زمانی بود که خیلی MBTI را دنبال میکردم و برام معنی داشت؛ ولی زمانهایی میشد که بین تیپها به شک میافتادم. بهنظرم بین دوگانههای ممکن جفتش بودم یا بینشان نوسان داشتم. همۀ اینها باعث شد که کلاً با آن زاویهدار بشوم. نقدهای زیادی هم تو فضای آکادمیک وجود دارد و خیلی تست معتبری شمرده نمیشود.
تا این شد که چندسال پیش متوجه شدم یونگ که دربارۀ تیپهای روانشناختی مختلف صحبت میکرد، چنین دوگانههایی را به کار نبرده بود و از کارکردهای شناختی (cognitive functions) استفاده کرده بود. دو عزیز بزرگواری که تست MBTI را طراحی کردند، در واقع کاری تقلیلگرایانه از آموزههای یونگ دربارۀ شخصیت ارائه دادند و فکر کنم همین سطحی بودنش باعث شده اینقدر جهانی بشود.
حالا ربط دو بند قبل به این کتاب چیست؟ این کتاب MBTI برای ارتباط و آموزش کودکان است. و منی که سعی کردم آن را یادگیریزدایی کنم و کارکردها را جایگزین دوگانهها کنم، خواندن آن را آزاردهنده یافتم.
این ویدئوی یوتیوب کمی اشکالات این دوگانهها را بهتر توضیح میدهد: https://youtu.be/B_0enevGeHE
پ.ن: منظور از دوگانهها این حروف هستند: I/E, N/S, F/T, P/J