یادداشت راضیه بابایی
1403/1/29
کتابی دیگر از نادر خان ابراهیمی و دنیایی دیگر از کلمات و نظرات و افکار او. تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ کوتاهترین کتابی است که از نادر خواندم. با وجود تفاوتهایی که در ژانر داستانی با بقیه آثار او داشت،در زبان داستان و دغدغه های عمیق نادر تفاوتی با کتابها ی دیگرش ندارد.او بزرگ می اندیشد و نگرانی هایش در چهارچوب خانه و فرزندانش نمی ماند .او دلش علاوه بر اینکه برای میهن و خاکش می تپد و برای ایران و ایرانی شرافت قائل است در این اثر در نگاهی با فاصله بیشتر نگران نوع بشر است و تمدنی که دنیا را به مثابهی یک دهکدهی جهانی به پیش می برد. قبل از اینکه ادامه دهم چیزی به ذهنم رسیده که دوست دارم در همین میان بگویم بدون اینکه تاخیری در گفتن آم بیاندازم .زیرا در آثار نادر حائز اهمیت است: تمام کتابهای نادر ارزشمند و خواندنی هستند فارغ از اینکه بعضی جذابترند و بعضی کمتر،چون فکر نادر عمیق است از فلسفه و عرفان سررشته دارد.خوب خوانده و دریافت کرده،خواندن تمام آثارش لازم است.مثل ظرفی است که هر خواننده به قدر گنجایش و فهمش از آن برداشت می کند ولی هیچ کس دستخالی از خانِ کتابهای نادر بلند نمیشود! پس حتی اگر داستان تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ را بدانید باز هم نیاز است که این کتاب خوانده شود. از آنجا نوشته را قطع کرده بودم که صحبت از تمدن بود. نادر با شناخت درست از عصر علم زدگی و شناخت تجاوزی که بنا بود به بهانهی پیشرفت به روح و آرامش انسانی وارد آید،این داستان را خلق کند. او در بخش اول به پیچیدگیهای روح و جسم انسان می پردازد و از آنچه دلیل زندگی و امید و حال خوب است صحبت می کند. همه چیز عطر و بوی طبیعی دارد و خدا در زندکی بشر نقش دارد. نکتهای که برایم جالب بود توجه به مدعی ترین طرفداران علم در دنیاست.همانها که سعی می کنند دین را از جامعه پاک کنند و انسانهای سکولار را تنها به شمشیر علم مجهز کنند .همانها که ارتباط آسمانی انسانها با ماورا الطبیعه را خرافه نام نهادند و آن را انکار کردند. او به صورت کنایی به یهودیان اشاره می کند.نام شخصیتی که نماد این گروه دنیا طلب و علم پایه است،دکتر یاکوب است . یک نمونه از اشارهی نادر در صفحه۳۳ آورده شده است. (خانم فریاد زد:خدا ذلیلت کند مرد،که همهی ما را ذلیل ابدی کردی!خدا آوارگی قومت را باقی نگه دارد!) از طرف دیگر تفکری دیگر که او هم دکتری است که درد انسانها را درمتن می کند معرفی شده است.دکتر مبشریان که در مقابل دست اندازیها و تغییرات نامتعارف دکتر یاکوب به اسم پیشرفت علم می ایستد. اینکه تکثیر تاسفانگیز پدر بزرگ ادبیات ژانر به حساب می کند نیاز به بررسی دقیق همهی المانهای داستان دارد ولی به طور قطع این کتاب رئال نیست یا می توان آن را در دسته علمی تخیلی قرار داد یا اینکه آن را نوعی رئالیسم جادویی بنامیم. با توجه به اینکه یکی از شخصیتهای داستان بورخس نام گرفته است و بورخس آغازگر جنبش رئالیسم جادویی در دنیاست،محتمل است نادر هم اثرش را رئالیسم جادویی بداند و دلیل این نامگذاری هم ابراز ارادت به نویسنده و شاعر بزرگ ،بورخس است. داستان از جایی شروع می شود که دو برادر با بیماری پدربزرگ محبوب خود مواجه می شوند و به پیشنهاد دکتر یاکوب در عصر تکنولوژی تصمیم می گیرند که کلیه طبیعی او را از بدن خارج کرده و به جای آن یک کلیه صنعتی بگذارند و این رویه تا صنعتی کردن بقیه اندامهای پدربزرگ هم پیش می رود...باقی ماجرا را دنبال کنید.دغدغه نادر در عصر تکنولوژی پریشانی انسان و قربانی کردن روح و در بند و بنده شیطان شدن است. نادر از مرگ عشق در دنیای پیشرفته صحبت می کند و نگرانی طبیعت و زیبایی ها ست که انسان به واسطه زندگی مدرن از دست می دهد. کتاب پر از جملات زیبا و تاثیرگذار است و به هردو گروه مخاطب نوجوان و بزرگسال قابل توصیه است. دقت بفرمایید که نوجوانها باید کتابخوان باشد که با نثر نادر ارتباط کنند. جرعهای از کتاب: انسان در متن سنگینترین مصیبتها،بیشترین فشارها،داروناپذیرترین دردمندیها،فقط تظاهر می کند به اینکه تکرار و تداومِ در امتداد زمان طولانی،سرخیِ تند درافتادن را از میان برده و بی رنگ کرده است؛ آدمیزاد چنان خوب تظاهر می کند به وادادگی و تسلیم شدگی و تن سپردگی،که حتی خود نیز باور می کند که دیگر هیچ هیچ هیچ امیدی نیست؛که البته هست، که به شدت هم هست،که یک لحظه هم نبوده که نباشد... ما درمن دانِ صبوری هستیم باش تا کاسهی نازکِ تن صبر بشکند زیر فشار...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.