فری‌هستم‌با‌مقداری‌با [همون‌فریبا]

فری‌هستم‌با‌مقداری‌با [همون‌فریبا]

@fariba_zt
عضویت

آبان 1402

16 دنبال شده

38 دنبال کننده

                ‏آن‌جا که دل آرام گرفت، مقصد است.
              
ThisIneffable

یادداشت‌ها

        کتاب مُردن اثر آرتور شنیتسلر درمورد مردی به نام فلیکسه که دچار یک بیماری‌ای شده و دکترش بهش گفته خیلی وقت نداری و تا یک سال دیگه می‌میری. 

من انتظار خیلی بیشتری از این کتاب داشتم بخاطر تعریف‌هایی که ازش شنیده بودم و وقتی تموم شد اینجوری بودم که خب که چی؟ همین؟ کل کتاب همین بود؟ من تنها نکته‌های مثبتی که توی کتاب دیدم ترجمه‌ی روون و کشش متن بود به این معنی که دوست داشتم سریع‌تر بخونم تا ببینم چه اتفاقی میوفته و ناامیدم کرد. شاید اگه مثل من توقع شاهکار نداشته باشید کتاب براتون قابل قبول باشه. من با هیچ‌کدوم از شخصیت‌های کتاب (شخصیت‌های خیلی کمی داشت) ارتباط نگرفتم و رفتارشون برام قابل درک نبود. به نظرم می‌شد افکار و احساسات فلیکس که می‌دونه قراره به زودی بمیره با جذابیت‌ها و جزئیات بیشتر نوشته می‌شد شاید اون‌جوری می‌تونستم امتیاز بیشتری بدم. نمی‌دونم. من واقعا چیز قابل توجه و تاثیرگذاری توی این کتاب که ازش توقع شاهکار داشتم ندیدم. تنها چیزی که برام عجیب بود این بود که متن کشش داشت و من مشتاق بودم بخونم تا ببینم چیز خارق‌العاده‌ای رخ می‌ده تا نظرم رو درموردش عوض کنه یا نه که متاسفانه نکرد. 
در کل به نظر من اگه مثل من توقع بالایی ازش نداشته باشید می‌تونه توی یه روز مشغولتون کنه چون کتاب کوتاهیه و حدود ۱۵٠ صفحه‌ست که می‌شه توی یه روز تمومش کرد اما من پیشنهادش نمی‌کنم.
      

35

        کتاب سکه‌ای از آسمان اثر جنیفر ال هالم درمورد یه دخترِ نوجوونِ ۱۲ ساله‌ به اسم پنی‌ـه. پنی پدرش رو از دست داده و با مادر و پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کنه. اون کلی سوال درمورد پدرش داره که اون چجور آدمی بوده و چجوری فوت شده اما هیچ‌کس به سوالاش جواب قانع‌کننده نمی‌ده. خانواده‌ی پدری پنی که ایتالیایی‌ان و خانواده‌ی مادری‌اش با هم هیچ صحبتی نمی‌کنن.

خلاصه‌ی پشت کتاب: «تابستان سال ۱۹۵۳ برای پنی دختر یازده ساله پر از چیزهای غافلگیرکننده و ناخوشایند است. او در رویای تابستانی سرشار از بستنی خامه‌ای گردویی شنا و بیس‌بال به سر می‌برد. اما اوضاع به این سادگی پیش نمی‌رود اول این که نمی تواند شنا کند چون مادرش می‌ترسد او بیماری فلج اطفال بگیرد. مهم‌تر این که عموی مورد علاقه‌اش توی اتومبیل زندگی می‌کند. مادربزرگش هم تا حرف از پدر پنی یعنی یکی از پسرهایش می‌شود گریه سر می‌دهد. دیگر این که خانواده‌ی پدری و مادری پنی با همدیگر حرف نمی‌زنند.»

احساس می‌کنم بهترین کتاب نوجوانی بود که خوندم. نمی‌دونم دقیقا چه چیزی باعث می‌شد خوندنش این‌قدررر لذت‌بخش و دوست‌داشتنی باشه. مطمئنم همیشه خانواده‌ی ایتالیایی و پدری پنی رو فراموش نمی‌کنم چون خیلی دوست‌داشتنی و جالب بودن. عمو دامینیک تا ابد توی قلبم به عنوان شخصیت محبوب می‌مونه و ای کاش بیشتر  توی کتای بهش پرداخته شده بود. متن کتاب فوق‌العاده روون بود و اصلا نمی‌شد ازش دل کند. فصلای آخر رو خیییییلی دوست داشتم. ترجمه‌ی نشر افق هم عالیه بود و به بهترین شکل تونسته بود لحن و حس متن کتاب رو حفظ کنه؛ فقط تنها مشکلی که من داشتم با تصویر جلد کتاب بود. به نظرم می‌تونست یه تصویر جلد خیییلی خوب و جالب داشته باشه و همینجوری آدم‌هارو به خوندنش جذب کنه. نمی‌دونم چرا ولی من وقتی کتاب رو توی کتاب‌خونه دیدم ناخودآگاه فکر کردم کاملا درمورد جنگه! ای کاش که توی چاپ‌های جدید (اگه چاپ جدید داشته باشه) هم تصویر جلد رو تغییر بدن هم رنگ بک‌گراند کتاب رو. :(
خلاصه بگم که واقعا برای من پرفکت بود. عاشقش هستم و خواهم بود و ای کاااش داستان طولانی‌تر و بازتر یا حتی مجموعه‌ی چندجلدی بود چون واقعا پتانسیلشو داره. 
حاضرم تا آخر عمرم فقط کتاب نوجوان بخونم.
      

5

        کتاب نسیمی که بر ستاره‌ای وزید اثر جونگ میونگ‌لی درمورد یک جوان به اسم واتانابه یوئیچی ژاپنی هست که توی جنگ جهانی دوم، یعنی درست زمانی که کره و ژاپن با هم توی جنگ سخت و بی‌رحمانه‌ای بودن و کره تحت تسلط ژاپن بود بخاطر قانون سربازی احباری پسران راهی دوره‌های آموزشی می‌شه و تبدیل به یک زندان‌بان توی زندان فوکوئوکا می‌شه. 
پشت کتاب نوشته شده:« نسیمی که بر ستاره‌ای وزید رمانی است پرکشش و شاعرانه داستان در زمانی اتفاق می‌افتد که شعله‌های جنگ جهانی دوم افروخته شده و کره تحت تسلط ژاپن است. بسیاری از فعالان جنبش استقلال‌طلبی کره و از جمله یون دونگ-جو شاعر نامدار کره‌ای در زندان فوکوئوکا در بند هستند. آرامش دردناک زندان با اتفاقی مرموز به هم می‌ریزد یکی از زندان‌بانان کشته شده است و مشخص نیست چرا و چطور. کشف راز این اتفاق به کشف وقایع پیچیده‌تری منجر می‌شود که زیر پوست زندان در جریان‌اند؛ وقایعی که نشان می‌دهند شاید امید و آزادی در محاق بروند اما هرگز خاموش نمی‌شوند و چون رویش سبزه‌ای در دل سنگ راهشان را می‌جویند.» 

این کتاب یه شاهکاره که هم‌زمان شعر، ادبیات، موسیقی، زبان، فرهنگ، درد، امید، زیبایی، جنگ و بی‌رحمی رو به تصویر می‌کشه. اگه یه نفر ازم بپرسه بهترین کتابی که خوندی چی بود مطمئنم اولین اسمی که به ذهنم میاد اسم این کتابه. تا به حال موقع خوندن هیچ کتابی این‌قدر لذت نبرده بودم. نویسنده به طرز شگفت‌انگیزی تونسته بود تموم افکار و احساسات و اتفاقات رو به زیباترین و شاعرانه‌ترین حالت‌ممکن طوری بنویسه که خواننده با تموم وجودش اون‌ها رو درک کنه. دیالوگ‌های کتاب فوق‌العاده زیبا و شاعرانه بودن. نسیمی که بر ستاره‌ای وزید جور متفاوتی جنگ و امید و آزادی و نقش شعر و ادبیات رو توی جامعه و احساسات رو به قلم آورده بود. بهم یاد داد که واقعا امید و آزادی هیچ‌وقت نمی‌میرن.  
یه نکته‌ی دیگه‌ای که این کتاب داشت این بود که هم‌زمان هم شاعرانه بود و هم جنایی-معمایی و هم تاریخی! واقعا این ترکیب برای من جذاب بود.
بُعد جنایی-معمایی کتاب تقریبا قوی بود و من رو دنبال خودش می‌کشوند تا صفحه‌هارو ورق بزنم و پیش برم تا بتونم این پازل رو درست کنم. 
وقتی کتاب رو بخونید هیچ‌وقت سوگی‌یاما و دونگ‌جو و واتانابه رو فراموش نخواهید کرد. 
من وقتی که کتاب رو تموم کردم متوجه شدم که کتاب یک جورهایی بر اساس واقعیته و یون دونگ‌-جو یکی از شاعرای مهم و معروف کره‌ست و واقعا اشعار خوب و زیبایی داره و حیف که ترجمه‌شون اون انگار اون حس اصلی شعر رو منتقل نمی‌کنه. 
درمورد ترجمه هم به نظرم ترجمه‌ی نشر نون (مژگان رنجبر) ترجمه‌ی خوب و روونی بود اما به نظرم اون لحن و فضای شاعرانه خیلی خوب منتقل نشده بود. 
ساندی‌تایمز هم درمورد این کتاب گفته: 
«رمانی در ستایش شعر و ادبیات، با پیچش‌های غیرمنتظره‌ی بی‌شمار.»
      

9

        «کتاب درمورد یک مادریه که با دوتا پسرش زندگی می‌کنه و تصمیم می‌گیره که با وجود مشکلاتش و پول کمی که داره بچه‌هاش رو به یه سفر ببره، سفر کنارِ دریا.»
نمی‌دونم فقط برای من اینجوری بود یا نه، همون اوایلی که کتاب رو شروع کردم می‌دونستم قرار نیست داستان درمورد یه سفر پرفکت و خاطره‌انگیز باشه و برام وحشتناک بود. می‌دونستم که پایان کتاب زیاد جالب نیست. همین حس باعث می‌شد که با اینکه دوست داشتم کتاب بخونم ولی خوندنش رو طول دادم چون هرلحظه مطمئن‌تر می‌شدم از حسم. اینکه راوی کتاب مادر داستان بود عالی بود. نویسنده تونسته بود خیلی خوب و حرفه‌ای افکار رو غیرمستقیم به مخاطب برسونه. کتاب طولانی نبود و داستان خوب و منسجم بود. یکی از دلایلی که دو ستاره کم دادم اینه که واقعا کتاب دردناک بود، با خوندنش احساسات اون مادر رو حس می‌کردید و همه‌چیز ملموس و واقعی بود. به نظرم خوندن این کتاب برای مادرها می‌تونه دردناک باشه. داستان کتاب برام جوری بود که مطمئنم هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم. توی این چند روز همه‌ش به خودم میام و می‌بینم چندین دقیقه‌ست نشستم و فکرم توی کتابه. اگر مادر هستید یا روحیه‌‌ی لطیفی دارید نخونید. و از لحاظ دیگه به نظرم شاهکار بود. شما موقع خوندن کتاب حس نمی‌کنید که دارید کتاب می‌خونید و واقعا انگار خودتون درون مغز مادری که راوی داستان بود هستید. نمی‌دونم پیشنهادش می‌کنم یا نه. (چندجا خوندم که انگار نویسنده توی روزنامه یک خبر رو می‌بینه و ایده نوشتن این داستان به ذهنش می‌رسه، پس یه جورایی می‌تونیم بگیم براساس واقعیته.)
      

36

        «کتاب درمورد دختر جوونی به نام لیزاست. لیزا توی یک خانواده‌ی معمولی انگلیسی بزرگ شده و تنها فرزند خانوادشه. بدن لیزا پر از زخم‌هاییه که جاهای مختلف بدنش‌ان و خانواده‌ش براش تعریف کردن که توی تولد پنج سالگیش و در مزرعه‌ی یکی از دوستان خانوادگیشون یک اتفاقی برای لیزا رخ داده که باعث این زخم‌ها شده. لیزا شب‌ها خواب گردی می‌کنه و کابوس‌های ترسناکی می‌بینه. اون فکر می‌کنه که همه‌ی اطرافیان بهش دروغ می‌گن، بعد از چندین ماه تلاش، یک خونه رو پیدا می‌کنه و اتاق مهمان اونجا رو اجاره می‌کنه تا بتونه بفهمه توی گذشته چه اتفاقاتی افتاده...» 
حدوداً تا اواسط کتاب، داستان کشش خوبی داشت و بیشتر سبک معمایی/جنایی گرفته بود اما توی نیمه‌ی دوم کتاب بیشتر سبک روان‌شناختی و احساسی به خودش گرفت. داستان قابل حدس بود. پلات تویست چندانی نداشت(به جز یکی ار فصل‌های کتاب). تنها نقطه‌های مثبت کتاب ترجمه و شخصیت‌پردازی خوبش بود. اگه قصد دارید یک کتاب هیجان‌انگیز و جنایی و معمایی بخونید و انتخابتون این کتابه، پیشنهاد می‌کنم دنبال کتاب دیگه‌ای بگردید. خوندنش برای سرگرمی و رهایی از دغدغه‌ی فکری برای تجربه‌ی خوبی بود اما کتابی نبود که بشه بهش «خیلی خوب و عالی» گفت. 
      

17

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.