یادداشت‌های ماه کوچک (62)

نورثنگر ابی
          به نام خدا 
نورثنگرابی کتاب عاشقانه ای به سبک گوتیک هست. کتابی متفاوت از باقی کتاب‌های جین آستین بود که خوندم. موردی که اول از همه باعث شد جذب کتاب بشم؛ دختر داستان مون بود. حس میکنم کمی متفاوته‌ از این جهت که عاشق نوشتن و خاطره نویسی نیست.  از هنر چیزی سر درنمیاره. این موضوعات برام جالب بود. چون انتظار داشتم با دختری عاشق شعر و ادبیات و نویسندگی رو‌به‌رو بشم😅 شخصیت هایی که بخوان اعصاب آدم رو به هم بریزن توی این کتاب کمتر بود و با آرامش کتاب رو تموم کردم. توصیف فضای عمارت نورثنگر خیلی جالب بود طوری که دلم خواست یکبار واقعا ببینمش🤧. روند کتاب آروم بود و اتفاق خیلی هیجان انگیزی نمی‌افتاد که باعث ناراحتی عمیق و یا خوشحالی زیاد بشه. همه چی در حالت عادی پیش می‌رفت. میشه گفت داشتم زندگی معمولی یک دختر رو می‌خوندم. فقط کاش عاشقانه هاش بیشتر می‌بود. نه اینکه انتظار چیز خاصی داشته باشم، فقط دلم میخواست  صحبت محبت آمیز بیشتری بین این زوج شکل می‌گرفت 🥲. تجربه متفاوتی بود و خوندنش رو پیشنهاد میدم. 
 


        

23

مانون لسکو
        به نام خدا 
مانون لسکو جریان عاشقی شوالیه ‌ای هست که حاضره هر کاری کنه تا فقط در کنار عشقش باشه. ابتدا به نظر کتاب جالبی نمیومد مخصوصا اینکه شوالیه خیلی منو حرص می‌داد ولی کم‌کم خوب شد.
شوالیه عزیز با اینکه در طول کتاب خیلی منو حرص دادی و اعصابم رو به بازی گرفتی ولی ازت ممنونم که در هر شرایطی به عشقت وفادار بودی. همه رفتارهات رو تایید نمیکنم ولی وفاداری و عشقت منو تحت تاثیر قرار داد.
مانونی که نمیدونم قراره برام عزیز باشی یا نه ولی کاش بیشتر قدر شوالیه رو میدونستی و اینقدر اذیتش نمی‌کردی ولی با اینحال خوشحالم در پایان کتاب متوجه  عشق ارزشمند شوالیه مون شدی. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

تاراس بولبا
        به نام خدا 
کتاب تاراس بولبا جریان رشادت و جنگاوری قزاق ها رو روایت می‌کنه. اماا به نظر من بیشتر خوی وحشی و انتقام جویانه این قوم رو نشون می‌داد. خیلی بی رحم و خشن بودن و هر بار از خودم میپرسیدم تو  جنگ ها همه اینطورن یا قزاق ها فقط اینطور بودن؟!  مورد دیگه که آزارم می‌داد عادت به نوشیدن و مست کردن و عیش و  نوششون بود. درک نمی‌کردم که چطور توی اردوگاه یا جنگ می‌نوشند... مگه نباید هوشیار باشن؟ پس چرا اینقدر بی فکر به نوشیدن شراب می‌پرداختند؟ خلاصه که این کاراشون رو درک نکردم. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10

سفرهای گالیور
          به نام خدا 
همونطور که از اسم کتاب مشخصه به شرح سفرهای نویسنده می‌پردازه.  هر سفرش برام جذاب بود و هر چقدر که پیش می‌رفتم جذاب تر هم می‌شد. اکثر دوستانی که همراهشون همخوانی کردم می‌گفتن دوست نداشتن کتاب رو اما من لذت بردم از  داستان ؛ مخصوصا اینکه به صورت صوتی  با صدای آقای اشکان عقیلی پور  گوش دادم.  
نویسنده در هر سفر به سرزمین های مختلفی برمیخوره و بخش هایی از مدل زندگی و حکومت اون ها شرح میده و در کنارش میشه گفت یک مقایسه ای هم بین اون سرزمین  ها و ما آدم ها شکل میگیره. البته در همه موارد نه، توی هر سرزمینی که مدتی زندگی میکنه یه  سری موضوعات رو بیان می‌کنه و این در فصل های آخر بیشتر دیده میشه.  اینکه صوتیش رو گوش می‌دادم جزئیات زیاد داستان که بقیه دوستان رو اذیت کرده بود باعث آزار من نمی‌شد. فکر میکنم که اگر میخواستم متنیش رو بخونم خیلی بیشتر از زمانی که برای گوش دادنش گذاشتم، طول می‌کشید تا تمام بشه.  ممکنه اولِ کتاب جذبتون نکنه ولی یکم ادامه بدید احتمال اینکه خوشتون بیاد هست.  البته من از همون اول خوشم اومد 😅 
در کل شنیدن این کتاب رو پیشنهاد میدم.  
جملاتم خیلی عجیب غریبن فعلا مغزم بیشتر از این یاری نمیکنه🤧
        

14

جین ایر
        کمی طول کشید تا ذهنم رو مرتب کنم و یادداشتی درمورد این کتاب بنویسم اما هنوز هم جملاتم درست درنمیان و امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشین و نادیده بگیرین 🙏🏻
اول که کتاب رو شروع کردم و متوجه شدم که قراره از کودکی جین روایت بشه خیلی خوشحال شدم چون این مدل رو دوست دارم اون هم طبق تصوری که از کتاب مجموعه امیلی تو ذهن داشتم پیش رفتم. اما دیدم جین خیلی متفاوت از امیلی هست. کودکی ساکت و تنها. حس می‌کردم کودکی جین و زمانی که در مدرسه بود زندگیش و فضای کتاب، تاریک و بی روحه. وقتی به مکان دیگه ای رفت وجود ادل و خانم فیرفاکس کمی رنگ و روشنی بخشید و این قسمتش رو من خیلی دوست داشتم مخصوصا ادل کوچولو رو.
موضوعی که خیلیی توجه منو به خودش جلب کرد؛ توکل و اعتقاد قوی جین به خدا بود. این مورد بسیار در کتاب دیده می‌شد و خیلی موضوع قشنگی برای من بود.
مورد دیگه هم عشق و تعهد جین بود. جین می‌تونست خیلی راحت فردی که عاشقش شده بود رو رها و فراموش کنه و با شخص خیلی بهتری ازدواج کنه اما اونقدر عشقش قوی بود که هیچ مرد دیگه ‌ای به چشمش نیومد. البته تفاوت سنی شون موضوعی بود که به سختی تونستم کنار بیام و خیلی سعی میکنم نادیده‌اش بگیرم 🌚
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

نجواگر

10

ژاک قضا و قدری و اربابش
          به نام خدا
کتاب درمورد ژاک و اربابش هست که دارن به جایی که نمی‌دونیم کجا هست سفر میکنن. در طول سفر با موضوعاتی روبه‌رو میشن و داستان هایی تعریف میکنن و...
موردی که باعث شد این کتاب برام متفاوت و جالب تر باشه، داستان تو داستان بودن کتابه! یعنی چی؟ ( نمیدونم چه سبکی میگن ) ولی به زبان خودم یعنی وسط یه داستان ممکنه نویسنده حرف بزنه یا یه داستان دیگه رو پیش بکشه و این موضوع با اینکه شاید برای بعضی افراد اعصاب خرد کن باشه اما برای من جالب بود. چون به نظرم نویسنده مهارت زیادی داشت در اینکه منو کنجکاو نگه داره و باعث بشه در عین کنجکاویم به داستان دیگه‌ای که پیش کشیده توجهم جلب بشه. در کنار این موضوع، بعضی مطالب کتاب قابل تأمل و جالب بود.  کل کل و بحث ژاک و اربابش رو هم دوست داشتم😂 آخرا یه سری موضوعات عاشقانه روایت می‌شد که مورد پسندم نبود و روابط نادرست و غیر اخلاقی بودن! 
و درمورد پایان کتاب، حقیقتا یکم گیج شدم ولی قابل قبول بود. البته محتوای اصلی در طول کتاب قراره داره نه پایانش.


        

14