یادداشتهای فریهستمبامقداریبا [همونفریبا] (4) فریهستمبامقداریبا [همونفریبا] 1404/1/19 گربه بازی ایشتوان اورکینی 3.9 3 کتاب دومورد دو خواهر پا به گذاشتهست که از هم دورن، یکی از اونها پیش پسرش زندگی میکنه و عاقل و سنگینه و اون یکی خواهر توی شهر مادریشون زندگی میکنه و فعال و پرجنبوجوشه. سبک متن کتاب فوقالعاده برام جذاب بود. بیشتر فصلهای کتاب در قالب نامهها و تماسهای تلفنی بود. نویسنده به خوبی تونسته بود حس زنانگی رو توی متن کتاب بیاره. کتاب کوتاه بود اما از خوب بودنش چیزی کم نمیکرد. اوایل کتاب ممکنه مثل من یکم گیج بشید اما قول میدم بعد خوندن ۵٠ صفحهی اول متوجه داستان بشید. خوندن این کتاب برای من تجربهی لذتبخشی بود، خوندنش رو بهتون پیشنهاد میکنم. 0 4 فریهستمبامقداریبا [همونفریبا] 1404/1/19 کنار دریا ورونیک اولمی 3.9 5 «کتاب درمورد یک مادریه که با دوتا پسرش زندگی میکنه و تصمیم میگیره که با وجود مشکلاتش و پول کمی که داره بچههاش رو به یه سفر ببره، سفر کنارِ دریا.» نمیدونم فقط برای من اینجوری بود یا نه، همون اوایلی که کتاب رو شروع کردم میدونستم قرار نیست داستان درمورد یه سفر پرفکت و خاطرهانگیز باشه و برام وحشتناک بود. میدونستم که پایان کتاب زیاد جالب نیست. همین حس باعث میشد که با اینکه دوست داشتم کتاب بخونم ولی خوندنش رو طول دادم چون هرلحظه مطمئنتر میشدم از حسم. اینکه راوی کتاب مادر داستان بود عالی بود. نویسنده تونسته بود خیلی خوب و حرفهای افکار رو غیرمستقیم به مخاطب برسونه. کتاب طولانی نبود و داستان خوب و منسجم بود. یکی از دلایلی که دو ستاره کم دادم اینه که واقعا کتاب دردناک بود، با خوندنش احساسات اون مادر رو حس میکردید و همهچیز ملموس و واقعی بود. به نظرم خوندن این کتاب برای مادرها میتونه دردناک باشه. داستان کتاب برام جوری بود که مطمئنم هیچوقت فراموشش نمیکنم. توی این چند روز همهش به خودم میام و میبینم چندین دقیقهست نشستم و فکرم توی کتابه. اگر مادر هستید یا روحیهی لطیفی دارید نخونید. و از لحاظ دیگه به نظرم شاهکار بود. شما موقع خوندن کتاب حس نمیکنید که دارید کتاب میخونید و واقعا انگار خودتون درون مغز مادری که راوی داستان بود هستید. نمیدونم پیشنهادش میکنم یا نه. (چندجا خوندم که انگار نویسنده توی روزنامه یک خبر رو میبینه و ایده نوشتن این داستان به ذهنش میرسه، پس یه جورایی میتونیم بگیم براساس واقعیته.) 0 32 فریهستمبامقداریبا [همونفریبا] 1403/9/22 اتاق مهمان درداسی میچل 4.0 8 «کتاب درمورد دختر جوونی به نام لیزاست. لیزا توی یک خانوادهی معمولی انگلیسی بزرگ شده و تنها فرزند خانوادشه. بدن لیزا پر از زخمهاییه که جاهای مختلف بدنشان و خانوادهش براش تعریف کردن که توی تولد پنج سالگیش و در مزرعهی یکی از دوستان خانوادگیشون یک اتفاقی برای لیزا رخ داده که باعث این زخمها شده. لیزا شبها خواب گردی میکنه و کابوسهای ترسناکی میبینه. اون فکر میکنه که همهی اطرافیان بهش دروغ میگن، بعد از چندین ماه تلاش، یک خونه رو پیدا میکنه و اتاق مهمان اونجا رو اجاره میکنه تا بتونه بفهمه توی گذشته چه اتفاقاتی افتاده...» حدوداً تا اواسط کتاب، داستان کشش خوبی داشت و بیشتر سبک معمایی/جنایی گرفته بود اما توی نیمهی دوم کتاب بیشتر سبک روانشناختی و احساسی به خودش گرفت. داستان قابل حدس بود. پلات تویست چندانی نداشت(به جز یکی ار فصلهای کتاب). تنها نقطههای مثبت کتاب ترجمه و شخصیتپردازی خوبش بود. اگه قصد دارید یک کتاب هیجانانگیز و جنایی و معمایی بخونید و انتخابتون این کتابه، پیشنهاد میکنم دنبال کتاب دیگهای بگردید. خوندنش برای سرگرمی و رهایی از دغدغهی فکری برای تجربهی خوبی بود اما کتابی نبود که بشه بهش «خیلی خوب و عالی» گفت. 0 15 فریهستمبامقداریبا [همونفریبا] 1403/6/29 زیبا صدایم کن فرهاد حسن زاده 3.9 109 در وصف این کتاب میتونم بگم که «تلخترین شیرین» بود. ارتباط عجیبی با این کتاب گرفتم که تا حالا با هیچ کتابِ دیگهای نگرفته بودم. قلم آقای حسنزاده واقعا عالیه. در آینده کتابهای بیشتری از ایشون میخونم. با این که کتاب آخرش یکم مبهم بود، اما دلیل نمیشه که موردعلاقهم نشده باشه! 0 9