یادداشت فری‌هستم‌با‌مقداری‌با [همون‌فریبا]

        «کتاب درمورد دختر جوونی به نام لیزاست. لیزا توی یک خانواده‌ی معمولی انگلیسی بزرگ شده و تنها فرزند خانوادشه. بدن لیزا پر از زخم‌هاییه که جاهای مختلف بدنش‌ان و خانواده‌ش براش تعریف کردن که توی تولد پنج سالگیش و در مزرعه‌ی یکی از دوستان خانوادگیشون یک اتفاقی برای لیزا رخ داده که باعث این زخم‌ها شده. لیزا شب‌ها خواب گردی می‌کنه و کابوس‌های ترسناکی می‌بینه. اون فکر می‌کنه که همه‌ی اطرافیان بهش دروغ می‌گن، بعد از چندین ماه تلاش، یک خونه رو پیدا می‌کنه و اتاق مهمان اونجا رو اجاره می‌کنه تا بتونه بفهمه توی گذشته چه اتفاقاتی افتاده...» 
حدوداً تا اواسط کتاب، داستان کشش خوبی داشت و بیشتر سبک معمایی/جنایی گرفته بود اما توی نیمه‌ی دوم کتاب بیشتر سبک روان‌شناختی و احساسی به خودش گرفت. داستان قابل حدس بود. پلات تویست چندانی نداشت(به جز یکی ار فصل‌های کتاب). تنها نقطه‌های مثبت کتاب ترجمه و شخصیت‌پردازی خوبش بود. اگه قصد دارید یک کتاب هیجان‌انگیز و جنایی و معمایی بخونید و انتخابتون این کتابه، پیشنهاد می‌کنم دنبال کتاب دیگه‌ای بگردید. خوندنش برای سرگرمی و رهایی از دغدغه‌ی فکری برای تجربه‌ی خوبی بود اما کتابی نبود که بشه بهش «خیلی خوب و عالی» گفت. 
      
181

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.