یادداشت‌های مسعود میرزینلی (26)

          مجموعه از سه داستان کوتاه و یک نمایشنامه
از « انتری که لوطیش مرده بود »  و « توپ لاستیکی » لذت بردم .
اما خواندن « چرا دریا طوفانی شده بود » و « قفس » هم خالی از لطف نبود.
اولین کتابی هست که از چوبک میخوانم و قطعا آخرین کتاب نیست که از او میخوانم به شدت علاقمند شدم به ایشان.
        

          داستان جذاب و پرکششی بود با یک لحظه جذاب تر
از این بابت که از منصور فرجام تصویر یک عاشق رو ساخت نه یک قهرمان مطلق لذت بردم

        

          کتابی قلدر که قطعا برای نوشتنش زحمت های زیادی کشیده شده است 
لذت بردم از خواندنش
        

          داستانی که در عین سادگی پر کشش بود 
با پایانی جذاب 
لذت بردم از خواندن این کتاب 
        

          اگر کمی در ابتدا حوصله به خرج بدهید رفته رفته داستان گیرا تر میشود
داستان تلخ و واقعی است 
از خواندن این کتاب لذت بردم 

        

          احمد محمود قلم زیبایی دارد ، شخصیت پردازی رو خوب انجام میدهد و دغدغه دارد تصویر سازی به طوریست که انگار فیلم می‌بینید
از خواندن همسایه ها لذت بردم و قطعا باز هم سراغ کاری های دیگر آقای محمود رو خواهم گرفت.
        

          از کتاب انتظار بیشتری داشتم 
از یک سری عبارات خوب که بگذریم داستان معمولی و یک خطی بود 
ولی به شدت از خواندنش لذت بردم 
        

          دومین کتابیست که از نادر ابراهیمی خواندم
ارتباط برقرار نکردم نمیدونم مشکل از کلامه 
یا از گذر زمان که همه چیز شعاری به نظر میرسه
و توصیه خواننده به خواندن کتاب های دیگه به خاطر تعدد انجام اینکار کمی تو ذوق میزد 
        

          از ابتدا تا انتها لذت بود 
که البته توأمان با غم بود
به قلم عباس معروفی باید غبطه خورد
سال بلوا رو از سمفونی بیشتر دوست داشتم 
        

          کتاب روایت یک زندگی واقعیست با همه زیبایی ها و زشتی ها 
همین که نویسنده سعی نکرده با نگاهی سانتی مانتال  عاشقانه خودش  رو توصیف کنه کلام خودش رو ارزنده تر کرده  ولی لحن نامه ها حس نصیحت شدن به آدم القا میکنه ولی در عین حال آموزندس
ولی آنقدری که فکر میکردم ازش لذت نبردم
        

          چقدر همه چیز این کتاب عجیب اما ملموس بود 
عوض شدن آدم ها دقیقا به همین سرعت و شدت اتفاق میوفته 
فوق‌العاده بود کتاب مفید و مختصر 
        

          یک داستان جهان شمول است  و لذت‌بخش که با ترجمه فوق‌العاده سروش حبیبی شما غرق در داستان و اتفاقات میشوید.
        

          نثر قوی ولی روان و پر عمق 

        

          داستان یک فروپاشی 
سبک سیال ذهن نوشته شده که شاید دلیل ارتباط نگرفتن من با این کتاب همین باشه .
ولی من در جاهایی از این داستان عشق رو هم حس کردم 
عشق شازده احتجاب به فخرالنسا
و البته جنون که ناشی از فروپاشی درونیه
در کل کتاب جالب ، سخت و مهمیه
        

          تلخ اما جذاب و پرکشش با پایانی معمولی در کل خواندنش خالی از لطف نیست.
        

          دوران راهنمایی بود که این کتاب رو خوندم هنوز هم فکر کردن بهش شیرین و لذت بخشه برام.
        

          فوق‌العاده است.
بعد از یک جنایت ( شخصیت آنرا خدمت به خلق میداند ) درگیر مکافات میشود .شخصیت پردازی که ویژه ترین توانایی داستایفسکی است در این کتاب بیش از هر کتابی که از او خواندم خودش رو نشون میده و بی همتاست.
        

          فقط باید گفت فوق‌العاده بود.
تکنیک در داستان نویسی که هیچ لطمه ای نزده بود و رفت و آمد به قبل و حال جذاب و لذت‌بخش بود .
در عین تکنیک داستان فوق العاده جذاب و گیرا بود و چه سرنوشت تلخی داشتند آیدین های این مُلک.
        

          شروعی فوق‌العاده که مجبورت می‌کنه تا آخر داستان رو ادامه بدید.
خیلی از جاهای داستان گنگه و هضمش کار سختیه،در کل داستانی عجیب،جذاب،خلاقانه و سخت است.