یادداشت زهره رستملو
1403/7/3
اولین بار نام عبدالله والی را در جلسهای از زبان یکی از اساتید تشکیلاتی شنیدنم. اگر اشتباه نکنم در ذیل مبحث تابآوری بود که صحبت از ایشان شد. حاصل یکی از شبگردیهای شبانهام در اینستاگرام آشنایی با کتاب «تا خمینی شهر» بود. کتابی که یکی از دوستان عزیزم آن را در صفحه اش معرفی کرده بود. با وصفی که ایشان از کتاب داشتند و شخصیتی که برایم در آن جلسه روایت شد؛ این کتاب رفت در لیست کتابهایی که باید میخواندم. «تا خمینی شهر» یکی از چندین کتابی بود که امسال از نمایشگاه کتاب تهیه کردم. مشغلههای و سرشلوغیها مزید علت شد که این کتاب را زمانی بخوانم که یکی از مهمترین تکلیفها و مسئولیت زندگیام را پیشرو داشتم. «تا خمینی شهر» روایت آبادگران بشاگرد با محوریت حاج عبدالله والی است. آنهایی که بزرگترین افتخار خود را سربازی ولایت فقیه میدانند و برای انجام تکلیف خود، از جان، مال، خانواده و آبروی خود برای این مهم هزینه کردند. حواشی و فرعیات حول محور کتاب و شخصیتهای آن همیشه برام ارزشمندتر بوده، زیرا آن حواشی هستند که قرار هست بر من تاثیر بگذارد و باعث شود که من قبل و بعد خواندن کتاب متفاوت باشم. به همین جهت به واگویههای خود از این حواشی مهم بعد از خواندن کتاب میپردازم. برکات انقلاب (انقلابی که از بطن شکلگیری آن و تا آرمانهایش همهی اسلامی هستند) بسیارتر از آن است که امثال من بتوانیم آن را احصا کنیم. شاید یکی از کوچکترین برکات آن را شکوفایی شخصیتهایی چون عبدالله والی باید بدانیم. اگر انقلاب اسلامی و بسترهای آن نبود، این رشادتها و حماسهها خلق نمیشدند. البته این افراد هرگز مثل آدمهای عادی زیست نمیکنند کما اینکه رفتارهای قبل انقلاب حاج عبدالله بیانگر این موضوع است. اما اینکه او تبدیل به شخصیتی شود که به اذعان بسیاری پیامبر بشاگرد (به جهت نقشی که برای آبادانی و خوداکتفایی بشاگرد داشت) است؛ مدیون مکتب انقلابی خمینی کبیر است. اسلام دین و مکتب انسان ساز است و به تعبیر حضرت آقا در کتاب طرح کلی، کارخانه انسانسازی. امام برای حفظ این مکتب بزرگ قیام کرد تا شاهد رشد و شکوفایی آدمها و به تعبیر بهتر انسان شدن آنها باشیم. حال با گذشته بیش از ۵۰ سال از شروع نهضت، شاهد این هستیم که جوانان آمریکایی و اروپایی هم وارد چرخه این کارخانه انسانسازی شدن، و مجرای ورود آنها دفاع از یکی از آرمان بزرگ انقلاب اسلامی یعنی حمایت از فلسطین مظلوم و مقتدر است. مسئلهای که گاها کمتر به آن توجه و پرداخته میشود. نقش و تأثیر خانواده بالاخص مادران و همسران این بزرگمردان است. بدون اغراق باید گفت که اگر آنها و حمایتها و پشتیبانی آنها نبود، هیچ یک از این مسائل محقق نمیشد که ما روایت آن را بخوانیم. نکتهای که از چشمان تیزبین حضرت آقا مغفول نمیماند، و در دیداری که با خانواده والی دارد در خطاب به همسر حاج عبدالله متذکر میشوند. حاج عبدالله والی در سه بعد معرفت، اخلاق و بصیرت سرآمد بود. ایستادگی بر ادای تکلیف و خارج نشدن از مدار ولایت فقیه خود حاکی از این موضوع است. این ویژگیها در اوست که در آبادانی بشاگرد به دو مسئله مهم بهبود وضعیت اقتصادی به واسطه خوداکتفایی آنان (البته این خودکفایی صرفا اثرات بهبود معیشتی و اقتصادی ندارد) و ارتقای وضعیت فرهنگی منطقه با ساخت مسجد، مدرسه و حوزه علمیه بیش از همه توجه میکند. ترتب و میزان اهتمام او هم جای تحسین بسیار دارد. فرهنگ که شامل باورها و ارزش است؛ مهم تر و تأثیر گذارتر از سایر مسائل است و کار فرهنگی در بسیاری از اوقات با مسائل معیشتی و اقتصادی گره خورده است و بدون رفع حداقلیت آن نمیتوان کار فرهنگی در لایههای عمیق و زیربنایی انجام داد. در برههای از زندگی که دلزده از برخی سیاستها و رفتارهای به تبع آن بودم. خواندن روایت این جهادگران آسمانی موجب تسلای روح و خاطرم شد. کتاب «تا خمینی شهر» این تذکر را برای من به همراه داشت که شاگردان مکتب خمینی فارغ از هرگونه سیاست بازی، به انجام تکلیف و رسالت خود میپردازند و هرجایی که در آن قرار دارند را مرکز دنیایی میدانند که همهی کارها متوجه بر آنهاست. و بهترین مزد که تمامی خستگیها و ناملایمات را از بین میبرد، دیدن لبخند رضایت نائب امام زمان (عج) است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.