یادداشتهای زهره رستملو 🇵🇸 (10) زهره رستملو 🇵🇸 1404/1/14 کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی محمدحسین رجبی دوانی 4.4 7 یکی از معدود کتابهایی بود که با اشتیاق فراوان منتظر مطالعهاش بودم. اثری جامع در زمینهی معرفی شهر کوفه در قرون نخستین اسلامی که با بهرهگیری از منابع متعدد، اطلاعات را به شکلی شیوا، روان و تلخیصشده ارائه میدهد. این کتاب منبعی بسیار مناسب برای علاقهمندان به تاریخ اسلام و خصوصاً تاریخ کوفه است. البته در برخی بخشها وارد جزئیات و توضیحاتی مفصل شده که شاید برای خوانندهی عام چندان کاربردی نباشد. بهنظرم اگر متن در برخی قسمتها مختصرتر و جمعوجورتر تدوین میشد، برای مخاطبان عمومی قابلفهمتر و جذابتر میبود. این اثر بیشتر جنبهی توصیفی دارد، پس انتظار تحلیلهای عمیق نداشته باشید؛ هرچند نویسنده در بخش خاتمه، دیدگاه تحلیلی خود را ارائه کردهاند. با این حال، کتاب تصویری روشن از وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کوفه ارائه میدهد و اطلاعات ارزشمندی در اختیار خواننده قرار میدهد. پس از مطالعه، خواننده میتواند با توجه به فهم خود، به تحلیل شخصی از وقایعی چون بدعهدی مردم کوفه و عدم همراهی با امام زمان خویش در بزنگاههای تاریخی دست یابد. مطالعهی این کتاب را برای عبرتآموزی از تاریخ، بهشدت توصیه میکنم. در ادامهی مطالعه، پیشنهاد میکنم حتماً بیانات حضرت آقا در سال ۱۳۷۵ با فرماندهان سپاه و همچنین کتاب «آزمون خواص در حکومت اسلامی» نوشتهی آقای سلیمانی امیری را نیز بخوانید. این منابع تحلیل دقیقی از نقش خواص در حوادث تاریخی، بهویژه وقایع کوفه، ارائه میدهند و نشان میدهند که چگونه لغزشهای خواص میتواند سرنوشت یک جامعه را دگرگون کند. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1404/1/12 شکوای سبز: دریافتهایی از سه مناجات ندبه، شعبانیه، عرفه سیدمهدی شجاعی 3.5 2 با عنوان کتاب توقع شرح و تحلیل استاد شجاعی از این ادعیه را داشتم و برخلاف تصور، این کتاب ترجمهای از دعاها به قلم آقای شجاعی بوده است. . . جز برنامههای مطالعاتیام بود که شکوای سبز۲ را که در خصوص دعای ابوحمزه ثمالی است را مطالعه کنم که پشیمان شدم. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/12/3 شکوه نجوا: شرحی بر مناجات شعبانیه و مناجات المریدین محمدتقی مصباح یزدی 4.7 2 یکی از مزایای شیعه بودن، بهره مندی از دعاهایی با مضامین فوق العاده و ادبیات فصیح و بدیع است. و یکی از زیباترین و عمیق ترین این ادعیه، «مناجات شعبانیه» میباشد. شعبان سال ۱۴۰۰ اولین باری بود که در محضر یکی از اساتید بزرگوارم، شرح مناجات شعبانیه را شنیدم. و بعد از آن توفیق شد که شرح علامهی عزیز بر این مناجات را بخوانم. بعد از شنیدن و خواندن این شرحها بود که لذت خواندن مناجات شعبانیه را فهمیدم. در وصف این کتاب و شرح همین بس که در این چهار سال، هر ماه شعبان برنامهریزی میکنم که کتاب «شکوه نجوا» را مطالعه کنم. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 «ماه شعبان با قطع نظر از این اعیاد هم ماه بسیار مهمّی است؛ اَلَّذى کانَ رَسولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَداَبُ فى صیامِهِ وَ قیامِهِ فى لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخوعاً لَکَ فى اِکرامِهِ وَ اِعظامِهِ اِلىٰ مَحَلِّ حِمامِه؛ پیغمبر تا آخر عمر با این ماه این جور رفتار میکردند. بعد هم [از خدا میخواهیم] که «فَاَعِنّا عَلَى الاِستِنانِ بِسُنَّتِهِ فیه». خود این مناجات شورانگیزی هم که روایت شده است و نقل شده است در این ماه، شاهد بر عظمت این ماه است. این فقراتی که در این مناجات شریف و عزیز وجود دارد، در کمتر [جایی هست]. البتّه همهی دعاهای در اختیار ما که مأثور از ائمّه (علیهم السّلام) است، دعاهای پُرمضمونِ پُرمحتوای فوقالعاده است، همه فوقالعاده است ــ آنهایی که حالا مأثور است و معلوم است ــ لکن مثل این مناجات انصافاً کم داریم. من یک وقتی از امام (رضوان الله علیه) سؤال کردم، گفتم شما در بین این دعاهایی که هست، به کدام دعا بیشتر علاقه دارید یا بیشتر اُنس دارید ــ حالا تعبیر خودم یادم نیست؛ یک سؤالِ این جوری کردم ــ ایشان یک تأمّل مختصری کردند، گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیّه. اتّفاقاً این دو دعا ــ دعای کمیل هم واقعاً یک مناجات عجیبی است ــ خیلی نزدیکند به هم از لحاظ مضامین، حتّی از لحاظ بعضی از فقرات خیلی به هم نزدیک هستند؛ خود این دعا هم واقعاً یک فرصتی است. اِلٰهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُ اِلَیکَ صِدقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه. واقعاً این جور حرف زدن با خدای متعال و عرض حاجت کردن و عرض شوق کردن به حضرت حقّ متعال، چیز خیلی فوقالعادهای است، خیلی عالی است؛ یا این فقرهی «اِلٰهی بِکَ عَلَیکَ اِلّا اَلحَقتَنى بِمَحَلِّ اَهلِ طاعَتِکَ وَ المَثوَى الصّالِحِ مِن مَرضاتِک»؛ یا این فقرهی اوج این دعا که امام (رضوان الله علیه) مکرّر این فقره را در بیاناتشان ذکر میکردند: اِلٰهى هَب لى کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّى تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور. ماها واقعاً چه جوری میتوانیم اینها را بگوییم؟ جلوی ما حجب ظلمانی هم یکی پس از دیگری هست؛ آن وقت درخواست این دعا این است که: حَتّىٰ تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور. خب حالا اینها دیگر یک معالم فوقالعادهای است که خوشا به حال آن کسانی که دسترسی دارند و فهمشان، قلبشان، روحشان آشنای با این مضامین است و درست درک میکند این مفاهیم را؛ خوشا به حالشان! خداوند انشاءالله به ما هم بدهد. به هر حال این ماه پُربرکتی است و انشاءالله بتوانیم از این ماه هر چه میتوانیم و تا هر جایی که ممکن است استفاده کنیم.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۹ 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/11/21 تو را خانه ای هست کامران پارسی نژاد 3.6 5 شیخ بهایی یکی از شخصیتهایی بوده علاقه مند بودم در خصوص او بیشتر بخوانم و بدانم. کتاب را خواندم و لذت بردم اما کتاب را در وصف این شخصیت نمیدانم و با توجه به سوژه انتخابی دوست داشتم که کتاب قوی تری را شاهد باشم. و توقع عجیبی نیست که انتظار داشته باشم نویسندگانی خوش قلم در تراز نادر ابراهیمی، دست به قلم شوند برای شرح زندگانی این استاد بزرگ. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 سال گذشته با یکی از دوستان اصفهانیام حول محور شخصیت شیخ بهایی گفتگویی داشتم. موضوع صحبت تخصصگرایی در رشته خاص یا فراگیری چند علم بود. تخصصگرایی و تمرکز بر رشته و علوم خاص را قبول دارم، اما به این هم اعتقاد دارم که در کشور نیازمند افراد جامعالشرایطی هستیم که چون شیخبهایی به علوم مختلف بپردازد و شاهکارهایی را خلق کنند که یک متخصص صرف در یک رشته خاص، توانایی خلق آن را نداشته باشد. به بهانه موضوع کتاب که شیخ بهایی بود، دوست داشتم که این موضوع و جملات استاد مطهری عزیز را در یادداشتهای بهخوانم بنویسم و ذخیره کنم. «در میان علما بعضی جامع بودند؛ یعنی در همه رشتهها وارد بودن، مثل شیخ بهایی. البته شیخ بهایی واقعا هم مرد فوقالعادهای بوده و در همه رشتهها سری داشته است. ادیب بوده، مفسر بوده، ریاضیدان بوده، فقیه بوده، حکیم و فیلسوف بوده، و در همه این رشتهها کتاب نوشته، اما خودش جملهای دارد که میگوید: «غَلَبْتُ عَلی کلِّ ذی فُنونٍ وَ غَلَبَ عَلَی کلُّ ذی فَنٍّ» یعنی با هر آدم ذیفنونی که مثل خودم در همه فنون وارد بود نبرد کردم بر او پیروز شدم، ولی با هر فردی روبرو شدم که متخصص در یک رشته بود شکست خوردم. نتیجه این شده که هیچ ریاضیدانی شیخ بهایی را به عنوان یک ریاضیدان قبول ندارد؛ یعنی اگر بخواهیم مثلا ریاضیات او را با ریاضیات غیاثالدین جمشید کاشانی مقایسه کنیم [قابل توجه نیست]. همچنین هیچ فقیهی او را به عنوان یک فقیه درجه اول قبول ندارد. فقه او در مقابل فقیه معاصرش مقدس اردبیلی جلوهای ندارد. و نیز هیچ ادیبی و هیچ حکیم و فیلسوفی او را قبول ندارد. اگر در حکمت و فلسفه او را پهلوی معاصرش میرداماد بگذارند، طرف نسبت نیست. مفسرها هم او را قبول ندارند. خلاصه همه چیز میدانسته ولی در هیچ رشتهای متخصص نبوده است. این، نتیجه پراکندگی فکر انسان است. فکر انسان وقتی که پراکنده شد، به قول امروزیها برآیند و راندمانش کمتر از محصول فکر کسی است که فکرش متمرکز در یک کار باشد. مغز و فکر انسان حکم چرخی را دارد که به گردش درمیآورید. اگر یک چرخ خیلی بزرگ را به گردش دربیاورید، وقتی که در گردش باشد نیروی کمی هم اگر پشت سرش باشد به گردشش ادامه میدهد، اما اگر یکدفعه بخواهید این چرخ را برگردانید و از طرف دیگر به گردش دربیاورید، چقدر سخت است و چقدر باید نیرو مصرف کنید! فکر انسان وقتی که در یک رشته کار کند خوب کار میکند، ولی وقتی بخواهد در چند رشته کار کند در هیچ کدام از این رشتهها آن طور که باید، خوب کار نمیکند.» استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج13، ص168 و 169 0 2 زهره رستملو 🇵🇸 1403/11/9 جانها فدای دین محمدتقی مصباح یزدی 5.0 2 پیش از مطالعهی این کتاب، خوب است که با تأمل به این پرسش بنگریم: اگر امام حسین (علیهالسلام) در عاشورای سال ۱۴۴۶ یا سالهای اخیر میخواست قیام کند، محور این نهضت چه میتوانست باشد؟ «نه میتوان گفت که حضرت برای تشکیل حکومت قیام کرد و نه اینکه هدف ایشان صرفاً شهادت بود... کسانی که گفتهاند "هدف، حکومت بود" یا "هدف، شهادت بود"، در حقیقت میان هدف و نتیجه خلط کردهاند. خیر؛ هیچکدام هدف نبود. امام حسین علیهالسلام هدفی دیگر را دنبال میکرد؛ منتها تحقق آن هدف، حرکتی را میطلبید که نتیجهاش یا حکومت بود، یا شهادت. حضرت برای هر دو مسیر آمادگی داشت؛ هم مقدمات حکومت را فراهم میساخت، و هم خود را برای شهادت مهیا کرده بود. هرکدام نیز که رخ میداد، درست و پذیرفتنی بود، اما نه بهعنوان هدف، بلکه بهعنوان نتیجه.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۷۴/۳/۱۹) از منظر رهبر معظم انقلاب، هدف قیام حضرت اباعبداللهالحسین (ع) حفظ اسلام و بقای دین بود. تحقق این هدف، چه از مسیر تشکیل حکومت اسلامی و چه از راه شهادت، قابل تحقق بود. بنابراین، هر جا که اساس اسلام در معرض تهدید قرار گیرد، وظیفهی مسلمانان است که در راه صیانت از آن قیام کنند؛ همانگونه که حضرت امام خمینی (ره) با تأسی از جد بزرگوارشان نهضتی را برای پاسداری از دین آغاز کردند و در نتیجهی همراهی مردم، حکومت اسلامی تشکیل یافت (آن چیزی که منجر به تشکیل حکومت شد و نه شهادت برخلاف سایر قیامهای حسینی؛ همراهی مردم بوده است.). کتاب حاضر با همین نگاه تحلیلی به تبیین این اصل میپردازد که جوهره و محور اصلی قیام، حفظ دین است؛ از همین رو، عنوان «جانها فدای دین» برای کتاب برگزیده شده است. الحمدلله که توفیق بهرهمندی از معارف استاد بزرگوار، حاجآقای زکیپور، نصیب ما شد. یکی از دستاوردهای ارزشمند علامه مصباح، تربیت شاگردانی فرهیخته و ژرفاندیش است. به واسطه وجود شخصیتهایی چون علامه و شاگردانش، فهمی تازه و عمیق نسبت به بیانات حضرت آقا و معارف ناب اسلامی حاصل شده است؛ الحمدالله. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/11/9 ایستگاه خیابان روزولت (روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران) محمد محبوبی 4.8 11 ظهر دوشنبه ۷ آبان بود که خبر تقریظ آقا بر کتاب را در کانال رسمی ایشان دیدم. با توجه به موضوع کتاب، همان روز اقدام به تهیه کتاب کردم که در ایام تسخیر لانه جاسوسی؛ این کتاب را مطالعه کنم. 💠 «ایستگاه خیابان روزولت» را شاید بتوان یکی از معدود کتابهای تقریظی متفاوت دانست، برخلاف اغلب کتابهای تقریظ شده، این کتاب در دسته دفاع مقدس تعریف نمیشود. 💠 این کتاب به موضوع تاریخی پرداخته که امام از آن تعبیر به انقلاب دوم کردند؛ انقلابی که بزرگ تر و مهم تر از انقلاب اول بوده است. زیرا جوانان پیرو خط امام با تسخیر لانهی جاسوسی ابعادی جدید از انقلاب را به جهانیان عرضه کردند. ما صرفا به دنبال سرنگونی دست نشانده غربیها نبودیم بلکه با انقلابی عصرساز پایههای نظامات جهانی را دچار تزلزل کردیم. وقتی امام به پشتوانه مردم قیام کردند و شعار «نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی» را سردادند؛ در پی تحقق تمدن و نظم جهانی با محوریت اسلام بودند. و این اقدام جز با نفی سلطه گری سلاطین جهان از جمله آمریکا محقق نخواهد شد. 💠 یکی از مسائل قابل توجه و مورد اذعان همهی خوانندگان، بالا بودن تعداد و اعتبار اسناد مورد استفاده کتاب است. موضوع تاریخی کتاب و تعداد بالای اسناد، اسامی و حوادث از شیوایی و روانی متن نکاسته است. 💠 متاسفانه خلا وجود این کتاب و روایتها بسیار احساس میشود. و صد افسوس که در کتب رسمی آموزشی ما این مطالب جایی ندارند و کمتر به آنها پرداخته میشود. تاریخ را اگر ما روایتی نکنیم برایمان روایت خواهند کرد. این موضوع را براساس اسناد کتاب و مقایسه آن با منابع داخلی؛ به وضوح میتوان متوجه شد. ای کاش که دغدغه مندان نسبت به این حادثه مهم اندکی بیشتر توجه کنند. 💠 نقطه محوری تسخیر لانه جاسوسی است اما به مسئله نفوذ آمریکا از بدو تاسیس سفارت تا آبان ۵۹ پرداخته میشود. ای کاش که سینه چاکان آمریکا و آنانی که حل مشکلات را صرفاً به دست کدخدا (!) میبینند، با چشم بصیرت رجوعی به اسناد جاسوسی داشته باشند. 💫 واگویههای ذهنی بعد از مطالعه کتاب: 🔶 اقدام تسخیر قرار بود که به صورت چند روز باشد (با توجه به هدف اولیه و برنامهریزی که از قبل صورت گرفته بود.). و چه بسا عملکرد برخی از آن دانشجویان از سر احساس بوده باشد. اما نیت خالصانهای که آنان داشتند (و البته برخی اقدامات صحیح که در ادامه شرح خواهم داد.)، چنین برکت بزرگی را به همراه داشت. 🔶 نکتهی قابل توجه دیگر، همراهی مردم از این تصمیم بوده است. در مبانی اسلام که پایه و اساس انقلاب است، مردم از جایگاه بسیار والایی برخوردار هستند به نحوی که شکل گیری و بقای حکومت به خواست و همراهی آنان است. مردم ایران بار دیگر با حمایت خود از اقدامات دانشجویان خط امام، از این انقلاب پاسداری کردند. همراهی و حضور مردم در صحنه های حساس این کشور پدیدهای عجیب و پیچیده است. و اهمیت آن زمانی مشخص میشود که بدانیم قیام عصرساز مردم تنها قیام حسینی (قیام برای حفظ اساس اسلام) است که با تشکیل حکومت اساس اسلام را حفظ میکند و نتیجه شهادت را به همراه ندارد. و این موضوع رابطه مستقیمی با همراهی مردم دارد. (الحمدالله که مردم ما در این امتحان سخت سربلند شدند.) 💠 یکی از توصیههای موکد امام خمینی (ره) و حضرت آقا به قشر جوانان به خاصه دانشجویان رجوع به روحانیت اصیل و اسلام شناس است که جریان جنبش دانشجویی از خط اصیل اسلامی منحرف نشود. دانشجویان پیرو خط امام نیز در این مورد پیشگام بودند. و این اقدام خود را با روحانیت چک کرده و حتی بعد از تسخیر نیز منتظر امر امام خمینی (ره) بودند که برخلاف امر ایشان اقدامی انجام ندادند. 🔶 نام اشخاصی در کتاب و تسخیر. لانه جاسوسی مطرح هست که با دیدن آنها تعبیر حضرات پشیمان در ذهن آدم پر رنگ میشود. و مدام این سوال مطرح میشود که چه شد که آنها روزی از این اقدام خود که مایه مباهات است، پشیمان شدند! اینکه چه میشود عدهای از آن دانشجویان میشوند حضرات پشیمان (چون ابراهیم اصغرزادها) و عدهای پای این آرمانها میایستند و شهید میشوند (محسن وزوایی، حسین علمالهدی، مهدی رجب بیگی و ...)؛ را آقا در دیدار با خانواده شهید ییلاقی شرح میدهند. (توصیه میشود جزوه «انگیزه بدون زیر ساخت؛ فاتحان دیروز عذرخواهان امروز» که در کانال hamzevasl@ مطالعه شود.) ❗در انتها توصیه میکنم بعد از خواندن کتاب مطالب سایت khamenei.ir ناظر به این کتاب را مشاهده نمایید. 0 2 زهره رستملو 🇵🇸 1403/9/25 روایت رهبری: مناسبات جمهوریت و اسلامیت در انتخاب ولی فقیه سیدیاسر جبرائیلی 4.8 10 یادداشت مشترک درباره دو کتاب «سند انتخاب» و «روایت رهبری» وقایع مرتبط با انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی ایران را میتوان بیتردید از جمله الطاف خفیه الهی برای این نظام دانست. اجلاسیهی ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بهروشنی گویای این حقیقت است که چگونه فرآیندی دقیق و هدایتشده طی شد تا ایشان بهعنوان فردی شایسته، به رهبری انتخاب شوند. نظم و چینش اتفاقات، بیتردید بدون عنایت و لطف الهی قابل تصور نیست. کتاب «روایت رهبری» پیش از «سند انتخاب» نوشته شده و حاوی خاطرات و ناگفتههایی است که بعدها در «سند انتخاب» نیز مورد استناد قرار گرفتهاند. با این حال، میتوان «سند انتخاب» را اثری جامعتر و کاملتر نسبت به سایر منابع موجود در این حوزه دانست. هر دو کتاب به حوادث تاریخی پیش از ۱۴ خرداد، از جمله اصلاح قانون اساسی در بخش مربوط به رهبری و نیز ماجرای قائممقامی آیتالله منتظری پرداختهاند. با این حال، به نظر میرسد که «روایت رهبری» بیشتر به حواشی و جزئیات سیاسی و تاریخی توجه دارد، در حالی که تمرکز اصلی «سند انتخاب» بر روی اجلاسیهی خبرگان و فرآیند انتخاب رهبری است، آنهم با دقت و عمق بیشتر. اظهارات اشخاص دخیل در اجلاسیه و مطالبی که در جریان آن مطرح شد، در جای خود بسیار دقیق و تأملبرانگیز است؛ میتوان ساعتها در مورد آن نوشت و سخن گفت. دقت نظر نمایندگان در برخی جزئیات انتخاب رهبری، آزادی و حریت آنان در اظهار نظر، انتخاب شیوه رهبری و فرد مدنظر و بسیاری موارد دیگر، در مجموع برگ زرینی از افتخارات این کشور و جوامع اسلامی را رقم زده است. اگرچه هر دو کتاب مفصل و پرجزئیاتاند و به شرح وقایع تاریخی میپردازند، اما این حجم و سبک نگارش، تأثیر منفی بر انگیزهی مطالعهی مخاطب نمیگذارد. در کنار مطالعه این دو اثر ارزشمند، تماشای مستندهای «قائممقام» و «روایت رهبری» نیز میتواند تصویر کاملتری از آن دوران حساس ارائه دهد. در نهایت، مطالعهی این دو اثر را به علاقهمندان تاریخ انقلاب و دغدغهمندان نظام جمهوری اسلامی بهشدت توصیه میکنم. با این حال، اگر بخواهم بین این دو اثر یکی را پیشنهاد دهم، «سند انتخاب» را انتخاب میکنم. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/9/8 سند انتخاب (روایتی از برگزیدن رهبر انقلاب اسلامی پس از امام خمینی "1368 - 1362") محسن سام 5.0 1 یادداشت مشترک درباره دو کتاب «سند انتخاب» و «روایت رهبری» وقایع مرتبط با انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی ایران را میتوان بیتردید از جمله الطاف خفیه الهی برای این نظام دانست. اجلاسیهی ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بهروشنی گویای این حقیقت است که چگونه فرآیندی دقیق و هدایتشده طی شد تا ایشان بهعنوان فردی شایسته، به رهبری انتخاب شوند. نظم و چینش اتفاقات، بیتردید بدون عنایت و لطف الهی قابل تصور نیست. کتاب «روایت رهبری» پیش از «سند انتخاب» نوشته شده و حاوی خاطرات و ناگفتههایی است که بعدها در «سند انتخاب» نیز مورد استناد قرار گرفتهاند. با این حال، میتوان «سند انتخاب» را اثری جامعتر و کاملتر نسبت به سایر منابع موجود در این حوزه دانست. هر دو کتاب به حوادث تاریخی پیش از ۱۴ خرداد، از جمله اصلاح قانون اساسی در بخش مربوط به رهبری و نیز ماجرای قائممقامی آیتالله منتظری پرداختهاند. با این حال، به نظر میرسد که «روایت رهبری» بیشتر به حواشی و جزئیات سیاسی و تاریخی توجه دارد، در حالی که تمرکز اصلی «سند انتخاب» بر روی اجلاسیهی خبرگان و فرآیند انتخاب رهبری است، آنهم با دقت و عمق بیشتر. اظهارات اشخاص دخیل در اجلاسیه و مطالبی که در جریان آن مطرح شد، در جای خود بسیار دقیق و تأملبرانگیز است؛ میتوان ساعتها در مورد آن نوشت و سخن گفت. دقت نظر نمایندگان در برخی جزئیات انتخاب رهبری، آزادی و حریت آنان در اظهار نظر، انتخاب شیوه رهبری و فرد مدنظر و بسیاری موارد دیگر، در مجموع برگ زرینی از افتخارات این کشور و جوامع اسلامی را رقم زده است. اگرچه هر دو کتاب مفصل و پرجزئیاتاند و به شرح وقایع تاریخی میپردازند، اما این حجم و سبک نگارش، تأثیر منفی بر انگیزهی مطالعهی مخاطب نمیگذارد. در کنار مطالعه این دو اثر ارزشمند، تماشای مستندهای «قائممقام» و «روایت رهبری» نیز میتواند تصویر کاملتری از آن دوران حساس ارائه دهد. در نهایت، مطالعهی این دو اثر را به علاقهمندان تاریخ انقلاب و دغدغهمندان نظام جمهوری اسلامی بهشدت توصیه میکنم. با این حال، اگر بخواهم بین این دو اثر یکی را پیشنهاد دهم، «سند انتخاب» را انتخاب میکنم. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/7/7 جای خالی عباس: بررسی رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس (س) میلاد موحدیان 3.7 7 همزمان با ایام اربعین، بعد از تجربه دلانگیز پیاده روی امسال، خواندن این کتاب رزقم شد. موضوع و عنوان کتاب برای افرادی که فعالیت فرهنگی و تشکیلاتی دارند، جذاب است؛ اما به نظرم تحلیل و یادداشتهای کتاب در سطح و اندازه موضوعی که انتخاب شده بود، نیست. به پشتوانه عنوان کتاب، انتظار تحلیل و نوشتهی قوی داشتم. از خواندن آن پشیمان نیستم و به برخی دوستانم هم شاید مطالعه این کتاب را توصیه کنم. به نظرم کتاب جای خالی عباس (ع)، جز دست کتابهایی هست که یکبار خوانده شود کافی هست. و بین سرشلوغی های زندگی خواندن آن خالی از لطف نباشد. اما انتظار کتاب تحقیقی که بتوان به آن استناد کرد را نباید از این کتاب داشت. البته از برخی از نکات آن میتوان برای سخنرانیها، آموزش های تشکیلاتی و ... ایده گرفت. ایدهای که به پشتوانه تامل و تحقیق میتواند خروجی مطلوبی داشته باشد. 0 0 زهره رستملو 🇵🇸 1403/7/3 تا خمینی شهر: روایت زندگی مجاهدانه حاج عبدالله والی مؤسسه ایمان جهادی 4.9 7 اولین بار نام عبدالله والی را در جلسهای از زبان یکی از اساتید تشکیلاتی شنیدنم. اگر اشتباه نکنم در ذیل مبحث تابآوری بود که صحبت از ایشان شد. حاصل یکی از شبگردیهای شبانهام در اینستاگرام آشنایی با کتاب «تا خمینی شهر» بود. کتابی که یکی از دوستان عزیزم آن را در صفحه اش معرفی کرده بود. با وصفی که ایشان از کتاب داشتند و شخصیتی که برایم در آن جلسه روایت شد؛ این کتاب رفت در لیست کتابهایی که باید میخواندم. «تا خمینی شهر» یکی از چندین کتابی بود که امسال از نمایشگاه کتاب تهیه کردم. مشغلههای و سرشلوغیها مزید علت شد که این کتاب را زمانی بخوانم که یکی از مهمترین تکلیفها و مسئولیت زندگیام را پیشرو داشتم. «تا خمینی شهر» روایت آبادگران بشاگرد با محوریت حاج عبدالله والی است. آنهایی که بزرگترین افتخار خود را سربازی ولایت فقیه میدانند و برای انجام تکلیف خود، از جان، مال، خانواده و آبروی خود برای این مهم هزینه کردند. حواشی و فرعیات حول محور کتاب و شخصیتهای آن همیشه برام ارزشمندتر بوده، زیرا آن حواشی هستند که قرار هست بر من تاثیر بگذارد و باعث شود که من قبل و بعد خواندن کتاب متفاوت باشم. به همین جهت به واگویههای خود از این حواشی مهم بعد از خواندن کتاب میپردازم. برکات انقلاب (انقلابی که از بطن شکلگیری آن و تا آرمانهایش همهی اسلامی هستند) بسیارتر از آن است که امثال من بتوانیم آن را احصا کنیم. شاید یکی از کوچکترین برکات آن را شکوفایی شخصیتهایی چون عبدالله والی باید بدانیم. اگر انقلاب اسلامی و بسترهای آن نبود، این رشادتها و حماسهها خلق نمیشدند. البته این افراد هرگز مثل آدمهای عادی زیست نمیکنند کما اینکه رفتارهای قبل انقلاب حاج عبدالله بیانگر این موضوع است. اما اینکه او تبدیل به شخصیتی شود که به اذعان بسیاری پیامبر بشاگرد (به جهت نقشی که برای آبادانی و خوداکتفایی بشاگرد داشت) است؛ مدیون مکتب انقلابی خمینی کبیر است. اسلام دین و مکتب انسان ساز است و به تعبیر حضرت آقا در کتاب طرح کلی، کارخانه انسانسازی. امام برای حفظ این مکتب بزرگ قیام کرد تا شاهد رشد و شکوفایی آدمها و به تعبیر بهتر انسان شدن آنها باشیم. حال با گذشته بیش از ۵۰ سال از شروع نهضت، شاهد این هستیم که جوانان آمریکایی و اروپایی هم وارد چرخه این کارخانه انسانسازی شدن، و مجرای ورود آنها دفاع از یکی از آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی حمایت از فلسطین مظلوم و مقتدر است. مسئلهای که گاها کمتر به آن توجه و پرداخته میشود. نقش و تأثیر خانواده بالاخص مادران و همسران این بزرگمردان است. بدون اغراق باید گفت که اگر آنها و حمایتها و پشتیبانی آنها نبود، هیچ یک از این مسائل محقق نمیشد که ما روایت آن را بخوانیم. نکتهای که از چشمان تیزبین حضرت آقا مغفول نمیماند، و در دیداری که با خانواده والی دارد در خطاب به همسر حاج عبدالله متذکر میشوند. حاج عبدالله والی در سه بعد معرفت، اخلاق و بصیرت سرآمد بود. ایستادگی بر ادای تکلیف و خارج نشدن از مدار ولایت فقیه خود حاکی از این موضوع است. این ویژگیها در اوست که در آبادانی بشاگرد به دو مسئله مهم بهبود وضعیت اقتصادی به واسطه خوداکتفایی آنان (البته این خودکفایی صرفا اثرات بهبود معیشتی و اقتصادی ندارد) و ارتقای وضعیت فرهنگی منطقه با ساخت مسجد، مدرسه و حوزه علمیه بیش از همه توجه میکند. ترتب و میزان اهتمام او هم جای تحسین بسیار دارد. فرهنگ که شامل باورها و ارزش است؛ مهم تر و تأثیر گذارتر از سایر مسائل است و کار فرهنگی در بسیاری از اوقات با مسائل معیشتی و اقتصادی گره خورده است و بدون رفع حداقلیت آن نمیتوان کار فرهنگی در لایههای عمیق و زیربنایی انجام داد. در برههای از زندگی که دلزده از برخی سیاستها و رفتارهای به تبع آن بودم. خواندن روایت این جهادگران آسمانی موجب تسلای روح و خاطرم شد. کتاب «تا خمینی شهر» این تذکر را برای من به همراه داشت که شاگردان مکتب خمینی فارغ از هرگونه سیاست بازی، به انجام تکلیف و رسالت خود میپردازند و هرجایی که در آن قرار دارند را مرکز دنیایی میدانند که همهی کارها متوجه بر آنهاست. و بهترین مزد که تمامی خستگیها و ناملایمات را از بین میبرد، دیدن لبخند رضایت نائب امام زمان (عج) است. 0 0