یومی و نقاش کابوس

یومی و نقاش کابوس

یومی و نقاش کابوس

4.2
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

12

متاسفانه توضیحاتی برای این کتاب یافت نشد.

لیست‌های مرتبط به یومی و نقاش کابوس

یادداشت‌های مرتبط به یومی و نقاش کابوس

 نمیدانم؛
           نمیدانم؛ به کتابِ عالی امتیاز بدهم یا ترجمه‌ی بد؟؟!!
آنجا به خواندن کتاب ترغیب شدم که فهمیدم نویسنده از روی علاقه به انیمه‌های Your name و Weathering with you  از آنها الهام گرفته و دنیا و فضای این کتاب را نوشته است، و چه هنرمندانه!!
دنیاسازی و شخصیت پردازی که برندون سندرسون در آن استاد است (از روی تجربه خواندن مجموعه استورم لایت) در این کتاب هم مرا میخکوب کرد.
البته که اگر ترجمه بهتر بود واقعا خواندنش را لذت بخش میکرد.
پایان کتاب فوق العاده بود و برای اولین بار یک کتاب توانست اشک مرا دربیاورد (درواقع داشتم زجه میزدم)
کتاب عکس داشت که خواندنش را خیلی لذت بخش می‌کرد ( چندان با کیفیت نبودند)
البته که در تمام مدت اشکالات ترجمه و ویرایشی مدام جلوی چشمم رژه میرفتند و لذت خواندن را از من می‌گرفتند.
درواقع آنجایی که رشته های اتصال جذابیت کتاب، من را در برمیگرفت، ترجمه بد آنها را قیچی قیچی میکرد.
این کتاب در آخرین روزهای نمایشگاه به چاپ و فروش رسید و  از این کار عجله‌ای (و شاید غیرحرفه‌ای) بیشتر انتظار نمیرفت. 
{کاش نشرها برای کتاب ارزش واقعی کتاب را قائل شوند، نه فقط آنهارا به عنوان منبع درآمد ببینند}
.
در آخر به کتاب امتیاز می‌دهم و یک روز مطمئنا به سراغ نسخه اصلی کتاب خواهم رفت تا لذت خواندنش را کامل بچشم.
        

5

وقتی اولین
          وقتی اولین بار شروع به خواندن میکنید
احتمالا سعی دارید نوشته را با محیط آشنایی مقایسه کنید
چیزی که باعث شد من مقداری گیج بشوم و سی تا شصت صحفه اول نتوانم تصور کنم 
که در واقع من در جایی شبیه به ژاپن هستم؟چین؟ برخی ها حتی در کره هم گیر کردن اما اسم ها به وضوح ژاپنی و چینی بودند، مدل لباس یومی‌ طبق تصاویر مربوط به دوران چوسان بود و ترکیبی از لباس های چینی هم از آن دیده میشد
اما برای نقاش یک فضای آشنا در ژاپن مدرن 
گرمای مغازه رامن(نودل) فروشی و افرادی که دور میز ها جمع میشوند و سرو صدایشان، قطعا خودم در ژاپن زندگی نکردم اما از آنجایی که از وقتی بچه بودم با انیمه های آنها بزرگ شدم این جو را میشناسم...

جز لذت متن که با این مدل توصیفات و فضا سازی بسیار دلنشین و قابل لمس شده بود

روایت و ایده بسیار جالب بود، مرا یاد انیمه ی اسم تو می‌انداخت که کمی با انیمه نوراگامی ترکیب شده باشد و همچنین در آمیختگی با ایده ای نو 

یومی دختری سنتی که به آن یوکی هیجو (منتخب اشباح)میگفتند هر روز به شهر های متفاوتی می‌رفت تا برای مردم مراسمی انجام دهد، او سنگ ها را پشته میکرد(یک پشته سازی به شکل هفت سنگ اما خب، کمی بلند تر و بیشتر)  تا اشباح را که خدایانشان بودند احضار کند...یک وظیفه ی مقدس برای شخص منتخب

و نقاش، پسری گوشه گیر و منزوی که علاقه ای به تیم شدن با کسی نداشت، او بی‌انگیزه و سرد به نظر می‌رسید اما قطعا شخصیت مورد علاقه ی من در کتاب یومی است

باید بگم که، پایان بندی چیزی بود که احساس میکردم چقدر عجیب و با چیزی که از سندرسون شنیده بودم یکم متفاوت بود
و خوشحالم 🥹❤️✨
پ ن: ترجمه خوب بود با کتاب کاملا ارتباط گرفتم
پ.ن²:کتابش تصاویری داشت که حسابی بین خوندن مزه میداد اما! یه سری از اونا به علت رنگ ها در هم بر هم زیاد بد چاپ شده بودن و تقریبا ناواضح بودن، اما یه سری زیبا و عالی بودن
        

15