یادداشتهای سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) (31) سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/6/13 نفرینی بر عشق حقیقی جلد 3 استفانی گاربر 4.4 3 یه نتیجه گیری برای تمام اتفاقات جلد های قبل 🌸 برای پایانش هم میتونم هشدار: دیابت بزنم یکمی شیرینش دل رو زد 🫠😂 0 2 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/6/13 داستان عاشقانهی غیرابدی جلد 2 استفانی گاربر 4.1 7 جلد دوم روزگار یک دلشکسته: داستان عشق غیر ابدی ادامه ی داستان دلدادگی اونجلین فاکس این جلد هم ذرق و برق داشت خیلی هم زیاد اما بیشتر ما به درک رسیدیم شخصیت ها رو لمس کردیم و باهاشون زندگی کردیم اشتباه کردیم چیزی که این جلد رو خاص میکرد احساس ترسی بود که از جکس حس کردم :) ترس دوست داشتنی و لطیف 0 3 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/6/13 روزگار یک دل شکسته جلد 1 استفانی گاربر 0.0 22 جلد یک مجموعه روزگار دلشکسته: شروع داستان عاشقانه ی اونجلین فاکس دختر صورتی برق برقی شیرینم داستان به طور کلی همینطوری بود که گفتم ، صورتی پر زرق و برق همه جا گل و بوته در اومده بود اکلیل به صورت مردم میپاشید وقتی وارد داستان میشی توی صحنه شروع دختری با موهای صورتی نشسته جلوی مهراب شاهزاده دلها که به بینقصی یه فرشته است ( 😔😂) مثل یه پری زیبا دست هاشو توی هم حلقه کرده و دعا میکنه که شاهزاده دلها بهش کمک کنه اون عاشق یه مرد بود ،اما چند وقت بعد اون مرد شروع به لاس زدن با خواهرش میکنه و الان میخوان عروسی کنن. اما خب شاهزاده ی دل ها وقتی خودش رو نشون میده یه عوضی به نظر میاد تا یه آدم خوش قلب که اونجلین خیانت دیده رو درک کنه. اون لحظه اونا با هم به پیمان میبندن، و شاهزاده دل ها قول میده که کاری کنن مراسم اتفاق نیوفته. در عوض سه تا درخواست اون رو باید عملی کنه. در پایان: بله بله خیلی هم چیز شاخی نیست اما به نظرم ترتیب بندی خوب قلم روان شخصیت های قابل لمس فضا سازی های دلنشین همه اینا این کتاب رو برای من عزیز کرده به نظرم این کتاب زمانی میتونه به دلتون مزه بده که فقط دلتون یه چیز شیرین بخونید (شاید کمی هم باعث بشه موهاتون رو بکشید ، اگه اینکار رو دوست دارید خب ، به کتاب قشنگ برق برقی خوش اومدید) و انتظار واااو نداشته باشید اینطوری به نظرتون واااو میشه 😂مگه اینکه خب خیلی از این مدل کتابای نازنازی خوشتون نیاد روایت به سوم شخصه محدوده امیدوارم که سرتون رو درد نیاورده باشم (دخترم هم اصلا چسب نبود😒فقط یکمی زیادی خوشبین بود احمق ولی خب رشد شخصیتی در جلد های بعد داشت!) 2 4 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/5/6 شاهزاده احمق ها: جنگ ملکه سرخ جلد 1 مارک لارنس 3.5 3 داستان یک ترسو که مجبور به انجام کارهای شجاعانه میشه داستان یک بیبند و بار که با یک آدم اصیل آشنا میشه کتاب از اول هیجان خاص خودش رو داشت اما نمیدونم چرا این هیجان آخرش برای من خیلیییییی زیاد نبود با این حال از خوندنش از آشنایی با شخصیت ها از رشد شخصیت اصلی از نوع روایتش خیلی خوشماومد این کتاب رو به کسایی که تم حماسی وایکینگی پیشنهاد میدم ممکنه یه جاهای حس کنید زیاده گویی میکنه پس اگه دوست ندارید مراقب باشید😂 روایت به صورت اول شخصه (یه چند جایی سوم شخص شد) 3 12 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/4/27 گامبی سرباز راب ج. هیز 4.7 6 ..... 2 7 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/4/19 دنیای تاریک روشن ورنر هرتسوگ 3.9 3 جالب بود 0 4 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1404/1/1 زیباترین مریسا مایر 3.8 2 این کتاب از کتاب های محبوبم بین این مجموعه شد که باهاش ناراحت شدم، عصبی شدم، فحش دادم، گریه کردم. هیچ نقطه روشنی در زندگی لوانا نیست ولی این اون رو بیگناه نمیکنه این کتاب باعث شد از اون متنفر تر بشم و به شدت هم دلم براش بسوزه 2 16 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/11/6 پیکارگسل برندون سندرسون 4.6 21 🥲خودتون بخونید عه 0 16 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/8/13 سرانجام آرورا جی کریستوف 4.3 2 خب سری آرورا با وجود اینکه نمیشه به اون شاهکار گفت یا از نثرش تعریف خاصی داد اما ، مجموعه ایه که راحت میشه با شخصیت هاش آشنا شد و حتی با برخی از آنها عمیقأ دوست شد میشه گفت کاملا از خوندنش راضی هستم 0 15 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/6/11 فیبل آدرین یانگ 4.1 27 جالب بود🤔 خب من خدا رو شکر وقتی حسابی تو مجازی ترکیده بود اینستا نبودم و این باعث شد بدون انتظار ازش لذت ببرم داستان راجب دختری به اسم فیبله ، که پدرش اون رو توی جزیره دزد ها با زخمی که خودش ایجاد کرده بود رها میکنه ، در حالی که خواسته یه روزی خودش رو به اون برسونه، اونو پیدا کنه و ازش چیزی که واسه خودشه رو بخواد داستان با اینکه قابل پیش بینی بود کشش داشت اونقدر که تونستم خیلی سریع تمومش کنم همچنین شخصیت پردازی های کیوتی داره به شخصه به نظرم همه شخصیت ها حتی قدیس به شیوه خودشون ناز بودن و در آخر از با وجود تموم اینها قسمت های لا به لای کتاب بود که گفتنشون لزومی نداره و پسند من نبودن (چیزای جزئی بودن) 0 16 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/6/6 کنسرت طبل های غمگین جردن ساننبلیک 4.6 3 به دلایلی این کتاب بعد از خوندن یه عالمه فانتزی مثل یه نفس گرفتن بود، اونم برای منی که عاشق کتاب های مجموعه ای و طولانیم کتاب برای نوجوانان نوشته شده، اما به نظرم برای خیلی از افراد خوندنش قابل درکه و بسیار حس های مختلفی رو درون آدم زنده میکنه هنر و قلم نویسنده خیلی سبک و خوب بود خیلی ازش لذت بردم شخصیت پردازی متنوع و دوست داشتنی بود به شخصه از داداش کوچیکه جفری رو بیشتر از همه شخصیتا دوست داشتم خیلی شیرین و ناز بود🙂↕️ 0 10 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/6/1 وسپرتین مارگارت راجرسون 3.8 7 خیلی خب این کتاب شروع خیلی خوبی داشت توصیفات جذابی داشت و شخصیت پردازی دوست داشتنی داشت پایان بندی جالبی داشت اما یکمممم به نسبت کل کتاب انگار خشک بود🥲چشمم رو متن تکون نمیخورد و میپرید مجبور بودم چند بار یه صحفه مرور کنم اما در کل داستان خوبی بود 🫠🤏 من به شخصه عاشق شخصیت بازمانده شدم 🥲🥹 یه شبح که همش حرفه و تهدید اما دل صافی داره 0 12 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/5/21 اتحاد سایه ها ویکتوریا شواب 3.9 2 خب، این جلد به طرز غریبی کسالت بار بود به سختی تونستم تمومش کنم، دویست صحفه آخر خوندنش راحت تر بود اما فقط در همون حد گفتن که جلد بعد ماجرا بهتر میشه و نفس گیر و ظاهراً تنها کسی نیستم که به نظرش این جلد ضعیف بود جدا از اون مفاهیم LGBTQ در این جلد خیلی واضح تر بود و مقداری عصبیم کرد ولی تونستم نادیده بگیرم(به خاطر کل عزیزم) بهش دو و نیم میدم چون برخی قسمت هاش جداااا خوب بودن 🥹😭 ولی اکثر کتاب واقعا کسلکننده و یکنواخت بود 10 13 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/4/14 یومی و نقاش کابوس 4.1 5 وقتی اولین بار شروع به خواندن میکنید احتمالا سعی دارید نوشته را با محیط آشنایی مقایسه کنید چیزی که باعث شد من مقداری گیج بشوم و سی تا شصت صحفه اول نتوانم تصور کنم که در واقع من در جایی شبیه به ژاپن هستم؟چین؟ برخی ها حتی در کره هم گیر کردن اما اسم ها به وضوح ژاپنی و چینی بودند، مدل لباس یومی طبق تصاویر مربوط به دوران چوسان بود و ترکیبی از لباس های چینی هم از آن دیده میشد اما برای نقاش یک فضای آشنا در ژاپن مدرن گرمای مغازه رامن(نودل) فروشی و افرادی که دور میز ها جمع میشوند و سرو صدایشان، قطعا خودم در ژاپن زندگی نکردم اما از آنجایی که از وقتی بچه بودم با انیمه های آنها بزرگ شدم این جو را میشناسم... جز لذت متن که با این مدل توصیفات و فضا سازی بسیار دلنشین و قابل لمس شده بود روایت و ایده بسیار جالب بود، مرا یاد انیمه ی اسم تو میانداخت که کمی با انیمه نوراگامی ترکیب شده باشد و همچنین در آمیختگی با ایده ای نو یومی دختری سنتی که به آن یوکی هیجو (منتخب اشباح)میگفتند هر روز به شهر های متفاوتی میرفت تا برای مردم مراسمی انجام دهد، او سنگ ها را پشته میکرد(یک پشته سازی به شکل هفت سنگ اما خب، کمی بلند تر و بیشتر) تا اشباح را که خدایانشان بودند احضار کند...یک وظیفه ی مقدس برای شخص منتخب و نقاش، پسری گوشه گیر و منزوی که علاقه ای به تیم شدن با کسی نداشت، او بیانگیزه و سرد به نظر میرسید اما قطعا شخصیت مورد علاقه ی من در کتاب یومی است باید بگم که، پایان بندی چیزی بود که احساس میکردم چقدر عجیب و با چیزی که از سندرسون شنیده بودم یکم متفاوت بود و خوشحالم 🥹❤️✨ پ ن: ترجمه خوب بود با کتاب کاملا ارتباط گرفتم پ.ن²:کتابش تصاویری داشت که حسابی بین خوندن مزه میداد اما! یه سری از اونا به علت رنگ ها در هم بر هم زیاد بد چاپ شده بودن و تقریبا ناواضح بودن، اما یه سری زیبا و عالی بودن 1 21 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/4/2 سایههای جادو؛ تاریکتر از جادو جلد 1 ویکتوریا شواب 4.1 8 خیلی خب خیلی خب این کتاب رو دقیقا همین الان تموم کردم و خواستم تجربه خاصی که باهاش داشتم رو بهتون بگم. اول اینکه این کتاب واقعا داستانش لیاقت پنج ستاره رو برای من داشت این نیم رو که من دادم به خاطر ویراست و ترجمه خیلی خیلی ضعیفش بود البته من تو تصور دنیا خیلی به مشکل بر نخوردم اونطوری که یه سری ها گفتن، اما خب...در کل خوب نبود.. اما بیاید راجب خود کتاب بگم جهان سازی خیلی خوبی وجود داشت، اما به نظرم نویسنده باید کمی راجب سیستم جادویی بیشتر توضیح میداد با این حال چیزی هم نبود که خیلی نو باشه پس تصورش ساده و آسون بود (من این رو ضعف نمیدونم گاهی وقتا اینطوری میتونه بهترم باشه) شخصیت ها بسیار گرم و صمیمی بودن، حسابی احساساتشون رو میتونستم حتی با خشکی ترجمه لمس و احساس کنم دو شخصیت اصلی ، دلایلا بارد و کل عزیزم بسیار قابل لمس بودن و فکر میکنم دلایلا از محدود کارکتر های زنی بود که هم احساس زنانگی رو جاهای که لازم بود میداد و هم بسیار قدرت مند بود داستان جالبه ، راجب یک لندن جادویی یک لندن بدون جادو یک لندن شرور و یک لندن مرده است سه لندن اول با هم در ارتباطن، لندن جادو ، جادو رو غرور آمیز میدونه لندن بدون جادو از وجودش خبر نداره و جادو درونش کمیابه لندن شرور(لندن سفیده من همینطوری بهش میگم) جادو رو چیزی میدونه که باید به بند کشیده بشه و لندن مرده، لندنیه که مردمش به خاطر جادو به جنون رسیدن... داستان کمی کند شروع میشه و شروع داستان در واقع ورود یک چیز از لندن مرده است ، اما خب من از اینکه اینقدر کند شروع شد شکایتی نداشتم ، میشد گفت این کش دادن ها رو برای شناختن دنیا و شخصیت ها حتی دوست هم دارم در نهایت باید بگم، برومنس خوبی داشت به شدت از این وجه اش لذت بردم، به شدت رمنس خوبی داشت اصلا سریع نبود (کاملا پسند من) اره دیگه... امیدوارم شما هم بخونید و خوشتون بیاد 5 11 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/3/12 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 16 هرگز نمیر؟ خب مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن کردم فکر کنید از روزی که تمام کردم تا خود امروز با خودم میگفتم ″چیبنویسم که هم کاملا حق مطلب ادا بشه هم بقیه موقع خوندن توقعشون اونقدر بالا نرفته باشه که ازش لذت نبرن″ به نظر که کار غیر ممکنی میاد... در نهایت فقط میتونم بگم کاش فراموش کنم ولی احساساتش درون قلبم باشه که روزانه فقط نیم فصل ازش بخونم تا بتونم مدت بیشتری درونش با کارکتر هاش وقت بگذرونم و در نهایت فقط میگم امیدوارم بعد از خوندنش نگید که″خب که چی″ و ازش لذت با کیفیتی ببرید 2 23 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/2/27 رویاهای مدفون ربکا راس 4.5 10 کتابی دوست داشتنی ، عاشقانه جادویی اولین کتابی که از ربکا راس خوندم به نظرم حد زیادی از خلاقیت موضوعش رو استفاده کرد نمیشه گفت کتابی بدون باگ بود اما تا حد زیادی رضایتم رو جلب کرد داستان راجب پدر و دختریه که کابوس ها رو یادداشت میکنن و از صاحب هاشون اون ترس رو میگیرن...اونا جادوگرن و کارشون دفاع از مردم در شب ماه نوعه که کابوس ها از کوهستان بیرون میان و به شهر حمله میکنن همه اون شب توی خونه هاشونن و در ها رو میبندن و مدافع ها مجبور به دفاع از منطقشون هستن داستان از جایی شروع میشه که دو برادر پیداشون میشه، یکیش خوش قلب و متین با چشم ها و موهای سیاه و دیگری پرخشاگر و بداخلاق با موهای طلایی و چشم های روشن کاملا متضاد از همدیگه اونا به روستای که کلمنتین شخصیت اصلی داستان زندگی میکردن میان تا در یک دوئل روستا رو از اونا بگیرن... پن:داستان اول شخصه اما اصلا خشک نبود برام و اصلا حس نکردم دید محدودی ایجاد شده برام پن²: اگه به تم عاشقانه علاقه ندارید شاید از این کتاب خوشتون نیاد 4 24 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/2/9 مه زاد؛ قهرمان دوران جلد 3 برندن سندرسون 4.6 22 تا یک فصل قبل از خاتمه نمیدونستم چه نظری راجب پایان کتاب بدم... اما به نظرم پایانی به شدت زیبا داشت احساس غم ندارم فقط زیر آسمان آبی رو چمن زار ایستادم و مبهوت دنیایی شدم که تا قبل از اون هر وقت بهش سر زدم پر از تاریکی ، رنگ های قهوهای و مه بود 16 26 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/1/6 عهدی بس جسورانه و مرگبار بریجید کمرر 4.4 1 جلد سوم:) این کتاب رفته رفته با وجود شخصیت پردازی خوبی که داشت توی قلبم جا باز کرد ، برای من شخصیت پردازی یک جورایی اولویت اول لذت بردن از داستانمه و این کتاب تا حد والایی من رو راضی کرد. البته یاد آور بشم که کتاب سلیقه ای میتونه باشه مثلا من از جناح چهارم خوشم نیومد اما عاشق این شدم و دقیقا دوستم برعکس این موضوع پس...این فقط نظر شخصیه منه... این کتاب از چهار شخصیت روایت شد، الان هر دو پسرمون دارای کاپلن و ماجرا اصلی این جلد در واقع برومنسیه که داره علاقمه بین دوتا برادر🫠🫠 ممکنه با خوندن جلد دوم یه مقدار کدورت ها از رن تو دلتون باشه اما این جلد باعث میشه که باهاش کنار بیاید و دوستش داشته باشید در پایان با وجود پایان بندی که داشت، من واقعا گریه کردم خداحافظی با شخصیت هاش سخت بود واقعا انگار بچه های خودمو برای همیشه رها کردم یه موضوع روی مخم بود تو این کتاب و وجود کاپل گی داخلش بود ، جیکوب و نواه 😐حتی اسماشون هم رو مخم بود. آخه اسم پیامبرا؟ واقعا؟ پناه بر خدا 😒 اره دیگه...همین دیگه...😂😂 0 14 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1403/1/4 قلبی بس خشمگین و شکسته بریجید کمرر 4.3 1 جلد دوم حقیقتا زیاد به اینکه چی بنویسم فکر کردم و این یادداشت اسپویل از جلد اول داره 🫠 من این جلد رو خیلی دوست داشتم، این جلد از زبون دو شخصیت لیا مارا و گری بود گری رو ما در جلد اول به عنوان محافظ رن میشناختیم، یه مرد محافظ کار جدی و مقداری ترسناک ... یک شخصیت که به شدت به اصول خودش پایبنده و الان متوجه شده مردی که سیصد فصل ازش محافظت میکرده برادرش بود و برای محافظت از اون و خودش مجبور شده مدت زیادی ازش دور بمونه ، به خیال خودش این بهترین تصمیم بود...اون نمیتونست به رن حقیقت رو راجب خودش بگه چون میدونست رن از افرادی مثل اون (جادوگر ها) وحشت داره... لیامارا دختر ارشد کشور خودش که برخلاف خواهرش دختر عضلانی و درشت اندام و به شدت مهربان بود، تفاوت فیزیکی اون خیلی مهم نبود اما عواطف اون باعث شد هیچ وقت نتونه به عنوان یه ملکه معرفی بشه، درست برعکس خواهرش که مثل مادرش بیرحم بود. من جلد اول رو خیلی دوست داشتم، وقتی دیدم راویی های داستان افراد دیگه ای هستن خیلی تو ذوقم خورد اما این جلد چنان تو قلب من ریشه زد که هنوز گرمای عواطف پیچیده درون کتاب رو احساس میکنم. به نظرم نویسنده خیلی تو اینکه هر وقت لازم شد شخصی رو دوست داشته باشیم و هر وقت لازم شد ازش عصبانی و حتی به احساس خودمون نسبت به شخصیت تردید کنیم خوب بود 0 12