یادداشتهای علی حاجیاکبری (21) علی حاجیاکبری 1403/5/9 بار باران سعید تشکری 4.2 2 پای صحبت یک استاد ادبیات نشستم، که دربارهی سه نوع عشق در داستان خسرو و شیرین حرف میزد. این سه، در رابطهی بین سه تن از شخصیتهای داستان با شیرین بهظهور رسیدهاست؛ عشق جهانساز خسرو، عشق جهانسوز فرهاد و عشق ممنوعهی شیرویه. شیرین که نماد خرد است، دل به اوّلی میدهد؛ و آبادی جهان را بهعنوان مهریهاش از خسرو میخواهد. خسرو هم در همین مسیر میکوشد. تاجمحل در هندوستان، یکی از آثار عشق جهانساز است. ازقضا شاه جهان آن را با عشق به ملکه ممتازمحل ساخت. شاه جهان یکی از پادشاهان سلسلهای بود بهنام گورکانیان. نسبشان به امیر تیمور میرسید. چنین عشقی در سلسلهی دیگری از فرزندان امیر تیمور هم بهظهور رسیده. این سلسلهی دیگر بهجای هندوستان بر خراسان حکومت میکردند. داستان بار باران حکایت همین عشق جهانساز است، که بهشکل و صورتی عمیقتر از آنچه میان شاهجهان و ممتازمحل بود، گوشهای از هستی را آباد میکند. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/3/14 آن چهارده روز؛ روایت چهارده رخداد ویژه زندگی امیرالمومنین علیه السلام از زبان خود امیرالمومنین (ع) یاسر امینیان 4.6 8 گفتوگوی امیرالمومنین_علیه السّلام_ و عدّهای از علمای یهود پیرامون نشانههای وصیّ یک نبی. ممکن است در آن با مواردی روبهرو شویم که قالب ذهنیمان را بشکند؛ مثل ماجرای لیلهالمبیت. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/3/14 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 70 برخی وقایع در محدودهی زمان و مکان باقی نمیمانند و بُعدِ تاریخی پیدا میکنند؛ مانند عاشورا که جاری در اعصار است. در هر عصری به این حقیقت زنده مراجعه کردهاند و از دریچهی روزگار خودشان به آن نگریستهاند؛ با برداشتشان وجهی از آن را آشکار کردهاند. یکی از مراجعات معاصر که با توجّه به روح زمانهی ما عاشورا را بازخوانی کرده، فتح خون سیّد مرتضی آوینی است. این کتاب با برداشت معاصرش انسان امروزی را با حماسهی یادشده پیوند میدهد؛ مثلاً فردیّت از مولّفههایی است که ما را از همنوعانمان در تمدّنهای گذشته متمایز میکند؛ نحوی از فردیّت که ما تجربه میکنیم و ایشان درکی از آن نداشتند. و تو انسان تنهای قرن بیستم و بیستویکم در آینهی فتح خون میخوانی که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنهی خون تو است و انتظار تو را میکشد تا تو زنجیر خاک از پای ارادهات بگشایی و... . پس سیّد مرتضی آوینی که از یک سو روانشناسی، جامعهشناسی و سایر دریچههای نظری معاصر را میشناسد و از دیگر سو با حضرت سیّد الشّهدا_علیه السّلام_ پیوندی قلبی برقرار کرده، روزنی به آن حماسهی تاریخی میگشاید و از ما دعوت میکند گوش جانمان را بهندای امامِ این عصر و زمان باز کنیم، که گروهی از مسلمانان او را صاحب عصر و زمان میخوانند. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/3/14 تاریخ تصویر دیوید هاکنی 4.0 1 یکی از اوّلین نکاتی که پیرامون این کتاب توجّه را به خود جلب میکند، اسم یکی از دو نویسندهی آن است؛ دیوید هاکنی بیش از اینکه اهل نظر در هنر باشد، اهل عمل است؛ یعنی بیش از اینکه نویسنده باشد نقّاش است؛ بیش از اینکه بنویسد، دربارهاش نوشتهاند؛ او خودش جزیی از تاریخ هنر معاصر و از معدود افراد زنده و فعّالی است که هنر مدرن قرن بیستم را با اکنون پیوند میدهد. در این کتاب هاکنی و همکارِ مورّخش روی مفهومی بهنام تصویر تمرکز کردهاند، که نسبت به نقّاشی دایرهی گستردهتری را دربر میگیرد؛ مثلاً کاربردهای خبری، علمی و... دارد. آنها سیر تحوّلات و تطوّرات تصویر را بهموازات تاریخِ تکنولوژیهای مرتبط با اُپتیک و دستگاههای نوری و هرچه به دیدار مربوط است، ترسیم میکنند. طوری این کار را انجام میدهند که بسیاری از تصوّرات پیشین و قالبهای ذهنیمان را نسبت به هنرمندان نابغه و آفرینشهای هنریشان میشکنند؛ زیرا بیش از آنکه موفّقیّتها و دستآوردهایشان را به نبوغ و مهارت نسبت دهند، به تکنولوژیهایی نسبت میدهند که دراختیار میگرفتند؛ مثلاً هنرمندی میتوانست تصویر بهتری خلق کند، که عدسی شفّافتری داشت. ایشان سیر یادشده را به روزگار ما میرسانند و تکنولوژیهای یادشده و نرمافزارهایی مانند فتوشاپ را به هم ربط میدهند. دیوید هاکنی شخصیّت انعطافپذیری دارد. با وجود سنّ بالایش میکوشد خود را بهروز نگه دارد؛ بهعنوان نمونه، یک نفر را استخدام کرده تا او را از آخرین نرمافزارها و تکنولوژیهای مرتبط با خلق و ایجاد تصاویر آگاه کند. با این وصف احتمالاً الآن دارد از موتورهای گوناگون هوش مصنوعی برای خلق تصاویر استفاده میکند. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/24 تاریخ مختصر هنر هند روی سی کریون 3.5 1 این اولین تصویری است که در نخستین برخورد با تاریخ مختصر هنر هند با آن مواجه میشویم. اما این بانوی غرق در زیور و زینت کیست؟ و در پس این تصویر او چه داستانهایی نهفته است؟ همسر و معشوقهی «کریشنا»ست؛ و در عین حال به شاعر و کنیزی از دربار یکی از راجاهای نهچندان قدرتمند هندوستان تعلق دارد؛ راجایی که برادر کوچکترش، دست او را از حکومت کوتاه کرد. پس از آن، او هم شاعری، پیشهی خود کرد؛ و به تقلید از کریشنا و رادا، همراه آن کنیز، زندگی عاشقانهای را در یکی از شهرهای مقدس هندوان آغاز کرد. ناگاریداس، که تخلص شاعرانهی آن راجا بود، در اشعارش عشق پرسوز رادا و کریشنا را در کنار سواحل رودها و اعماق جنگلهای تاریک هندوستان تصویر میکرد. اما اصلا کریشنا و رادا چه کسانی هستند؟ برای یافتن تصوری از اینها، و برای رسیدن به بخش یادشده از کتاب، باید سفری را از لابهلای سطور و فصول آن آغاز کنیم. این سفر بسیار پرماجرا و پرفراز و نشیب است. راهنمای ما در این مسیر، نویسندهی کتاب، «روی سی. کریون» است؛ البته فرزان و کاوه سجودی نیز به عنوان مترجمان این راهنما همراهیمان خواهند کرد. انتشارات «فرهنگستان هنر»، این دو مترجم را برای کمک به فارسیزبانان٬ نزد کریون فرستاده. حرکت را از کرانههای رود سند آغاز میکنیم؛ و از شهرهایی باستانی به راه میافتیم. پس از آن به سوی شرق میرویم. اقوام صحراگردی را مشاهده خواهیم کرد، در حالی که کتابهای مقدسی را با خود به همراه دارند؛ متونی که ادعا میشود سرودهایی آسمانی است؛ پس از حرکت بسیار به درخت مقدس «بودهی» (بیداری) میرسیم؛ و به پایینش نظری میافکنیم؛ شاهزادهای را با گوشهایی که نرمههایی کشیده دارد میبینیم. اگر از شمنان جنگلی آن حوالی بپرسیم، میگویند حدود دو ماهی میشود، که این جا به مراقبه نشسته؛ و روزبهروز تکیدهتر شده؛ میخواهد بداند چگونه میتوان از رنجهای زندگی رست؛ به مراقبه نشسته تا روشنایی یابد؛ و «بودا» (بیدار) شود. اگر ما هم کمی بنشینیم شاهد آن خواهیم بود که او برمیخیزد؛ و شادمانه میرود، تا اولین موعظهاش را بیان کند. میتوانیم او را رها کنیم و سراغ انسان شگفتانگیز دیگری برویم. اولین نکتهای که در هنگام رویارویی با او به چشم خواهدآمد، لباس عجیبش است. او شفافترین لباس دنیا، هوا، را برای پوشیدن انتخاب کرده؛ و برای بریدن رشتههای تعلقاتش حتی حاضر نشده پارچهی فرسودهای به اندازهی یک دستار را پیش خود نگه دارد. در مسیرمان به سوی شرق، ستونهایی سنگی را دیدهایم، که کریون میگوید امپراتور قدرتمندی از سلسلهای هندی، افراشته. این ستونها در سراسر قلمرو گستردهی او به آسمان رفتهاند؛ و مسیر زایران قدمگاههای بودا را آشکار میکنند. میتوانیم با در پیش گرفتن مسیرشان در عکس جهتی که آمدهبودیم، به سمت غرب باز گردیم. در این راه کاروانها و زایران بسیاری از هند و چین و ماچین تا رسیدن به اتاقهای دستکندی در دل صخرههای درهی سرسبز بامیان همراهیمان میکنند. بهمرور هندوستان چهرهای آمیخته مییابد. کمی که با این چهره خو گرفتیم و از مساجد، که جایگاه سجده در برابر خدای یگانه است، دیدن کردیم، به دربار همان راجایی میرسیم که پیش از شروع سفر دربارهاش گفتیم. و از این جا تا رسیدن به پایان کتاب راه درازی در پیش نیست. اگر بخواهیم این راه کوتاه باقیمانده را هم با کریون ادامه دهیم، درخواهیمیافت هر چه به آخر نزدیک میشویم، بر سرعت حرکت و فشردگی توضیحات او افزوده میشود، تا این که به نقطهی پایان برسیم؛ و در ایستگاهی قرن بیستمی از قطار پیاده شویم. کتاب تاریخ مختصر هنر هند روایتی فشرده از تاریخ معماری، مجسمهسازی و نقاشی سرزمین شگفتانگیز و کمترشناختهشدهی هندوستان است. این کتاب یازده فصل را شامل میشود. فصل اول و دوم، فصولی مقدماتی هستند، که به شروع تمدن و آغاز حضور بنیآدم در هندوستان میپردازد. در نه فصل بعدی با آهنگی که گاهی تند میشود، روایت مختصر کریون از هنر هند ادامه مییابد. عنوان بیشتر این فصول با نام سلسلهها و حکومتها مشخص شده؛ مانند فصل سوم، «دورهی مائوریان: نخستین هنر امپراتوری». کریون کوشیده تاثیر زمینههایی مانند حکومت و دین را بر شکلگیری و سیر هنر بررسی کند. در فهرست کتاب فصلی به عنوان «سخن آخر، عصر جدید» به چشم میخورد که به عنوان دوازدهمین فصل در نظر گرفته نشده؛ و بسیار فشرده است. این فصل که برای جمعبندی و نتیجهگیری در انتها قرار دادهشده، دربردارندهی اشاراتی به هنر هند در سدهی بیستم است؛ قرنی که، در فصول قبلی سیر هنر هند تا پیش از آن، پیگیری شدهبود. از آن جهت که این کتاب، به تاریخ میپردازد، دربردارندهی روایتی تاریخی است، که بر مبانی نظری و جهانبینی نویسندهاش استوار است؛ نویسندهای که یکی از شهروندان تمدن غربی است؛ و مانند دیگر روایتهای غربیان از سیر هنر و تمدن، نقاط قوت و ضعفی دارد. از جملهی نقاط قوت این روایتها و از آن جمله، روایت کریون میتوان ارایهی سیری منسجم و پیوسته را برشمرد، که تحولات مشاهدهشده را توجیه میکند؛ و پاسخی دربرابر پرسشها و مسایل انسان میگذارد. نقطهی قوت دیگر این روایتها استناد و اتکای آنها به شواهد باستانشناختی است. اما از جملهی نقاط ضعفشان میتوان به این موارد اشاره کرد: عدم پاسخگویی به مسایلی مانند خلقت آغازین انسان؛ نادیده گرفتن نقش پیامبران و اولیای الهی در شکلگیری تمدن؛ نادیده گرفتن استعمارگری حکومتهای غربی و تاثیرات مخرب آن؛ و... . خوانندهی غیرغربی، با مبانی و جهابینی خاص خود، که روایت ارایهشده در این کتاب را بیچونوچرا نمیپذیرد؛ و با دیدهی تردید به آن مینگرد، میتواند از اسناد و شواهد ارایهشده در این کتاب استفاده کند؛ و بکوشد بر اساس جهانبینی خود، روایتی منسجم و پاسخگو را از تاریخ هنر هند طرح بریزد؛ طرحی نو. نسخهی کامل این یادداشت در مجلهی الکترونیکی یانوندیزاین منتشر شده. 0 2 علی حاجیاکبری 1403/2/24 طراحان چگونه می اندیشند: ابهام زدایی از فرایند طراحی برایان لاوسن 4.0 1 برایان لاوسون، در این کتاب، به مفهوم طراحی پرداخته؛ و سعی در روشنﺗﺮ شدن آن دارد. طراحی چیست؟ آیا ما انسانﻫﺎ، با این مفهوم بیگانه هستیم؟ یا اینکه حتی اگر طراح نباشیم، در زندگی روزمرهﻯ خود با آن درگیریم؟ وقتی روﺑﻪروی آینه ﻣﻰایستیم تا موهایمان را به شکلی شانه کنیم، وقتی برای بیرون رفتن، فکر ﻤﻰکنیم کدام پیراهن و کدام شلوار را انتخاب کنیم، وقتی جای میز اتاقمان را تغییر ﻤﻰدهیم، وقتی کتابﻫﺎیمان را از نو در قفسه ﻤﻰچینیم، وقتی ... ؛ پس همه با طراحی درگیریم. اما انسانﻫﺎیی هستند که طراحی در زندگیشان نقشی پررنگﺗﺮ دارد؛ طراحان حرفهﺍی، که از این راه نان ﻤﻰخورند. اینان باید از این مفهوم آگاهی بیشﺗﺮی داشتهﺑﺎشند. پس خواندن این کتاب را به همهﻯ طراحان توصیه ﻤﻰکنم. طراحی هم فعل است؛ هم اسم؛ هم به یک روند و فرآیند اشاره ﻤﻰکند؛ هم به محصول و برونﺩاد این فرآیند. این کتاب به طراحی در معنای اول، یعنی طراحی به عنوان یک روند ﻤﻰپردازد؛ روندی که در پاسخ به مسئله یا مسئلهﻫﺎیی، آغاز شده و ادامه ﻤﻰیابد. به یک خانه، که حاصل کار یک معمار است، به یک پوستر که حاصل کار یک گرافیست است، به یک باتری که حاصل کار یک طراح صنعتی است، یا به یک «چیز» که حاصل کار یک طراح است، چگونه نگاه ﻤﻰکنید؟ به عنوان یک محصول تمامﺷﺪه و بیارتباط با گذشته و آینده، یا به عنوان برونداد یک روند؟ روندی که حتی پس از ساخت محصول ادامه دارد؛ تا بیﻧﻬﺎیت. برایان لاوسون در کتابش ما را با نگاه دوم همراه ﻤﻰکند. طراحی از گذشته تا به حال چه سیری داشته؟ و امروز در چه وضعی است؟ بین رشتهﻫﺎی مختلف طراحی چه تفاوتی هست؟ آیا این تفاوت بنیادین است؟ چه عواملی سبب این تفاوت ﻤﻰشود؟ چرا دو مفهوم با نامﻫﺎی Art و Design وجود دارند؟ مگر هنر و طراحی متفاوت هستند؟ این دو مفهوم چه نسبتی دارند؟ آیا طراحی تنها با هنر نسبت دارد؟ یا مفاهیم دیگری چون Science و Technology هم با آن مربوط هستند؟ تفکر چه طور؟ با این که آقای لاوسون تعریفی قطعی از طراحی به دست نمیﺪهد، دربارهﻯ مفهوم طراحی و نسبتش با هنر، علم، تکنولوﮊی، تفکر یا... بحثﻫﺎی سودمند و روشنﮔﺮی دارد. از مهمﺗرین بخشﻫﺎی کتاب، الگویی است که لاوسون دربارهﻯ مسایل طراحی و راهحل آنﻫﺎ ارایه ﻤﻰدهد. آیا طراحی روندی خطی است؟ آیا فرمولی دارد که با به کاربستن آن بتوانیم طراحی کنیم؟ منظورم از فرمول، روندی است مرحله مرحله، با ترتیبی ثابت و بدون تغییر، که در هر مرحله باید دستورات مشخصی را انجام دهیم، که خاص آن مرحله است. و پس از انجام آنﻫﺎ به مرحلهﻯ بعد برویم. آیا طراحی روندی اینﭼﻨﻴﻦ است؟ توضیحات لاوسون و الگویی که از راﻩ حل مسایل طراحی ارایه میکند، در به دست آوردن یک نگاه واقعی در اینباره راﻩگشاست؛ مسئلهﻯ طراحی عبارت است از مجموعهﺍی از خواستﻫﺎ و نیازها در زمینهﺍی مشخص که طراح باید به آنﻫﺎ پاسخ دهد. چه بسا خواستﻫﺎ و نیازهای موجود متضاد باشند، و در اینجا مهارت طراح در دادن پاسخی جامع، منسجم و زیبا اهمیت ﻤﻰیابد. لاوسون سعی دارد ساختار مسایل طراحی را تشریح کند؛ و یک الگوی کلی از آنﻫﺎ ارایه دهد؛ الگویی که به آگاهانهﺗر شدن روند پاسخ به مسایل طراحی به کار آید. در کتاب، با نقل قولﻫﺎی زیادی از طراحان، هنرمندان و... روبهرو ﻤﻰشویم که شاهدی است بر آﻦچه مطرح ﻤﻰشود. همچنین از آزمایشﻫﺎ و تحقیقاتی میدانی یاد شده، که به عمیقﺗر شدن فهم ما از مفهوم فرآیند طراحی و تفکر طراحانه کمک میکند. نسخهی کامل این یادداشت در مجلهی الکترونیکی یانوندیزاین منتشر شده. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/24 معماری و راز جاودانگی: راه جاودانه ساختن کریستوفر الکساندر 4.1 2 چرا بناهای کهن را بسیار دوست داریم؟ چرا در یک خانهﻱ روستایی که سازندگانش architect هم نبودهﺍند، احساس خوبی داریم؛ احساسی که شاید در خانهﺍی طراحی معماران معروف نداشته باشیم. چرا در برخورد با بعضی بناها احساس خوبی داریم؟ کوچکﺗرین واحد سازنده(اتم)ﻱ دنیای ما چیست؟ اتم؟ ذرات زیراتمی؟ مجموعهﺍی از روابط و نسبتﻫﺎ؟ الگوها؟ الگو چیست؟ زبان چیست؟ زبان الگو چیست؟ یک چیز چه زمانی زنده ﻣﻰشود؟ آیا میﺗﻮان بنایی، محلهﺍی یا شهری زنده ساخت؟ چگونه؟ آیا زبان الگوها ﻣﻰتواند به زنده شدن دنیای ما کمک کند؟ چگونه؟ چگونه ﻣﻰتوان به زنده بودن یک الگو یا یک زبان الگو پی برد؟ چگونه ﻣﻰتوان الگوهای زنده را کشف کرد؟ آیا ﻣﻰتوانیم از احساسمان برای کشف الگوهای زنده کمک بگیریم؟ آیا احساس قابل اعتماد است؟ آیا با سیستم مدولر ﻣﻰتوان بنا یا شهری زنده ساخت؟ چگونه باید بنایی با طرح زنده را، ساخت؟ کریستوفر الکساندر ﻣﻰگوید. معماری و راز جاودانگی ؛ راز بیزمان ساختن، عنوان بسیار جذابی دارد؛ برای انسان؛ که به خاطر جاودانهگی، به زمین ﻣﻰآید؛ و در جست و جوی چشمهﻱ آب حیات تا اعماق تاریکﺗﺮین غارهای جهان سفر ﻣﻰکند. این کتاب از نخستینهاییست که به روش طراحی ﻣﻰپردازد. کریستوفر الکساندر، استاد معماری دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، در زمینهﻯ طراحی زبان خودش را دارد و البته صاحب نظر است. در این کتاب، پس از مقدماتی دربارهﻯ «الگوها»، «زبان الگو» و «الگوهای زنده» و معرفی این مفاهیم، به قسمت حساس ماجرا ﻣﻰرسیم؛ جایی که آقای الکساندر در مورد روش طراحی و ساخت خود سخن ﻣﻰگوید. در طول مطالعهﻯ این کتاب، متوجه مفهومﻫﺎیی شدم، که در نظریهﻯ طراحی وی نقش مهمی بازی ﻣﻰکنند؛ از جمله زبان؛ توجه کنید که زبان تشکیل شده است از مجموعهﺍی از واﮊهﻫﺎ؛ و قواعدی که امکان ترکیب این واﮊهﻫﺎ را به منظور رسیدن به ساختﻫﺎی معنادار فراهم ﻣﻰکند. زبان مفهوم بسیار بسیار مهمی است؛ دست کم نگیریدش. مفهوم دیگر، اتم یا کوچکﺗﺮین ذرهﻯ سازندهﻯ هستی است. زمانی تصور ﻣﻰشد اتم این نقش را به عهده دارد؛ بعد فهمیدیم خود اتم از ذرات کوچکﺗﺮی ساخته شده؛ ذراتی که آنﻫﺎ هم تجزیهﭘﺬیرند؛ و این روند تجزیهﻯ ذرات، تا کجا ادامه دارد؟! خدا ﻣﻰداند. الکساندر ﻣﻰگوید نقش اتم را ذرهﻯ خاصی به عهده ندارد؛ این الگوها هستند که در نهایت جهان ما را ﻣﻰسازند؛ خود اتمﻫﺎ، الکترونﻫﺎ، پروتونﻫﺎ و... از الگوها تشکیل شدهﺍند. اما الگو. واﮊهﺍی که در طول مطالعهﻯ کتاب، بارها با آن برخورد ﻣﻰکنیم. الگو در این کتاب، مجموعهﺍی از روابط و نسبتﻫﺎست، بین اجزای یک چیز، و آن چیز هویتش را از آن الگو ﻣﻰگیرد؛ و اجزایش نیز خود مجموعهﺍی از روابط و نسبتﻫﺎ هستند. هر بنا، هر شهر و هر محصولِ فرآیند طراحی نیز از الگوها ساخته ﻣﻰشود؛ پس زبان الگو وارد بحث ﻣﻰشود؛ برای ساخت یک چیز هم به الگوها(واﮊگان) نیاز داریم، هم به قواعدی که امکان ترکیب این الگوها را فراهم کند؛ یعنی به زبان. کریستوفر الکساندر در ضمن معرفی الگو و زبان الگو، ما را با پرسشﻫﺎیی درگیر ﻣﻰکند؛ از جمله این که چرا در برخورد با طبیعت، بناهای کهن، بناهای روستایی یا... احساس خوبی پیدا ﻣﻰکنیم؟ احساسی که در شهرهای امروزی گم شده است. انگار بعضی بناها زنده و برخ ﻣﺮدهﺍند. او در مورد زنده بودن یا نبودن بنا، شهر یا... صحبت ﻣﻰکند؛ از نظر او زنده بودن در گرو این است که نیروهای متضادی که در یک زمینه ایجاد ﻣﻰشوند، امکان آزاد شدن بیابند؛ در این صورت سیستم زنده و خودبان خواهد بود؛ و در غیر این صورت مرده و خودویرانﮔﺮ. آن چه ﻣﻰتواند امکان آزاد شدن نیروهای متضاد موجود در یک سیستم را فراهم کند، الگو و زبان الگوست؛ یعنی زنده بودن یا نبودن یک سیستم بستگی دارد به الگوهای تشکیلﺩهندهﻯ آن؛ و نحوهﻯ ارتباط این الگوها. اگر یک زبان الگو چنین قدرتی را دارا باشد، زنده و در غیر این صورت مرده است. این کتاب که به همت انتشارات دانشگاه شهید بهشتی و با ترجمه دکتر مهرداد قیومی بیدهندی خیلی وقت است منتشر شده است، هنوز هم توسط بسیاری از طراحان به خصوص طراحان معمار و به خصوصتر دانشجویان معماری خوانده نشده است! نسخهی کامل این یادداشت در مجلهی الکترونیکی یانوندیزاین منتشر شده. 0 28 علی حاجیاکبری 1403/2/23 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 111 به مرگش حسرت میخورم! 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/23 مردگان محمدمهدی فیاضی کیا 3.0 1 داستان جذّاب شروع شد؛ با فضاسازی گیرا. روایتش با تقطیع زمان و درهمریختن آن جالب بود! صحنهی توصیف مینیاتور باغ پرتقال عالی! ولی با پایانش ارتباط نگرفتم! بهدلیل پایانش دو ستاره از پنج تا را حذف کردم. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/23 قصه های شب برای مدیران هنری مینتزبرگ 3.9 2 نویسندهی این کتاب براساس تجربه و شهود، چارچوبهای نظری و عملی رایج در عرصهی مدیریّت را که گاهی اصولی علمی، متقن و خدشهناپذیر تلقّی میشوند، بهچالش میکشد و میکوشد طرح مدیریّتی شاعرانه را پیریزی کند. خواندنش بخشهایی از کتاب بیستوسه گفتار دربارهی سرمایهداری ها-جون چانگ را که دربارهی نقش مدیران در اقتصاد بازار آزاد بود، برایم روشنتر کرد؛ زیرا از زاویهی متفاوتی به موضوع نگریسته و وجه دیگری را که آنجا پنهان بود، آشکار کردهاست. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/7 تجسم حماسه: درس گفتارهایی در شناخت هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی سیدحسین شهرستانی 3.5 1 فصلبندی کتاب براساس رشتههای هنری مانند نقّاشی، گرافیک، مجسّمهسازی و... است. خواندنش کمک میکند یک قطعه از شناخت هنر معاصر را درجای خودش بگذاریم، بهامید یافتن و جایگذاری باقی قطعهها و درانداختن طرحی جامع از هنر کشورمان. 0 2 علی حاجیاکبری 1403/2/7 آخرین شیطان: و داستان های دیگر آیزاک بشویس سینگر 3.2 2 مجموعهای از داستانهای شفاهی یهودیان اِشکنازی، بهزبان ییدیش، که نویسنده گردآورده و درقالب داستانهای کوتاه نوشته. جهت آشنایی با فرهنگ اشکنازی مفید است. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/2/6 استیو جابز غلط کرد با تو: خاطرات یک کپی رایتر دون پایه آزاده رحیمی 3.6 26 هر علم، فن یا تخصّص، متناظر با تسلّط بر مجموعهای از واژگان و روابط بین آنها( دستور زبان ) است؛ مثلاً یک پزشک بر زبان خاصّی مسلّط است، که مجموعهای از کلمات و قواعد حاکم بر آنها را دربرمیگیرد. بههمین خاطر میتواند طوری سخن بگوید، که یک نقّاش نمیتواند. استارتاپ هم از عالمی با زبان مخصوص خودش حکایت میکند. نویسندهی کتاب با گنجاندن واژگان این زبان در بستری طنزآمیز و بیرونکشیدنشان از قالبهای رسمی، به ملموستر شدن شان کمک کرده. او این کار را ازطریق روایت تجربهی زیستهی خود( کار در یک اکوسیستم استارتاپی ) انجام داده. دنیای من فاصلهی زیادی با چنین جهانی داشت؛ ولی مطالعهی کتاب کمک کرد، کمی زبان باز کنم. 0 2 علی حاجیاکبری 1403/2/4 دختری با گوشواره مروارید تریسی شوالیه 3.8 13 یک داستان دوستداشتنی که متخیّلهی نویسنده براساس یکی از مشهورترین تابلوهای تاریخ هنر پِی ریخته. دختری با گوشوارهی مروارید، که با نگاه پررمز و رازش به لبخند رازآلود مونالیزا تنه میزند، سرنخ نوشتن داستانی عاشقانه را بهدست تریسی شوالیه سپرده. یک نکتهی جالب داستان، اشارههایی به ابزارها و شیوههای کار هنرمندان اروپایی قرن هفدهم است؛ از جمله دستگاههای نوری که قدرت چشمان ورمیر را برای نگریستن به اُبژه و تسخیر آن چندچندان میکرد. از صحنههایی که خیلی با آن ارتباط برقرار کردم، نخستین مواجههی ورمیر با گرت و چگونگی دلباختگی نقّاش به دختر پیشخدمت بود. گرت براساس رنگ و فرم، سبزیجاتی را که برای پختن غذا خرد میکرد، کنار هم میچید و وقتی ورمیر در این باره از او سوال کرد، فهمید که چه چیزی در پس آن چشمها نهفته است. این اوّلین جایی بود، که نردِ عشق به او باخت. فیلمی که براساس داستان ساختهاند دیدهام؛ ولی بهنظرم در این مورد تصویر خودش را بهپای متن مکتوب نرسانده. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/1/31 کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی محمدهادی اصفهانی 4.6 146 بهنظرم این داستان طولانی، درمقام اطناب، همان چیزی را بیان میکند که این جملهی حضرت صادقِ مصدّق_علیه السّلام_ در مقام اجمال: العُبودیّه جوهره کنها الرّبوبیّه. زندگی ترسیمشده در کتاب، مظهر همین معنی است؛ یا این شعر از شیخ اکبر، محیالدّین ابن عربی: العبدُ ربّ و الرّبّ عبد / یا لیت شعری من المکلّف 0 0 علی حاجیاکبری 1403/1/25 تاریخ هنر ارنست هانس گامبریچ 4.6 2 هنر را که همیشه دوست داشتهام؛ ولی با خواندن این کتاب به شخصیت ارنست گامبریچ علاقهمند شدم؛ از مطالعهی روایت موجز و مجملش که گاهی آن را با توضیحات یا مثالهایی نغز، شرح و بسط میدهد؛ و گاهی مثل داستانی پُرکشش اصطلاحاً دراماتیزه میکند. گویی موزههای اروپا را زیرپا گذاشته و عمری صرف کرده تا براساس گزیدهای از آثار هنری روایتش را پیریزی کند. اگر هر انسان را یک کتاب بدانیم، بهنظرم این کتاب، ارنست گامبریچ است، که نباید نقش او را در هنر معاصر از داوینچی و رامبراند و پیکاسو کمتر بدانیم، هرچند او هنرمند نیست. با توجّه به روایتگریِ گامبریچ، نام داستانِ هنر را مناسبتر از تاریخِ هنر میدانم، همانگونه که در عنوان انگلیسی کتاب هم از کلمهی Story استفاده شده. 0 1 علی حاجیاکبری 1403/1/25 ناصر ارمنی: مجموعه داستان رضا امیرخانی 3.4 40 مجموعه داستان کوتاه که خواندنش را به دو گروه زیر توصیه میکنم؛ افرادی که نسبت به دههی شصت و هفتاد شمسی نوستالژی دارند. علاقهمندان به داستانهای فانتزی. خودم بیش از یکی دو بار خواندهام. احتمالاً باز هم بخوانم. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/1/23 موسای عیسی علی موذنی 3.6 6 کتابی شامل دو داستان مجزّا که هریک مقطعی از زندگی یک پیامبر بنیاسرائیل را روایت میکند؛ حضرت موسی و حضرت عیسی. داستان اوّل از مصر آغاز میشود و دومی پس از عروج مسیح. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/1/23 مانی پیامبر باغ های اشراق امین معلوف 3.2 2 شخصیّت اصلی داستان، مانی، با ایمان بهغیب حرکت میکند؛ ایمانی که بهویژه در سفرش جلوهگر است. 0 0 علی حاجیاکبری 1403/1/17 راه و چاه قصه های قرآنی شهرام شفیعی 4.5 1 از نویسندهی کتاب عشق بازی؛ شهرام شفیعی. موضوع کتاب هم همان است؛ با همان زیباییشناسی و نثر شاعرانه؛ ولی بهزبانی سادهتر. 0 1