یادداشتهای محراب اندیشهها (23) محراب اندیشهها 1402/6/29 بچه مردم جلال آل احمد 3.5 46 نمیتونم بگم تلخ بود چونکه فرای از تلخی بود موقع خواندنش اینقدر سینه ام تحت فشار بود گفتم الاناس که خون قلبم از چشمام جاری باشه جدا دردم گرفت 1 11 محراب اندیشهها 1402/6/26 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 129 بسم رب شهدا «خدایا هرچی میدهی شکرت؛ هرچه میگیری شکرت» ارتباط قلبی با کتاب گرفتم از جنون ارمیا لذت میبردم و درکش میکردم درک میکردم درک نشدنش رو... حقیقتا اوایل کتاب منو هیجان زده میکرد و به رفاقت ارمیا و مصطفی غبطه میخوردم اواسط داستان به این فکر میکردم که پیامبران قبل از بعثتشون مدتی با خدای خداشون خلوت میکنند و خودشونو خالص میکنند اواخر داستان واقعا شوک کننده و محسور کننده بود برام اوایل با خودم فکر میکردم که امیر خانی ازون نویسنده های پولدار و سوسوله ولی بعد از خوندن نیم دانگ پیونگ یانگ کمی نگاهم فرق کرد و حالا با خوندن این کتاب با رضا دوست شدم، حالا میتونم با اطمینان بیشتری پشت سرش حرکت کنم و ترس از سقوط نداشته باشم ای روح خدا؛ تو کی بودی؟ 0 6 محراب اندیشهها 1402/6/21 مغز نوشته های یک جنین مهرداد صدقی 3.0 24 وقتی این کتاب رو میخوندم همش با خودم فکر میکردم که بعد از اینکه یه مادر باردار این کتاب رو بخونه لحن حرف زدنش با جنینش قراره چطور بشه؟ 😅 مثل بقیه کتب آقای صدقی شیرینی خاصی داشت من که دوستش داشتم 🙄 1 3 محراب اندیشهها 1402/6/21 مثنوی دانشجویی عباس احمدی 3.6 5 ترم دوم دانشگاه بودم که این کتاب رو میخوندم و قاه قاه میخندیدم البته اون موقع اینستاگرام🙄 فیلتر نبودو فالوئرامو مجبور میکردم که تو استوری ها همراه من این کتاب رو بخونن هه هه خیلی جوگیر بودم 😁 طنزشو خاصی داره که من دوستش داشتم 2 3 محراب اندیشهها 1402/6/16 آینه محمود دولت آبادی 3.6 10 نه پلکی میزند عقلم، نه راهی می رود خوشم چراغ خستهای در انتهای شهر خاموشم شبیه گنگ حیرانم، همین اندازه میدانم نه هشیارم، نه سرمستم، نه بیدارم، نه مدهوشم به یاران اعتمادی نیست از خاطر اگر رفتم کجایی ای فراموشی توهم کردی فراموشم بیا ای آفتاب مطمئن، خورشید پنهانی که دست تو گره وا میکند از فکر مغشوشم علیرضا قزوه 0 4 محراب اندیشهها 1402/6/16 شهید علم - دفتر اول: دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات جلد 1 وحید کرایلی 3.5 1 دکتر حتی جبهه هم رفته بود ولی پس چندین سال شهید میشوند. امروز داشتم به این فکر میکردم که خدا چطور رزق ( که انواعی داره، از شهادت تا چند دونه خرما که آقای عسگری همسایه طبقه بالا پنجشنبه ها به نیت درگذشتگانشون خیرات میکنه) میده... یاد داستان ملانصرالدین افتادم که سه نفر اومدند پیشش و ازش خواستند که این پنج تا سیب رو بین ما سه نفر تقسیم کن ملانصرالدین گفت میخوایید بر اساس نظر خودم تقسیم کنم یا مثل خدا تقسیم کنم ؟ گفتند خب معلومه مثل خدا ملانصرالدین هم به اولی چهار تا سیب داد ، به دومی یکی و به نفر آخری یه پس گردنی زد🤣 ولی جدای از شوخی خداوند بر اساس خیر و صلاح ما نعمت هایی که ما لازم دارم «به وقتش» بهمون میده و چیزی که باعث حسادت ما به بقیه میشه کوته بینی مونه شاید خدا دو روز دیگه دو ماه دیگه یا اصلا دو سال دیگه چیزایی بهتری رو برام در نظر گرفته باشه یا اصلا من که محدود به این دنیا نیستم فقط من ابد در پیش دارم ، خدا هم که عادله ، پس مطمئنا من قرار نیست بی نصیب بمونم فقط لازمه صبوری کنم 😁 حالا سید بحث اینه هرکی قوانین بازی رو بهتر بلد باشه بهتر بازی میکنه 😅 چند وقته تو ذهنم این فکر که بشینمو سنت هایی الهی مثل شکرگزاری، صبوری، استدراج، و... رو یاد بگیرم که با آرامش بیشتری حرکت کنم ، شناوره ؛ دوست دارم یه کتاب خوب تو این زمینه پیدا کنم، البته که قرآن این سنت ها رو گفته ولی به صورت مشروح . 2 2 محراب اندیشهها 1402/6/10 خواستگاری نامه: سلسله داستان های شگفت انگیز خواستگاری های بنده متخلص به "خواجه کیان الدوله" حمید کیان مهر 2.9 4 #طنز_اجتماعی 🙄 حقیقتا بارزترین مسأله که وقت خوندن این کتاب فکر آدم رو به خودش مشغول میکنه اینکه چطور نویسنده تونسته به کرات از الفاظ بی ادبی🫠 استفاده کنه و نهایتاً کتابشم چاپ کنه بعد خاطراتی که نویسنده محترم زحمت کشیدند و به روی کاغذ انتقال دادند انگار متن را برای استنداپ کمدین ها نوشته و بیشتر بدرد اجرا شدن توسط بزرگوار بانمکی میخوره تا کتابخوانی که دنبال کمی فراغت میگرده 😕 از صفحه صد به بعدش رو هم به زور خوندم حالا میپرسد چرا مگه خودآزاری داری؟ نه؛ چون بخودم قول دادم بودم که دیگه خالق هیچ کتاب نیمه و نصفه نباشم و تا ته ماجرا برم 😮💨🤦 1 3 محراب اندیشهها 1402/6/8 امروز، بشریت ... مجموعه داستان سیدمهدی شجاعی 3.2 2 🔰کتاب «امروز،بشریت... / داستان حساب پسانداز» شش داستان خواندنی و آموزنده - آخرین دفاع (مردی زنش را کشت!) -امروز، بشریت (بشر بیخیال) - آب در لانه (این غلطیست که خودم کردم، بگذارید خودم یکی خاکی به سرم بریزم) - یکی بیاد مرا تحویل بگیرد (نازی که خریدار ندارد) - با یه جُنگ چطوری؟ (ناراحتی مان از همدیگر نبود، از برخوردهای مان بوی تسلیت میآمد) - حساب پس انداز (دردسر آشنای اکثر داماد ها؛ خونه کجا بگیرم؟) در کلیت کتاب باید بگم که سبک و سیاق طنز اجتماعی بود. سید با جلب توجه مخاطب به یک امر روزمره اجتماعی، دردی را برجسته میکرد و به آنها زاویه دید میداد. مجموعه داستان های سید کمتر مورد توجه قرار گرفته ولی واقعا در هر کدوم از داستان ها خلاقیت و ابتکار ذوق برانگیزی به کار رفته است. 0 0 محراب اندیشهها 1402/6/6 نامه ای به یک دوست قدیمی سید مرتضی آوینی 4.2 13 سید مرتضی از عارفان زمانه ماست، کسی که توانایی این را داشت تا با کلماتش مارا از جای خود جدا کند و ببرد هرانجا که دوست خوش دارد. نمیدانم درست است یا غلط ولی ... سید مرتضی در این نامه یا داستان کوتاه سیر خودش را فاش میکند و زاویه نگاهش به مرگ ... مرگ که در نظرش خبریست ، خبری از جاودانگی ، خبری که ماندن را با ارزش میکند و مانند سحری دل انگیز شور در دل می انداز. «کم کم خانه پر شد آز آدم هایی که در کنار نرده ها هم مرگ را باور نمی کردند. » 0 1 محراب اندیشهها 1402/6/4 از کرامات شیخ ما سیدمهدی شجاعی 3.4 2 داستان هایی اعتراض آمیز و در نقد تعصب و جهالت 0 4 محراب اندیشهها 1402/6/4 داستان گناه جلال آل احمد 3.3 5 یک داستان با فضایی آشنا... با خواندن قلم عمو جلال احساس خنکی بهم دست میده... 0 0 محراب اندیشهها 1402/6/1 ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی 3.9 92 عمو صمد رو دوست دارم. میدونید معلمی حرفه ای هستش که خیلیا متاسفانه در مرور زمان دچار روزمرگی میشوند و این عزیز هنجارشکنی کردند و قیام کردند علیه این رخوت و گفتند و نوشتند آخرسر غرقونده شدند 0 0 محراب اندیشهها 1402/6/1 گنجی که می جستیم سیدمهدی شجاعی 4.3 1 داستانکوتاهی از حضرت عیسی علیه السلام... 0 0 محراب اندیشهها 1402/6/1 کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 100 یکی از بهترین کتبی که مطالعه کرده ام... بخاطر اینکه برام قابل لمس بود و اینجا بود که شیفته قلم آقای شجاعی شدم. خیلی دوست دارم این کتاب رو یکی برام هدیه بگیره 🥺🥺 0 5 محراب اندیشهها 1402/5/27 معلم حسابی: خاطرات شفاهی صدیقه جعفری نیک مریم استادی 4.1 4 خانم معلم صدیقه جعفری نیک (آتش زبان) از انسان های شریفی که زندگی خودشونو وقف یک هدف والا ، آرمان و خدمت به خلق کردند . کمی دردودل کنم باهاتون... فعلا هیچ کاری با جمهوری اسلامی و... ندارم؛ من یکی از طرفداران نهضت سواد آموزی هستم. مردم کشوری با نرخ پایین بی سوادی، یکباره بیشترین جهش رو در زمینه سواد آموزی و یادگیری سواد داشته باشند واقعا تحسین برانگیزه. حالا شاید بپرسید تو که همش داشتی از نهضت تعریف میکردی، این کجاش دردودل بود؟ من دانشجوی دانشگاه فرهنگیان هستم و با اساتیدی سروکله میزنم که کلی غر میزند که یک عده که خودشون درست و حسابی سواد نداشتند رو فرستادن به مردم سواد یاد دادن، منم کلی حرص و جوش میخورم که توعه استاد چطور میتونی درک کنی یک آموزیار نهضت رو که با بچه چند ماهه تو دورترین و مرزیترین نقطه این کشور داره خالصانه و بی هیچ چشم داشتی تلاش میکنه و نتیجه هم میگیره و این سواد آموزا در آزمون ها موفقیت کسب میکنند. این وسط یه عده دانشجو هستند که همیشه فامیلاشون و خودشون مثال نقض چیزایه که من سر کلاس دانشگاه میگم😭🤦 مثلا یکیشون بلند شد و گفت مادربزرگ من بهش از نهضت زنگ زدند ولی نیومدند بهش درس بدهند و اسمشو جز سوادآموزا رد کردند🤦 میدونید نهضت سواد آموزی تا زمانی که مردمی بود و همه یاد دادن و یادگیری رو وظیفه و تکلیف و حقشون میدونستند شرایط عالی بود ولی زمانی که دولت شروع کرد پول پاشی بیجا بین نهضتی ها مردم هم دیگه خونشون رو رایگان در اختیار نمیگذاشتند و حالا طلب پول میکردند و پول جایگزین کلی از محبت ها و رابطه های دلی بین مردم شد. معلمی خیلی مقام و مرتبه والاییه، شما تصویر ضمیمه رو بخونید و اگر میتوانید آن سوادی که خانم آتش زبان به مادر محمد یاد داده را ارزش گذاری کنید... بعضی وقتا از اینکه فکر میکنم قراره معلم بشم، احساس سنگینی میکنم؛ آسمان بارِ امانت نتوانست کشید قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند 0 1 محراب اندیشهها 1402/5/26 ارتداد یامین پور 3.7 163 این ابتدای راه کتابخون شدن کنه پس انتظار زیادی هم از نظر من به این کتاب نمیره ، امیدوارم چند سال آینده وقتی برمیگردم و به الآنم نگاه میکنم بگم خب ، برای یک فرد مبتدی بد نبود 😅 انتظاری که از کتاب داشتم بیشتر بود و انتظار داشتم از شخصیت های انقلابی بیشتری در کتاب استفاده میشد ، حداقل چمران 😭 و همچنین انتظار داشتم ارتداد انقلاب رو بیشتر به نمایش بده ولی اگر بخوام به کسی توصیه اش کنم بیشتر روی ایده جالبش که ارتداد انقلاب تمرکز نمیکنم و میگم [سرنوشت عشق و مبارزه] نظرات بقیه رو که میخوندم میگفتن ایدیولوژی نویسنده بر داستان سراییش غلبه کرده ، من این مدل رو بیشتر دوست دارم ، درحالی که داری از داستان لذت میبری بتونی از چارچوب فکری نویسنده و شخصیت های داستانی هم فیض ببری . ولی همانطور که گله کردم حوادث تاریخی و لوکیشن های کمتری در رمان وجود داشت و فصل اولش (حیرت) توقع تو از بقیه فصل ها بالا میبری ولی در فصل های بعد نمیتونه توقعاتت رو ارضا کنه در کل کتابشو دوست داشتم و انشاءالله قصد دارم کتاب «ماجراهای فکری آوینی» هم از این نویسنده بخونم 😁 0 1 محراب اندیشهها 1402/5/25 تن تن و سندباد محمد میرکیانی 3.9 68 ایده کتاب خیلی عالیه ازون دست کتاباییه که یه مفهوم عمیق رو در قالب داستان بخصوص داستان کودکانه بیان میکنه. 0 0 محراب اندیشهها 1402/5/25 نامیرا صادق کرمیار 4.4 189 آیا بعد از حسین بن علی کسی هست که جانم را فدایش کنم؟ . . . زیباترین صحنه کتاب را از بنده به یادگار داشته باشید. 1 0 محراب اندیشهها 1402/5/23 تلخون صمد بهرنگی 4.1 2 بقول خود عمو صمد دل خواننده ها شاد و دماغشان چاق🤗 0 1 محراب اندیشهها 1402/5/23 راننده رئیس جمهور و چند داستان دیگر سلمان کدیور 3.5 4 واقعا برخی از داستان هاش تاثیر گذار و جالب بودند -قلعه گلاب، چون من لرم با این داستان ارتباط خاصی گرفتم - گرگ های اهلی، عالی بود. - ندای وجدان - نویسنده بزرگ - این ایرانه دیگه، آدم رو به فکر وادار میکند. - رجعت عبدالله - سپاه وحشت، عالی بود. ولی نمیدونم چرا از داستان راننده رییس جمهور خوشم نیومد و برام عجیب و جالبه که چرا اسم کتاب رو از این داستان گرفته... 0 2