفه و عرفان سررشته دارد.خوب خوانده و دریافت کرده،خواندن تمام آثارش لازم است.مثل ظرفی است که هر خواننده به قدر گنجایش و فهمش از آن برداشت می کند ولی هیچ کس دست‌خالی از خانِ کتابهای نادر بلند نمی‌شود! پس  حتی اگر داستان تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ را بدانید باز هم نیاز است که  این کتاب خوانده شود.
از آنجا  نوشته‌ را قطع کرده بودم که صحبت از تمدن بود. نادر با شناخت درست از عصر علم زدگی و شناخت تجاوزی که بنا بود به بهانه‌ی پیشرفت به روح و آرامش انسانی وارد آید،این داستان را خلق کند. او در بخش اول به پیچیدگی‌های روح و جسم انسان می پردازد و از آنچه دلیل زندگی و امید و حال خوب است صحبت می کند. همه چیز عطر و بوی طبیعی دارد و خدا در زندکی بشر نقش دارد. نکته‌ای که برایم جالب بود توجه به مدعی ترین طرفداران علم در دنیاست.همانها که سعی می کنند دین را از جامعه پاک کنند و انسانهای سکولار را تنها به شمشیر علم مجهز کنند .همان‌ها که ارتباط آسمانی انسانها با ماورا الطبیعه را خرافه نام نهادند و آن را انکار کردند. او به صورت  کنایی به یهودیان اشاره می کند.نام شخصیتی که نماد این گروه دنیا طلب و علم پایه است،دکتر یاکوب است . یک نمونه از اشاره‌ی نادر در صفحه۳۳ آورده شده است.
(خانم فریاد زد:خدا ذلیلت کند مرد،که همه‌ی ما را ذلیل ابدی کردی!خدا آوارگی قومت را باقی نگه دارد!) از طرف دیگر  تفکری  دیگر که او هم دکتری است که درد انسانها را درمتن می کند معرفی شده است.دکتر مبشریان که در مقابل دست اندازی‌ها و تغییرات نامتعارف دکتر یاکوب به اسم پیشرفت علم می ایستد.
 اینکه تکثیر تاسف‌انگیز پدر بزرگ ادبیات ژانر به حساب می کند نیاز به بررسی دقیق همه‌ی المان‌های داستان دارد ولی به طور قطع این کتاب رئال نیست یا می توان آن را در دسته علمی تخیلی قرار داد یا اینکه آن را نوعی رئالیسم جادویی بنامیم. با توجه به اینکه یکی از شخصیتهای داستان بورخس نام گرفته است و بورخس آغازگر جنبش رئالیسم جادویی در دنیاست،محتمل است نادر هم اثرش را رئالیسم جادویی بداند و دلیل این نامگذاری هم ابراز ارادت به نویسنده  و شاعر  بزرگ ،بورخس است.
داستان از جایی شروع می شود که دو برادر با بیماری پدربزرگ محبوب خود مواجه می شوند و به پیشنهاد دکتر یاکوب در عصر تکنولوژی تصمیم می گیرند که کلیه طبیعی او را از بدن خارج کرده و به جای آن یک کلیه صنعتی بگذارند  و این رویه تا صنعتی کردن بقیه اندام‌های پدربزرگ هم پیش می رود...باقی ماجرا را دنبال کنید.دغدغه نادر در عصر تکنولوژی پریشانی انسان و  قربانی کردن روح و در بند و بنده شیطان شدن است. نادر از مرگ عشق در دنیای پیشرفته صحبت می کند و نگرانی طبیعت و زیبایی ها ست که انسان به واسطه زندگی مدرن از دست می دهد.
کتاب پر از جملات  زیبا و تاثیرگذار است و به هردو گروه مخاطب نوجوان و بزرگسال قابل توصیه است.  دقت بفرمایید که نوجوان‌ها باید کتابخوان باشد که با نثر نادر ارتباط کنند.
جرعه‌ای از کتاب:
انسان در متن سنگین‌ترین مصیبتها،بیشترین فشارها،داروناپذیرترین دردمندی‌ها،فقط تظاهر می کند به اینکه تکرار و تداومِ در امتداد زمان طولانی،سرخیِ تند درافتادن را از میان برده و بی رنگ کرده است؛ آدمیزاد چنان خوب تظاهر می کند به وادادگی و تسلیم شدگی و تن سپردگی،که حتی خود نیز باور می کند که دیگر هیچ هیچ هیچ امیدی نیست؛که البته هست، که به شدت هم هست،که یک لحظه هم  نبوده که نباشد...

ما درمن دانِ صبوری هستیم باش تا کاسه‌ی نازکِ تن صبر بشکند زیر فشار...



          
            یک داستان دستوپیایی از تاثیر وحشتناکی که پیشرفت علم بدون اخلاق میتواند بر زندگی بشر بگذارد. نادر ابراهیمی در اینجا هم مانند کتاب دیگری که ازش خوانده ام –یک عاشقانه ی آرام-، در حین داستانگویی حرفهای قشنگی میزند که اصلا مثل جملات قصار متظاهرانه ای که در تلگرام فوروارد میشود نیست و به واقع عمق دارد. 
این داستان یکی از قسمتهای سریال "آینه سیاه" را برایم تداعی کرد. اپیزود چهارم از فصل دوم این سریال در مورد تولید نمونه دیجیتالی از آدمها بود که یکی از جذابترین قسمتهای سریال بود.

بخشی از کتاب:

خودتان که میدانید: کیسه صفرا، کبد و خرده ریزهای دیگر هم رفتند. حتی دستگاه بویایی او، دستگاه بساوایی و دستگاه چشایی او –البته آن بخشهایی که بیرون مغز جا داشت- و تمامی ژنهای موثر تعویض شد. کل سلسله اعصاب و خود به خود ستون فقرات –با همه دشواری هایی که در کار بود- نو شد (...)
در درون پدربزرگ –این مسیح مصلوب بر صلیب علم و میخکوب شده با میخ های صنعت عصر دوم- دیگر تقریبا چیزی نمانده بود الا مقداری گوشت و استخوان؛ و در بیرون، پوست. (...)
پدربزرگ باز هم خاموش خاموش بود. شاید بارها در قلب خویش –اما کدام قلب؟- پس در مغز خویش –اما کدام مغز؟- یا در روح درمانده ی آواره ی خود نالیده بود: الهی! الهی! لماذا ترکتنی؟
          
            یک اثر خاص و متفاوت از استاد نادر ابراهیمی
در این کتاب نمادگرا روایت دو نوه و پدربزرگی را شاهد هستیم که بسیار به هم نزدیک اند و با هم زندگی می‌کنند
پدربزرگ دچار مشکل کلیوی می‌شود و در بیمارستان، دکتر یاکوب پیشنهاد گذاشتن یک کلیه مصنوعی پیشرفته و مجهز را می‌دهد و در نهایت این اتفاق رخ می‌دهد. مسئله ای که شروع دیگر تغییرات و تحولات گوناگون می‌شود
کتاب به سیطره و تسلط علم و تکنولوژی بر انسان می‌پردازد. سیطره ای که می‌تواند روح انسان را دستخوش تغییر کند

Merged review:

یک اثر خاص و متفاوت از استاد نادر ابراهیمی
در این کتاب نمادگرا روایت دو نوه و پدربزرگی را شاهد هستیم که بسیار به هم نزدیک اند و با هم زندگی می‌کنند
پدربزرگ دچار مشکل کلیوی می‌شود و در بیمارستان، دکتر یاکوب پیشنهاد گذاشتن یک کلیه مصنوعی پیشرفته و مجهز را می‌دهد و در نهایت این اتفاق رخ می‌دهد. مسئله ای که شروع دیگر تغییرات و تحولات گوناگون می‌شود
کتاب به سیطره و تسلط علم و تکنولوژی بر انسان می‌پردازد. سیطره ای که می‌تواند روح انسان را دستخوش تغییر کند

Merged review:

یک اثر خاص و متفاوت از استاد نادر ابراهیمی
در این کتاب نمادگرا روایت دو نوه و پدربزرگی را شاهد هستیم که بسیار به هم نزدیک اند و با هم زندگی می‌کنند
پدربزرگ دچار مشکل کلیوی می‌شود و در بیمارستان، دکتر یاکوب پیشنهاد گذاشتن یک کلیه مصنوعی پیشرفته و مجهز را می‌دهد و در نهایت این اتفاق رخ می‌دهد. مسئله ای که شروع دیگر تغییرات و تحولات گوناگون می‌شود
کتاب به سیطره و تسلط علم و تکنولوژی بر انسان می‌پردازد. سیطره ای که می‌تواند روح انسان را دستخوش تغییر کند