یادداشت‌های معصومه اسدی (38)

          قبلا از جناب ابراهیمی کتاب‌هایی مثل《 یک عاشقانه آرام 》و 《چهل نامه کوتاه به همسرم》 خونده بودم که انتظارم بالاتر رفته بود ولی  این کتاب صرفا زندگینامه ایشون در مورد شغل های مختلفی که داشتن،هست و اثر چندان ادبی نیست. هرچند که بعضی جاها جملات خیلی خوبی داشت یا بعضی انتقادهایی که راجع به مدیران و مسئولان کرده بودن قشنگ بود.
همچنین اشاره کرده بودن که مسیر زندگی و شغل باید بر اساس علاقه انتخاب بشه.
و در مورد سوال کلیشه ای که همه از بچه ها میپرسن《 میخوای چه کاری بشی؟》 جواب خیلی خوبی داده بودند و به نوعی تازگی داشت چون کسی به این موضوعات نپرداخته.
آموزنده بود ولی یکبار خواندنش کافی ست.
        

          

هیجان انگیز و نفس گیر بود.
باز هم همه حدسیاتم اشتباه از آب در اومد.
مترجم خوب،متن روان و قابل فهم.
انقدر تحت تاثیر رمان بودم که حتی خوابشو دیدم😂
داستانش متفاوت بود از کتابای دیگه کریستی چون کارآگاه نداشت که پرونده رو حل کنه و وقتی داشتم میخوندم فکر میکردم پایان باز داره و قاتل مشخص نمیشه ولی اینطوری نشد، توی صفحات آخر همه چیز معلوم شد.
اصلا موضوعات کتابهای آگاتا کریستی تکراری نیست و هر بار با شگفتی جدید رو به رو می شید.
اگه به ژانر جنایی و معمایی علاقه دارین این کتابا بهترین هستن.

        

          

اولین کتابی که از آقای امیرخانی خوندم
قلم طنزی داشت و شوخی ها و اصلاحات فارسی رو به جا استفاده کرده بود.(کتابم چاپ سال ۹۸ بود)
اصطلاح ترکی که معنی "دستت درد نکنه" میده اشتباه نوشته. واژگان جدا از هم نوشته شده مثل "زنده‌گی" که واقعا آزاردهنده بود.
نویسنده مدام اظهار نظر میکنه راجع به همه چی که خوب نبود. باید بی طرفانه روایت می کرد و قضاوت رو به خواننده می سپرد.
به نظرم اگه شوخی و خنده نبود طی داستان قطعا ارزش خوندن نداشت و شاید به جای کتاب ۳۴۰ صفحه ای همه ی سفرنامه اش می شد ۱۰۰ صفحه!
مصور بود،عکس داشت باعث می شد ارتباط بهتری با اون بگیری.
داستان کتاب جالب و تازه بود. کمتر کسی راجع به کره شمالی مطلب نوشته.
        

          دومین کتابی که از آگاتا کریستی خوندم و باز هم همه ظن و گمان های من اشتباه از آب در آمد و کس دیگری قاتل بود. داستان جدیدی داشت . خسته کننده نیست. شخصیت پوآرو بی نظیره.
خیلی لذت بردم نمیشد زمین گذاشتش. کلا داستان های جنایی مورد علاقه‌م هست. یه جاهایی کتاب رو می بندم و همه چی رو کنار هم میذارم فکر میکنم تا شاید این معما رو حل کنم اما نه نمیشه راهش اینکه کتاب رو ادامه بدی  و تا آخر بخونی...
ولی بعضی جاها به نظرم باید بیشتر توضیح می داد تا خواننده درک بهتری داشته باشه : )
        

          
دومین کتاب آقای ایمان سرورپور، به نظرم جذاب تر و خواندنی تر از اولین کتابشون بود. 
چرا؟
چون کتاب دو پهلویی هست یعنی درسته ماجرا از زبان یه وال تنها در اقیانوس بیان میشه اما منظور اصلی همین دنیای ما آدم هاست و رفتار هایی که با هم داریم پس با دو دیدگاه این کتاب رو باید خوند.
این خیلی خوب بود که حرفشون رو به مخاطب در قالب داستان گفتن، نه به صورت مستقیم.
تصاویر کتاب قشنگ بود و ایده ی جدید و نو داشت که خواننده رو خسته نمی کرد.
یکی دیگه از نکات مثبتش اینکه اشعار جناب مولانا ذیل بخش های مختلف کتاب قرار داده شده که خالی از لطف نیست و باعث شد دوبرابر بیشتر دوستش داشته باشم.
وقتی هر دو کتاب نویسنده رو مقایسه کردم متوجه شدم که قلمش پخته تر شده و میتونه آنچه در ذهنش خلق کرده روی کاغذ بیاره.
کتاباشون ترتیبی نداره برای خوندن ولی من اگه جای شما بودم این کتاب رو اول میخوندم چون حس و حال متفاوتی داره.
در نهایت این کتاب من رو به سفر برد، سفر به اعماق اقیانوس جایی که قدرت خداوند انسان رو به شگفتی وا میداره. جای این کتاب وسط قلبمه وقتی حالم خوب نباشه دوباره میرم سراغش چون درسای زیادی بهم داد.
امتیاز 3.5 دادم چون میتونست بهتر هم باشه.
        

          
تمام شد در ۴۰۴/۴/۲۵
عاشق رمان های جنایی هستم و باید اعتراف کنم  الحق که لقب ملکه ی جنایت لایق آگاتا کریستی است.چون ذکاوت فوق العاده ای دارد و از تمام شخصیت هایی که در کتاب خلق کرده به زیبایی و به موقع استفاده می کند.
واقعا شوکه کننده بود و ماجرای پیچیده ای داشت. اتفاقا صفحات آخر ماجرا به کلی عوض شد و همه تصورات من را نسبت به قاتل تغییر داد. اصلا خسته کننده نبود. لذت بردم.
قبلا فیلمی درباره ی کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق دیده بودم خوب بود اما عالی نبود.
به نظرم اول کتاب را باید خواند بعد فیلم آن را تماشا کرد.
        

          فکر میکردم برای تقویت زبانم عالی باشه 
اما اشتباه محض بود.
نیم ستاره رو هم دادم به این دلیل که فقط دو سه تا جمله قشنگ داشت و نکته مثبتش این بود که کوتاهه و زود تموم شد.
        

          

رمان کلاسیک آمریکایی مربوط به قرن ۱۹ میلادی، نوشته مارک تواین.
داستان در مورد مرد آمریکاییه که ناگهان از قرن ۱۹ به قرن ۶ (قرون وسطا) در بریتانیا میره اتفاقاتی می افته که تبدیل به وزیر بریتانیا میشه و از هوش بی نظیرش برای بهتر کردن حکومت استفاده میکنه...(نمیخوام اسپویل کنم )
این کتاب چندان معروف نیست ولی من خیلی خوشم اومد ازش چون هم خنده داره هم وضع جامعه و مردم بدبخت اون زمان رو عالی توصیف کرده.
از نشر چشمه خوندم با ترجمه عالی آقای علی اکبر لبش. ایراداتی که داشت: فونت کتاب خیلی ریز بود ، اسامی زیادی داره که ممکنه اوایل خستتون کنه ولی ادامه بدید.
داستان خیالیه ولی چون طنز نوشته دوستش داشتم. بعضاً جملات قشنگی هم داشت.
اگه ازش فیلم ساخته بودن ۱۰ برابر بیشتر علاقه مند می شدم چون ترکیب کتاب با فیلمش عالیه🤌🏻

        

          

حدود سه سال میشه که آقای سرورپور رو از طریق فضای مجازی می‌شناختم و به صحبت هاشون گوش میدادم، خیلی وقت بود دنبال خوندن دو تا کتابشون بودم، امسال از نمایشگاه تهران سفارش دادم ، چند وقت پیش رسید دستم.
یه مقدار خوندنش طول کشید ولی همش دلم میخواست جملاتش رو هایلایت کنم چون انگار همه تفکراتم و احساساتم ریخته بود توی کتاب،
واسه همین ارتباط خوبی باهاش گرفتم.
خودم از مطالب انگیزشی و زرد متنفرم اما با اینکه این کتاب هم گهگاهی اشاره ای داشت به اون موضوعات ولی به نظرم خیلییی بهتر از اونا و واقع گرایانه تر بود. به شیوه ای نوشته شده که انگار یه صدایی از درون خودت داره باهات حرف میزنه و خیلی خودمونی و به دور از کلمات قلبمه سلمبه . رمان نیست،بلکه انسان رو با حقیقت خودش رو به رو میکنه از این نظر برای اولین بار برام جالب بود . خواننده این کتاب میتونه توی هر سنی باشه . زمانی که با مشکلات دست و پنجه نرم کنین یا حالتون خوب نباشه این کتاب آرومتون میکنه و راه حل میده.
مثل یه دوست صمیمی و راحت از همه زوایا زندگی رو بررسی میکنه و تلاش میکنه که یادم بیاره انسان چقدر توانمنده و با کمک خدا میتونه به خواسته هاش برسه .

آقای سرورپور فرد باسوادی ست اما نویسنده نیست یعنی هنر چندانی در نویسندگی ندارد اما منظورش را با گفتن حرف دلش به زبان ساده منتقل می‌کند.

یکبار خوندنش اصلا برام  کافی نیست چون جملات شگفت انگیزش به قلبم رسوخ کرده و باید چند بار دیگه برگردم و از اول بخونم. همین.
        

          اولین جلد از حماسه سجادیه(تویی به جای همه)،
کتابی که گاهی با زبان طنز می خنداند و گاهی مخاطب را به گریه و تعجب وا می دارد.
در اولین مواجهه با قلم آقای شجاعی، متوجه مهارت ایشان در نویسندگی شدم، شاید این کتاب را در زمره رمان تاریخی قرار دهیم چون نه کاملا رمان است نه کاملا تاریخ! در واقع اتفاقات بعد از عاشورا رو بیان میکنه و هر از گاهی هم گذری به گذشته میکنه. راوی هر بخش متفاوته ممکنه خود نویسنده باشه یا از افراد اون زمان یا شیطان. قسمت هایی که از زبان شیطان بیان می شد، دید سوم شخص داشت ، بی طرفانه مطلب را بیان می کرد جالب بود و خیلی خنده دار😂
کتاب را وقتی می‌خواندم اصلا متوجه نبودم که برای هزار سال پیشه ،چون دقیقا توصیف وضعیت فعلی ما بود. چقدر به جا اشاره کردن راجع به حکومت بی نظیر و تکرار نشدنی حضرت علی علیه السلام.
مطالب جدیدی داشت برام، ولی امتیاز کامل نمیدم چون منبع تاریخی که به اون استناد کردن ذکر نشده. همچنین یه سری جملاتش فکر میکنم  به لحاظ تاریخی نادرست بود.
        

          کتاب روزگار وصل
در تاریخ ۱۴۰۴/۳/۲۷ تمام شد
توی دو روز خوندمش. این کتاب با کتاب ملت عشق شباهت داره. ملت عشق رو حدود ۵ سال پیش مطالعه کرده بودم چیزی ازش یادم نمونده بود ولی توی هر دو کتاب به مولوی و اشعارش اشاره شده و چون علاقه شخصی به اشعارش دارم بنابراین خوندن کتاب رو ادامه دادم.
چند نکته راجع به روزگار وصل:
رمان روان و خیلی کوتاه ۱۲۶ صفحه ای و البته کتاب تازه چاپ هست مربوط به سال ۱۴۰۰. مطالب انگیزشی داشت و در نوع خودش برام جالب بود چون نویسنده ایرانی که کتاب انگیزشی با چاشنی و استدلال قرآنی بنویسه تا به حال نداشتیم فکر میکنم و این اولین رمان انگیزشی ایرانیه به نظرم که مثال های ساده از طبیعت و زندگی میزنه و به فرهنگ ایرانی هم اشاره میکنه.
یه جورایی همه جانبه است و همه چیز رو پوشش میده. موضوع کتاب به روز و امروزی هست یعنی در زمان حال  که اینترنت و تکنولوژیه روایت میشه. نویسنده شخصیت اصلی داستان رو که خانم هست از قشر معمولی و متوسط ایرانی انتخاب میکنه که توی زندگیش با مشکلاتی روبه رو میشه که میخواد حل کنه اما مستاصل شده...(دیگه بیشتر اسپویل نمیکنم که خودتون بخونید)
کتاب مناسبی بود و شاید مفید، برای خانم ها بیشتر... 
با اینکه سبک انگیزشی رو دوست ندارم ولی خب داستانش کشش رو برام ایجاد کرد که کنجکاو باشم تَهش چی میشه. یه جورایی معمایی و انگیزشی بود چون صفحات آخر شوکه شدم میگم چیز جدیدی بود برام. چنین چیزی نخونده بودم تا حالا.
خیلی پیشنهاد نمیکنم ولی جملات قشنگی داشت و آموزنده بود... 

        

          کتاب شعر قشنگی بود اما نه به اندازه گریه های امپراتور!
نمیدونم چرا ولی با کتاب گریه های امپراتور بیشتر ارتباط گرفتم و درکش کردم . اما به هر حال شعر های آقای نظری رو دوست دارم چون خیلی وقتا حرف دل آدمو میگه. کوتاه بود و کم حجم.
        

          
باز هم نادرابراهیمی، باز هم جملات ناب !
آثار ایشون رو انگار دارم از آخر به اول میخونم😅 برعکس بقیه کتابخوان ها ولی خب برام چندان فرقی نداره.
همونطوری که از اسم کتاب پیداست نامه هایی نوشتن برای همسرشون و بعد به فکر این افتادن که بهتره چاپ کنند شاید حرف دل خیلیا باشه!
ودقیقا همین هم هست. به نظرم تنها مختص قشر خاص جامعه نیست بلکه همه روابط بین افراد رو شامل میشه و به درد همه میخوره چون پر از درس زندگیه و نویسنده ای هست که توی این حداقل دو تا اثری که ازش خوندم فهمیدم در تلاش هست که عشق و امید به مخاطب بده ،به نوع دیگه ای زندگی کنه و از دید جدیدی به همه چیز نگاه میکنه،کلا از تکرار خوشش نمیاد،میخواد متفاوت از دیگران باشه،
آقای ابراهیمی متخصص آرایه های ادبیه یعنی وقتی جمله ها رو میخونی تشبیه و تضاد های قشنگی میخوره به صورتت :)))
به خودم قول داده بودم وقتی کتابو شروع کردم خیلی کم جمله های خوب رو انتخاب کنم و توی دفترم بنویسم ولی در نهایت شد چهار صفحه کامل :))))
بیشتر کتاب پند دهنده است و به دید رمان یا داستان بهش نگاه نکنید.
خلاصه به همگی توصیه میکنم حداقل یکبار بخونید مخصوصا این کتاب رو اگر میخواید آثار نادرابراهیمی رو از اول شروع کنید به خوندن چون ویژگی های خاصی داره این اثر: اولا: صفحات کوتاه نوشته شده،دوماً: متن روان هست و از کلمات سنگین استفاده نشده
سوماًخیلی از صفحاتش خالیه در نتیجه زود تموم میکنید😉
اما نمیتونم امتیاز کامل بدم چون خیلی از کتاب های شاهکار مونده که لایق 5امتیاز هستند
        

          هشتمین کتاب سال،
《به امین بگو دوستش دارم》
تمام شد در 1404/2/2۸
کتابیه که خیلی خیلی مهجوره و کمتر کسی خوندتش یا حتی اسمشو شنیده. قلم نرم و آبی رنگ نویسنده باعث میشه تاریخ خشک و بی روح
خیلی جذاب به نظر بیاد.
داستان در مورد زندگی پیامبر اسلام هست و از زبان پدربزرگ و عمو های ایشون بیان میشه.
شخصیت های زیادی طی داستان وارد میشه که با دقت باید بخونید. به نظرم کتاب نه تنها ارزش یکبار خوندن داره بلکه باید چندبار خوند.
چون نویسنده خانم هستن طبیعتا احساسات با جزئیات توصیف شده و متن کاملا روان هست.
به نظرم مناسب سن نوجوان ها نیست و باید فردی حداقل بالای ۲۰ سال بخونه.
البته اگر پیش زمینه تاریخی داشته باشید خیلی راحت تر با کتاب ارتباط برقرار می کنید.
کمتر کتابی میتونه گریه منو دربیاره ولی این اشکمو درآورد آخرش چون بعضی جملاتش قلبمو واقعا تسخیر کرد و تحت تاثیر قرار گرفتم. خلاصه که خیلی خوشحالم که همچین اثری رو خوندم. به علاقه مندان تاریخ صدر اسلام پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

        

          خیلی علاقه داشتم کتابای شعر آقای فاضل نظری رو بخونم و خوشحالم که این اتفاق افتاد. ورق زدن کتاب مزه دیگه ای داره.
کوتاه بود تقریبا ۳۸ صفحه.
چقدر دیدگاهم به شعر های ایشون نزدیکه و وقتی میخوندم همش میگفتم آره درسته همینه واقعیت.
کاش اینجور کتابا هیچ وقت به پایان نرسن.
        

          
در مورد زندگینامه پروفسور حسابی از کودکی تا اواخر عمر هست، سختی هایی که کشیدن تا به موفقیت برسن و تلاش و جدیت و نظم ایشون و علاقه زیاد به تحصیل در رشته های مختلف بسیار برای من جالب بود و تفکر بر انگیز.
خیلی دوست دارم با جزئیات زندگی افراد موفق کشورم بیشتر آشنا بشم و مثل اونها قدری برای وطنم و مردم مفید باشم.
در کل خوشحالم که قبل مرگم، این کتاب رو خوندم چون بهم انگیزه زیادی داد. فهمیدم که نباید برای چیزی بهانه بگیریم یا وقتمون رو به بطالت بگذرونیم توی این دنیا.
به قول پروفسور بعدا وقت برای استراحت زیاد هست!
کاش قدر انسانهای بزرگ رو بیشتر بدونیم
و جلوی کسی که مسئولیتش رو به خوبی انجام میده رو نگیریم.
        

          کتاب زیبا و کم حجمی بود با داستان ها و روایت های کوتاه.
نکات جدیدی گفته شده بود که نمی دانستم ، ویژگی های اخلاقی و رفتاری حضرت فاطمه و حضرت علی را بیان می کند
می توان این کتاب را در دو ساعت تمام کرد اما کلمات بسیار عمیق و روان و دلنشین دارد.
        

          اینکه دستنوشت خود سردار بود برایم بسیار دلنشین بود
اما از این ناراحتم که کم بود واقعا کوتاه بود. حیف!
به سختی هایی که در زندگی از کودکی گذرانده بودند اشاره کردند.
پسری سیزده ساله ، درس را رها می کند،به شهر می آید تا کار پیدا کند و کمک خرج  خانواده باشد...! بعضی سطرها را که می خواندم به زور جلوی اشکم را گرفتم و بغضم را خوردم. از طرفی واقعا ایشان نویسنده خوبی هم بوده اند.
سردار بی باک  یاد و خاطره تان گرامی .
        

          
●سومین کتاب سال ۱۴۰۴
داستان یک خانم که متولد ۱۳۳۰ هست از دوره کودکی تا کنون.بانویی پرتلاش،باشهامت،پرجرئت. داستان بسیار روان و شیرین، روایتی کاملا زنانه. قلم خوب،نویسنده عالی.
آخرای کتاب غمگین میشه ولی ارزش یکبار خوندن رو حتما داشت چون منو یاد حرفای مادربزرگم مینداخت که با امکانات کم آن زمان سَر کردن و همه چیز رو مدیریت کردند
        

          دومین کتاب سال
تمام شد در ۱۴۰۴/۱/۱۵
کتاب در مورد دخترآذری و پسر گیلکی هست که با هم ازدواج می کنن و بچه دار میشن و در مورد عشق و زندگی با هم حرف میزنن. تلاش میکنن که هیچ روزی براشون تکراری نباشه و کارای مختلف انجام میدن. تقریبا به همه مسائل مهم زندگی میپردازه یعنی اشاره میکنه که چطور زندگی کنیم،چطور آرامش داشته باشیم،چطور برنامه ریزی کنیم.
بخشی از کتاب خوشایند نبود برام ولی به شدت جملات ناب و بی نظیری داره جوری که مجبور بودم هر صفحه از جملات عکس بگیرم که تا به حال این اتفاق برام نیفتاده بود. این اولین مواجهه من با اثر استاد نادر ابراهیمی بود. خیلی عمیق، لذت بخش، آروم و شیرین بود یعنی برخلاف کتابای قبلی اصلا عجله نداشتم کتابو تموم کنم. واقعا عالی بود،پیشنهاد میکنم.
به قول نظر یکی از دوستان: 
وقتی این کتاب رو خوندم ۴ واحد درس زندگی پاس کردم.