یادداشتهای فاطمه افرا (10) فاطمه افرا دیروز آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 47 ابتدای جلد اول نوشته بود: آتش بدون دود نمی شود و جوان بدون گناه. قصهی جلد اول، قصهی ناممکن بودن جوان، بدون گناه بود. و قصه جلد دوم، داستانِ ناممکن بودنِ آتش، بی دود! (ادامه این یادداشت را برای خودم مینویسم، که بعدا یادم بماند چه خواندهام. پس ممکن است داستان را لو بدهم!⚠️) جلد اول، گالان، جوان مغرور، آتشی بزرگ برانگیخت. و جلد دوم، دودی است که سالها بعد، از آن آتش بلند میشود. و درخت مقدس، چوب همین آتش است. درخت مقدس، دینی است که افیون توده هاست. توجیه همه بدبختی ها، و عامل کنار گذاشتن منطق ها. . شاید هم درخت مقدس، تنهایی آدم هاست. آدم های تنها و بی پناه، که در وحشت روزگار، پناهی بزرگتر از تقدس نمیشناسند که دلشان را به آن گرم کنند. . درخت مقدس، هرچه که هست، طبیب نیست. (اگر مرض نباشد!) و آلنی، می رود که طبیب شود. اما درخت مقدس، به مقدس بودنش معنا دارد. و اگر آلنی طبیب شود، درخت مقدس، درختی خواهد شد، مثل بقیه. پس درخت مقدس، حق دارد که بسوزد از درون. آتش به پا کند و نگذارد آلنی طبیب شود... 0 2 فاطمه افرا 7 روز پیش طعم شیرین خدا؛ من با خدای کوچکم قهرم جلد 1 محسن عباسی ولدی 4.7 46 اولین بار، این کتاب را در دست آلاء دیدم. اسمش عجیب بود! من با خدای کوچکم قهرم! راستش از اسمش خوشم نیامد! هرچه قدر هم که آلاء از کتاب تعریف کرد، راضی نشدم. نرفتم سراغش. آن سال ما کنکوری بودیم. . کنکور تمام شد، من و آلاء وارد دانشگاه شدیم، و هرچه که میگذشت، حالِ بدِ من، بدتر میشد. داشتم لِه میشدم. . سال کنکور، یک معلم دینی داشتیم، که ماه بود. شما فکر کنید فرشته! . حالِ بدم را بردم پیش او. این کتاب را داد دستم. . ⚠️ از اینجا به بعدِ این یادداشت را بیشتر برای خودم مینویسم تا شما! که بعدا یادم باشد چه کتابی خواندم! . توحید، قبل از این کتاب، برای من، یک کلمه بود. حالا دریاست. . خدایی که من دارم، حالا فرق دارد. سر قولش میماند. واقعا هست. حضور دارد. غیرتی است! و همه چیز است. گرچه من هنوز هم نمیفهمم یعنی چه! 0 2 فاطمه افرا 1404/4/27 مردی با آرزوهای دوربرد: روایتهایی از پدرموشکی ایران فائضه حدادی 4.3 31 این یادداشت ها را بیشتر برای خودم مینویسم تا شما! که بعدا یادم باشد چه کتابی خواندم! . یادم باشد، حاج حسن تهرانی مقدم، پدر موشکی ایران، کسی بود که جلودار زمان بود. نه مغلوب آن. و به خدا باور داشت. به وعده کمک خدا، به صفات خدا. یادم باشد، حاج حسن، همانقدر که موحد بود، شوخ بود! از وادار کردن افراد به موج مکزیکی و گومبا گومبا کردن، معلوم است. یادم باشد... 0 4 فاطمه افرا 1404/4/20 کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع) یاسین حجازی 4.6 104 عاشورای سال قبل، جوگیر بودم و میخواستم ادای روشنفکری دربیاورم. به خاطر همین لهوفِ سید را بین کتابهای پدرجان بیرون کشیدم و به اتاق خودم بردم. هر از چندگاهی که حوصلهاش را داشتم، چند صفحهای هم میخواندم. امسال هم طبق روال سال قبل، میخواستم به کسبِ دینِ کتابی (همان روشنفکر ِدیندار بازی) ادامه دهم. اما دیگر اصراری به مقتل نداشتم. شاید چون بیشتر از مقتل، با سقای آب و ادب، پدر عشق و پسر ، آفتاب در حجاب و... حال کرده بودم. و دلم چیزی میخواست، شبیه همان ها. اولین بار که سید مهدی شجاعی خواندم یادم نیست! احتمالا سالهای راهنمایی بوده. ولی بعد از آن، خواندن کتابهایش، بخش واجب محرم هر سال من شده بود! بگذریم... از علامهی دهر، گوگل، پرسیدم که: "در محرم چه بخوانیم؟" و او هم لیستی از جواب ها ردیف کرد. نمی دانم چرا بین آن لیست که شامل کتاب های امام موسی صدر و مطهری و شریعتی و... میشد، کتاب آه را انتخاب کردم! بعد هم به خودم قول دادم تا قبل از عاشورا همه اش را بخوانم! و چقدر محرمِ من رنگ و بوی آه گرفت. آه، لهوف نبود که مدام با سید مهدی شجاعی مقایسه کنم و خسته شوم! ولی داستان هم نبود که بخشی از واقعه را گفته باشد و بخشی را رها کرده باشد. دروغ نیست اگر بگویم شناخت من، نسبت به امام، با آه تغییر کرد. آه، مقتل را از روز مرگ معاویه آغاز میکند. و انگار، داستانِ کربلا، از روز مرگ معاویه آغاز میشود. داستان مسلم، میثم، حبیب، داستان مکث امام برای هدایت، داستان حرف های امام، نامه های امام، فکر می کنم اینها روضه هایی است که باید خواندهشود. دروغ چرا؟ امام حسین برای من، همیشه مردی جنگجو بوده. شاید هم جنگطلب! و گریه برای او هم، به خاطر احساس عاطفه من بود... و شاید کمی هم احساس مسئولیت! اما اینبار، من، برای روزهای امام، پیش از سفر حج، در سفر حج، و در راه کوفه اشک ریختم. و چقدر این روزها سوزناکتر از روز عاشوراست! وقتی که امام هر لحظه به انتظار آدمهاست، تا سوار کشتی نجات شوند... امام حسینِ امسال من، جنگجو نبود. جنگآوری بود که ناخدای سفینه النجاه است. 0 4 فاطمه افرا 1404/4/1 آتش بدون دود (مجموعه هفت جلدی) نادر ابراهیمی 4.8 27 آتش بدون دود نمیشود، جوان بدون گناه. کل داستان جلد اول همین است شاید. و حتی ممکن است داستان جلدهای بعدی هم همین باشد! نمیدانم! * (از این جا به بعد یادداشت، داستان را لو می دهد!) داستان آتش بدون دود، داستان عشق گالان از قبیله یموت است (با شخصیت لجباز جنگجویش) به سولماز از قبیله گوکلان (با شخصیت مغرور و محکماش) در حالی که هیچ یموتی، از هیچ گوکلانی زن نمیگیرد. و هیچ گوکلانی، به هیچ یموتی زن نمیدهد... و توصیفات نابِ نادر ابراهیمی، با جمله های نابترش، کتاب را خوشمزه تر کرده. 0 2 فاطمه افرا 1403/7/22 گونه شناسی انواع بابا زهرا جلایی فر 4.2 20 ماجرا از این قرار است: حسامِ نوجوانِ المپیادی، از پدرش (آقای دکتر) دلخور است. آقای دکتر قول داده بود برای مسابقه پدر و پسریِ مدرسه بیاید. اما چه شد؟ نیامد! چون کار داشت! پس حسام با عصبانیتِ همراه با ناراحتی از مدرسه فرار میکند! این آغاز یک ماجراست! تصمیم هایی که حسام در طول داستان میگیرد، عاقلانه نیست، ولی قابل پذیرش است. هیجانی نیست، اما پر از احساس است! تصمیم هاش گاهی پر از احساس خشماند، گاهی حس فداکاری و مسئولیت پذیری، گاهی حتی ترس و شاید شادی! 0 5 فاطمه افرا 1403/6/18 عاشقانه های یونس در شکم ماهی جمشید خانیان 4.0 57 اگر از یونس بپرسید، خواهد گفت که همه ما در شکم ماهی هستیم! چون همه ما زندهایم! با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 1 فاطمه افرا 1403/5/8 دهکده خاک بر سر فائضه حدادی 4.0 45 سفرنامه ها محل خوبی برای ایجاد یک تصور ذهنی از بقیه است! بقیه کشور ها، بقیه آدم ها، سنت ها و امکانات و... به خصوص اینکه راوی کتاب برای "سکونت" ب یک منطقه رفته باشد و نه یک سفر چند روزه تفریحی ی علمی و... قضاوت با خاطراتی که از یک سکونت چند ساله ناشی میشود، راحتتر است و نزدیکتر به واقعیت. 0 2 فاطمه افرا 1403/5/8 دلتنگ نباش!: شهید روح الله قربانی زینب مولایی 4.5 19 با خواندن این کتاب دل من حسابی تنگ شد، دلم جمع شد... :) 0 1 فاطمه افرا 1403/5/8 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.4 143 این کتاب درد دارد، غصه، اشک و گاهی هم شاید خنده :) به قول خود آقا خسروی نويسنده، کتاب داستان یک سفر است از ظلمت به نور. داستان نجات است. 0 1