یادداشت‌های محمد (61)

محمد

محمد

5 روز پیش

          کتاب «راه راستی» نقد مجوسان است :)) حال می‌توانیم برویم به پر و پای این‌ها بپیچیم.
نویسنده، عزیزان زرتشتی را با خاک کوچه یکسان می‌کند اما احادیثی هم می‌آورد که ائمه می‌گویند ما نباید این‌ها را اذیت کنیم؛ جالب است‌.

خلاصه کتاب یک چیز است و هر وقت از شما سوالی در این حوزه کردند بگویید: هیچ مدرکی و هیچ سند و استدلال درستی از چیزهایی که می‌گویید وجود ندارد. البته هر چقدر کتاب را می‌خوانید مقداری خسته کننده می‌شود چون زرتشتی‌ها چیزی برای گفتن ندارند یا نویسنده آن را ننوشته است!

البته چند جا ظاهرا به کتب تاریخ اسلام و احادیث ما هم ارجاع می‌دهند. طبعاً باید آنجا را بپذیریم. یعنی خودشان هیچی ندارند و به کتب ما استناد می‌کنند.

در کنار نقدهایی که به زرتشتی‌ها می‌کند پاسخ شبهاتی که به اسلام می‌شود را نیز می‌دهد. به نوعی نیز اسلام و زرتشتی را مقایسه می‌کند.

کتاب جالبی است. موضوعی و سوال محور مطالب را نگارش کرده‌اند. از آنجایی که در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که این باستان‌بازی رونق گرفته است پیشنهاد می‌کنم تورق کنید. اما اگر فازتان چیز دیگری است که هچ!
‌
        

0

محمد

محمد

1404/1/9

          کتاب «دولت‌ها چگونه فکر می‌کنند» نوشته مرشایمر است. ظاهراً خیلی بلد است و اسم و رسم دارد. توسط همان بزرگوار که مدام یک بمب یک بمب می‌کند ترجمه شده است.

درباره عقلانیت در سیاست‌ بین‌الملل بحث می‌کند و می‌خواهد اثبات کند که دولت‌ها عقلانی رفتار می‌کنند و عده‌ای که معتقدند دولت‌ها غیر عقلانی عمل می‌کنند چرت می‌گویند.

خوب توضیح نمی‌دهد. می‌فهمم که در حال تلاش برای باز کردن نظریه خودش همراه با مثال است اما این کار را اصلاً خوب انجام نمی‌دهد‌. شلخته محض است.

به شکل فجیعی از خط تیره و جملات بین آن استفاده کرده است. بنده ویراستار نیستم ولی افتضاح است.

 ترجمه‌اش خیلی بد نبود ولی خب نمره خوبی هم نمی‌گیرد. می‌فهمم چه نوشته است ولی خیلی بد نگارش شده است. یک چیزهایی مدام تکرار می‌شود.
شاید بگویید تو توقع داری کتابی که دارد یک نظریه مطرح می‌کند را مانند یک کتاب داستان بخوانی؟ خیر بنده همچین انتظاری ندارم ما انتظار دارم متن‌ها سر جایشان باشد. به نظر من اضافات زیاد دارد.

 پیشنهاد می‌کنم؟ یک چیزهای خوبی دارد(یک سری نظریات را توضیح می‌دهد و وقایع تاریخی را از منظر خاصی روایت می‌کند) اما نه!
        

0

محمد

محمد

1403/9/12

          شهبازی کتاب «سفر به ولایت عزرائیل» را معرفی کرد. سفرنامه جلال آل احمد به فلسطین اشغالی است. کتاب کوتاهی است. اطلاعات دهه ۶۰ میلادی از جانب یک ایرانی است. از این منظر و هم اینکه جلال درباره اسرائیل چه فکر می‌کند.
‌
کتاب طبعاً روان نیست و با ادبیات دوران خود نوشته شده است. البته فصل آخر بهتر است.

"این سعودی که احترامی برای کعبه قائل نیست برای من چه احترامی می‌تواند قائل باشد که زائر کعبه بوده‌ام؟ کعبه او اکنون به «ریاض» و «زهران» نقل مکان کرده است که دکل‌های چاه‌های نفت به جای گلدسته مساجد در زمین‌هایش روییده. و اگر هنوز سعیی می‌کند، سعی میان صفا و مروه نیست؛ سعی میان «آرامکو» و «استاندارد اویل» است. یا سعی میان پاریس و نیویورک با حرم سرایی در پشت سر و آبرو ریز اسلام. و با همه فضاحت‌هاشان و معالجه بواسیرها و پروستات‌هاشان. و این منی که از این اعراب بی‌ اصالت چنین چوب خورده است اکنون از حضور اسرائیل در شرق شاد است. از حضور اسرائیل که می‌تواند لوله نفت شیوخ را ببرد و نطفه طلب حق و انصاف را در دل هر عرب بدوی بنشاند سرخرها بسازد برای حکومت‌های بی‌قانون عهد دقیانوسی ایشان."

" ۵ ماه هست که کمیته‌ای به نام «نهضت یک میلیارد فرانک برای ویتنام» دارد فعالیت می‌کند ولی تا به حال ۲۰۰ میلیون فرانک جمع کرده است. اما در عرض ۴۸ ساعت میزان پولی که در فرانسه برای اسرائیل جمع شد از ۳ میلیارد فرانک گذشت… چرا این بشر دوستان این طور به دست و پا افتاده اند؟ چرا یک مرتبه این جوری همبستگی عمومی با اسرائیل تظاهر کرد؟ جواب ساده است. بیست سال است که یک مشت زورگو به کمک سرمایه های بین المللی و به برکت سازمان تروریستی «صهیون» و «هاگانا» خاک فلسطین را اشغال کرده اند و یک میلیون ساکنان آن را بیرون ریخته اند بیست سال است که مرتب ذره ذره از خاک اعراب را تصرف میکنند. بیست سال است که سازمان ملل از آنها میخواهد که آوارگان فلسطین را بگذارند به وطنشان برگردند و آنها با گردن کلفتی رد میکنند. در عرض این مدت درست یازده مرتبه از طرف سازمان ملل محکوم به تجاوز شده اند و سه مرتبه عملاً به خاک همسایگان تجاوز کرده اند و هیچ وقت اعراب مقیم فلسطین را اسرائیلی قبول نداشته اند به این دلیل است که حالا بشر دوستان غربی چنین یک مرتبه چون تنی واحد برای دفاع از آنها قیام کرده اند؛ رفتاری را که دیروز نازیها با یهود کردند امروز یهود به کمک وجدان ناراحت اروپا و آمریکا دارد با اعراب می کند. به مناسبت این که نازیسم این گل سرسبد تمدن بورژوایی غرب شش میلیون یهودی فلک زده را در آن کوره های آدم پزی ریخت امروز دوسه میلیون عربهای فلسطین و غزه و غرب اردن باید در حمایت سرمایه داران وال استریت و بانک روچیلد کشته و آواره بشوند و چون حضرات روشنفکران اروپایی در جنایتهای هیتلر شریک بوده اند و در همان ساعت دم بر نیاورده بوده اند حالا به همان یهودی ها در خاورمیانه سرپل داده اند تا ملل مصر و سوریه و الجزائر و عراق شلاق بخورند و دیگر خیال مبارزه ضد استعمار غرب را در سر نپرورند و دیگر کانال سونز را رو به ملل متمدن نبندند تف بر این تمدن گند بورژوا"

"الان ۹۰ درصد نفت اسرائیل را ایران میدهد و آن وقت حکومت ایران از ترس اعراب اعلامیه میدهد که ما در مقابل کمپانی هیچ کاره ایم ایشان خودشان نفت را به هر که بخواهند می فروشند! و آیا این عذر بدتر از گناه نیست؟ آخر این دم خروس را ببینیم یا کمکهای شیر و خورشید سرخ را به آوارگان اردن که از حدود یک عوام فریبی در داغ ترین شرایط سیاسی فراتر نمی رود؟"

"درست است که فرق میان اسرائیل و اعراب فرق میان قرن بیستم و ماقبل تاریخ است. اسرائیلی از اروپا و یا آمریکا مهاجرت کرده (و) مرد تکنیک این قرن است و عرب خاورمیانه‌ای همان مرد اهرام ساز «ایدول» پرست."

زیاد سفرنامه نیست. بیشتر توضیحات جلال در رابطه با موضوع اسرائیل است. دوست جلال پیشنهاد یک حکومت فدرال عرب و یهود به اسم فلسطین را مطرح می‌کند...

‌
        

3

محمد

محمد

1403/9/11

          کتاب توسط معاون سیاسی نبیه بری رئیس جنبش امل و رئیس مجلس لبنان و از متحدان حزب الله و از دوستان ایران است. نویسنده علی حسن خلیل است. روزنوشت‌های این فرد در طول جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل است.

کتاب تقریبا غلط املایی زیادی دارد. چارچوب کتاب بدین شکل است که فلانی زنگ زد و فلان به دیدار رئيس بری آمد و فلان چیز را گفت می‌گذرد. این ساختار بعد از اینکه یکمقدار کتاب جلو می‌رود خسته کننده می‌شود.

در کل کتاب جالبی است. حالا که در سال 2024 هم جنگی رخ داده است می‌توان درک کرد که فضای سیاسی لبنان چگونه است؟ حزب الله چه مواضعی دارد؟ حزب الله در چه موقعیت و فشاری از سوی کنشگران سیاسی قرار دارد؟ و چرا آتش بس را پذیرفت؟ و یک مقدار انتظارات را از حزب الله تعدیل می‌کند(طبعا ما حقی نداریم که بخواهیم برای مردمی که زیر آتش هستند تصمیم بگیریم صرفا به معنای دلسوز یا دوست و برادر حزب الله عرض می‌کنم) زیرا با کنشگران سیاسی لبنان و ذی‌نفعان داخلی و بین‌المللی در آنجا آشنا می‌شویم و تحلیل فضایی از موقعیت نخواهیم داشت... توصیه می‌کنم بخوانید...
        

0

محمد

محمد

1403/8/19

          کتاب ادامه کتاب کوری است که مردم پس از آزاد شدن از آن زندان و به دست آوردن بینایی خود حالا در حال انجام کنش‌های هستند.

من کتاب صوتی این اثر را شنیدم که با صدای آقای مهبد قناعت پیشه بود و به مدت 10 ساعت و 16 دقیقه بود.

دلیل اولم برای خواندن این کتاب صدای آقای قناعت پیشه است و دلیل دومم این است که می خواهم بدانم ادامه داستان کوری به کجا می رسد.

حین خواندن کتاب حس نمی کنید رمان می خوانید؛ بیشتر به متون سیاسی می ماند؛ خیلی سیاسی است. حس جالبی نبود اما مدت زمان تمام کردن کتاب برای من کمتر شد. عجیب است ولی خوشم نیامد. از آن کتاب هایی است که فقط باید بشنوید. اگر این کتاب نسخه صوتی نداشت آن را انتخاب نمی کردم. به طور کلی کتاب ادایی است.

به شدت بهم ربخته به نظر می‌رسد. از طرفی منطق های عجیبی دارد. رای سفید دادند؟ خب به درک! این واویلابازی ها دیگر چیست؟ آخرش چرا اینطوری تمام شد؟ به نظرم نویسنده یک جستار می نوشت و نظرش را می گفت بهتر بود...

کتاب جالبی نبود. توصیه نمی کنم... یعنی داستان خسته کننده‌ای بود.
        

2

محمد

محمد

1403/8/16

        ترجمه خوبی داشت. منتها من کتاب صوتی این اثر را شنیدم که خیلی یکنواخت و ساده بود لذا سرعت پخش را ۱.۵ برابر کردم. انگار توضیحات اضافه بود. بعضی کتاب‌ها اما لذت‌بخش هستند که صداها را بشنوید...

اسم‌های روسی واقعا انسان را اذیت می‌کند... اما کتاب کوتاهی است. درباره دخالت حاکمیت در علم است؟ می‌خواهد بگوید دولت به بی‌لیاقت‌ها فرصت می‌دهد؟ یا اینکه «پرتو سرخ» استعاره از شوروی است که مردم را وحشی می‌کند؟ و پرفسور منظور کیست؟ یا چه؟ کتاب‌های این بنده خدا از این چیزها زیاد دارد و کلا در باب کمونیسم و بلشویک‌ها است. انسان هی دنبال این است که بداند منظورش کیست؟ چیست؟

کتاب را می‌شود در دوخط خلاصه کرد. «یک کشف انجام شد که می‌شود سرعت رشد سلول را افزایش داد. اشتباه کردند و جک و جانورهای عجیبی به وجود آمد» البته خب هنر است که دو خط را تبدیل به بیش از 100 صفحه بکنید، هنر نیست؟!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

محمد

محمد

1403/8/14

          کتاب حوصله سربری بود. خوب که نه بعضی قسمت‌ها را واقعاً بد توضیح می‌دهد. درسی که می دهد این است که «تصمیم گیران باید تبعات بلند مدت و میان مدت را در کنار پیامد کوتاه مدت طرح های اقتصادی مدنظر قرار دهند همچین طبعات غیرمستقیم را نیز لحاظ کنند». مثال روزش این است که بعضی دوستان میگویند دولت شرایط دایر کردن داروخانه را تسهیل می کند و در کوتاه مدت با دمتان گردو می شکنید و مردم به جهت سهولت دسترسی خوشحال هستند و اشتغال افزایش یافته است اما چند صباح دیگر کارنجات نمی توانند تامین نیاز این همه داروخانه را داشته باشند و به کمبود دارو می خورید، داروساز کم می آید و همچنین با افزایش توزیع درآمد کاهش و تعدیل ها را ممکن است داشته باشید، کاهش حقوق را می بینید و از طرف دیگر چون مواد اولیه وارداتی است خروج ارز غیر بهره ور دارید، فشار روی بیمه ها افزایش می یاید و...

البته نکته دیگر این است که باید تمام گروه ها مدنظر باشند. برای توضیح این نکته 24 مثال در ابعاد مختلف اقتصاد می زند که زیاد شیرین نیست و آدم یک طوری اش می‌شود(یک چیزی تو مایه های ما توسعه می خواهیم و یک عده اگر در بین چرخ دنده‌های این فرایند له شدند هزینه ای است که باید بپردازیم) ولی خب انگار نویسنده معتقد است آن اثرات بد کوتاه مدت است.

مردم یحتمل اگر این نسخه ها را بشنوند زیاد استقبال نخواهند کرد البته این موارد درباره آمریکا نوشته شده است و شاید زیاد کاربردی برای ما نداشته باشد ولی خود درس برای سیاست گذار مهم است. این نسخه های آزاد سازی یا به قول دوستان نئولیبرالی(چی هست؟ :) ) در این دو دهه حداقل تا جایی که من می‌دانم جواب نداده است. شاید عجیب باشد ولی به نظرم این کتاب بو دارد و بسیار هم کثافت است. شاید بگویید خیلی از استدلال‌ها درست است؛ بله قبول داریم اما حسم خیلی بد است.

یک نکته مهم این است که کتاب برای شرایط آمریکا نوشته شده است ‌و اینکه قدیمی است فلذا هنگام خواندن جوگیر نشوید و تز اقتصادی برای ایران ندهید. اما اقتصاد آمریکا جالب است. به نظرم ما باید از اول این‌ها را تحلیل کنیم.
        

0

محمد

محمد

1403/8/11

          این خاطرات خارج رفتن و خارج درس خواندن را که می‌خوانم بعضی مواقع احساس می‌کنم که من هم دوست دارم بروم خارج و درس بخوانم اما احساس دلتنگی به من دست می‌دهد... فکرش هم اذیت کننده است:))

جالب‌ترین چیزی که‌گفت این بود که روسپی‌گری در آمریکا غیرقانونی است... با عقل و شواهد جور در نمی‌آید جستجو کردم ظاهراً یک چیزهایی وجود دارد. انسان چه چیزها که نمی‌شنود...

‌ نکته دیگر در رابطه با احترام پدر و مادر بود که متوجه نشدم استادش چه گفته است. یا برده هستید یا اینکه با والدینتان دوستید؟ این دوگانه از کجا آمده است؟ ارزش گذاری اینکه دوست بودن بالاتر از احترام و محبت به پدر و مادر است بر چه اساسی است؟ اصولاً چیزی تحت عنوان احترام در فرهنگ امریکایی وجود دارد؟ من به شما احترام می‌گذارم یعنی برده شما هستم؟ این دیگر چه مضحکه‌ای است؟ مطمئن هستید این فرد دکتر بوده است؟!

این که جیسون رضائیان را هم دیده بود جالب بود... یا اینکه سر قبر شعبون بی مخ رفته است... حق میراندا نشنیده بودم...

نکته دیگر این بود که می‌گفت بعضی از افراد به خارج می‌آیند و به جهت اینکه جامعه و خانواده فشاری روی آنها نمی‌گذارند آزاد می‌شود. دختر مذهبی بوده است ولی الان فقط حین تماس تصویری با خانواده حجاب می‌گذارد و یا اینکه حین سلفی گرفتن ‌پسرها را کات می‌کند... به این فکر می‌کنم که آیا من هم اگر در آمریکا و نیویورک بودم هنوز این عقایدم را داشتم یا بند را آب داده بودم؟ واقعاً نمی دانم...

‌پیشنهاد می‌کنم؟ احساس متضادی دارم اما خیر، آنقدر مطلب دندان‌گیری برای یادگیری نداشت...
        

1

محمد

محمد

1403/6/5

          نویسنده(جی.دی.ونس(James Donald Bowman)) خاطرات خود را با حفظ آبروی افراد نوشته است. او متولد ایالت اهایو است. او اصالتا اسکاتلندی -  ایرلندی است. پدرش معتاد بود و او بیشتر نزد پدر بزرگ و مادربزرگش که دبیرستان هم نرفته بودند بزرگ شده است.

ونس کیست؟ همین فردی است که ترامپ به عنوان معاون خود انتخاب کرده و در انتخابات آمریکا همراه او شرکت خواهد کرد. به عبارتی احتمال دارد چندماه دیگر دومین نفر آمریکا باشد. به شدت ملی گرا است.

او می گوید در آمریکا به آنها هیل بیلی یا آپالاشیایی می گویند که لفظ تحقیرآمیزی است و با اغماض همان دهاتی و پشت کوهی خودمان است. 

دیکشنری کالینز: اگر از کسی به عنوان هیل بیلی یاد می‌کنید، به شیوه‌ای نسبتاً بی ادبانه می‌گویید که فکر می‌کنید او بی‌سواد و احمق است، زیرا از روستا آمده است.

 نویسنده خود را از طبقه کارگران سفید پوست می داند. کارگرانی که وضعیت خوبی ندارند و در فقر زندگی می کنند و هیچ امیدی برای بهبود اوضاع آن ها وجود ندارد. به عبارتی «تحرک اجتماعی» امکان ندارد یعنی افراد نمی توانند رشد کنند و از طبقه اجتماعی پایین بالا بیایند. این طبقه اغلب به راه های بد و خلاف کشیده می شوند.

چیزی که به شکل اساسی روی اعصاب من است روایتش از مادرش است. مادرش رسما هرزه بوده است(ان شاالله که توبه کرده است). خود نویسنده از لفظ «رژه مردها» برای تعدد مردان زندگی مادرش یاد می کند. در کتاب فقط 5 بار شوهر کرده است مابقی بماند(در یکی از نشست های انتخاباتی او حضور دارد، جستجو کنید.) حالا او مورد داشته است تو چرا جار می زنی؟!

با روایت این فرد باید این مطلب را دوباره تایید کرد که والدین باید مشکلاتشان را خودشان حل کنند. در اتاق خودشان حل کنند. از این حیث دلم برای او سوخت.

نویسنده با کار در سرامیک فروشی و حمل سرامیک هزینه تحصیل در دانشگاه ییل در رسته حقوق پرداخته است. او ازدواج کرده و خانه دارد و خلاف آن چیزی که برای هیل بیلی ها اتفاق می افتد را رقم زده است.

دانشگاه ییل ظاهرا چهارمین دانشگاه دنیا است عجیب است که این فرد چطور در آنجا پذیرش شده است.

یک قانون جالب هم در آمریکا وجود دارد. GI Bill که امتیازاتی برای سربازان از جنگ برگشته در نظر می گیرد.

کتاب خیلی شلوغ و بهم ریخته است حداقل به نظرم من اینطور بود اما در کل کتاب جالبی است...
        

1

محمد

محمد

1402/10/30

          این نمایشنامه توسط «آلبر کامو» 1938 نوشته شده است. من از ترجمه خانم «پری صابری» استفاده کردم البته کتاب صوتی که ایشان ترجمه کرده بودند. این کتاب صوتی به وسیله گروهی از گویندگان اجرا شده بود. مدت زمان کتاب صوتی 2 ساعت و 9 دقیقه است. من از کتاب صوتی که از چند گوینده استفاده کند خوشم می‌آید اما این اثر آن کیفیت را نداشت و گوینده ها را دوست نداشتم اما از کتاب صوتی که یک گوینده داشته باشد بهتر بود. من تا بحال نمایشنامه نخوانده بودم همچنین نمی دانستم کامو نمایشنامه هم نوشته است.

کتاب درباره امپراتوری از روم به نام «کالیگولا» است که اسم کاملش «گایوس یولیوس سزار کالیگولا اگوستوس ژرمانیکوس» است(این رومی ها چطور این اسم ها را حفظ می کردند؟). پس از مرگ معشوقه‌اش دیوانه می‌شود(دیدم نوشته بودند خواهرش است ولی توصیفاتی انجام می دهد که عنوان خواهر برای آن درست در نیست یا برای ما بیگانه است البته برای همه بیگانه باشد). بنابر آنچه نوشته شده است داستان واقعی است. البته به نظرم خر و بیناموس بوده است تا دیوانه!

در ویکی پدیا نوشته است که 4 سال حکومت کرده است و سربازان ویژه اش او را کشته اند. بچه هم داشته است. اول کتاب می گوید که بین هر پرده 3 سال فاصله است(نمایشنامه 4 پرده است) اما کل حکومت این یارو 4 سال است!

با مرگ معشوقه اش دیدگاهش به زندگی و خاصه مرگ عوض میشود و تبدیل به یک بی شرف می شود. یک جورایی شاید میخواهد بگوید درست است که من نمی توانم با خدا در بیافتم اما می توانم با آزادی عمل یک خدا با مردم رفتار کنم تا کافر بشوند. حقیقتا تغییر جهان بینی‌اش را متوجه نمی شوم با اینکه خیلی حرف مفت می‌زند(بعضی مواقع سعی در سخنان بزرگان زدن انسان را به ورطه جفنگیات می اندازد البته شاید صرفا من آن جملات را نفهمیدم). بازی با مفاهیم هم زیاد به چشم می خورد.

من را به یاد نادرشاه افشار انداخت. نادرشاه پسرش رضاقلی میرزا را کور کرد و دیوانه شد و دست به کشت و کشتار زد و در آخر هم سردارانش او را کشتند. البته عده‌ای می‌گویند که این روایت درست نیست.

من درباره این امپراتور چیزی نشنیده بودم ولی ظاهرا محتوای زیادی برای این بنده خدا تولید شده است. نکته مهم این سایت های که من دیدم این است که این امپراتور شخصیت شاسگول کتاب را نداشته و رسما خونخوار و خلاصه اینکاره بوده است. طبعا کامو برای هدف خود تغییراتی ایجاد کرده که طبیعی است چون بعید است که قصد نوشتن کتاب قصه یا تاریخ را داشته باشد.

«حکومت کردن یعنی دزدیدن، اینو همه می دونند. فقط شیوه دزدیدن فرق می کند. من آشکارا خواهم دزدید.»


«و من درست به خاطر این که شما آزاد نیستین از شما متنفرم در تمام سرزمین رم یگانه فرد آزاد منم شادی کنین بالاخره از سرزمین شما مردی برخاست که آزادی رو به شما می آموزد برو کرآ تو هم همینطور سیپیون دوستی برام مسخره است برین و به رومی ها اعلام کنین که بالاخره آزادی به اونا بر میگرده .... آزمون دشواری در پیشه!»


«مردها گریه می‌کنند برای اینکه مسائل اون طور که باید نیستند.»

این استراتژی است که دربار نسبت به کالیگولا مدنظر قرار می دهند زیرا مردم با این موضوع فعلا همراه نیستند:



«با ظلم می‌شود مبارزه کرد ولی به ستمکاری بی‌غرض باید نیرنگ زد و آن را دامن زد و منتظر نشست تا این منطق به جنون بکشد»


قبول دارم که مرگ عزیزان می تواند انسان را به ورطه بی عقلی بیندازد. من هم دیده ام. اما پس از مدتی و سرد شدن فرد دوباره به حالت قبل برمی گردد.


«در وجود انسان‌ها همیشه آرامشی هست که هنگام درماندگی به سوی او پناه می‌برند یک پناهگاه خلوت در مرز گریستن.»

پناهگاه کالینگولا تحقیر کردن است. خلاصه که بافتن این نمایشنامه را نفهمیدم. می شود بافت اما آخرش به چیزی نمی رسم.
        

0

محمد

محمد

1402/8/29

          به نظرم کتاب شلخته‌ای است یا حداقل من اینطور حس می‌کنم. کتابی که در زمینه منطق صحبت می‌کند به نظرم باید سیر بحث بهتری داشته باشد. آشفته است. در ذهن من دسته بندی خوبی ایجاد نکرد.


برای من کارکردش یک لیست 44 تایی از مغالطات بود که به نظرم خوب است اما خب فقط یک لیست در یادداشت‌ها است. تعداد زیاد است و همبستگی موضوعی هم ندارد لذا بعید است در خاطر بماند. راه‌حلش هم استفاده از این لیست است تا در حافظه ماندگار شود.


چندبار در طول کتاب به این نکته اشاره می‌شود که پاک کردن کلام از مغالطه تقریبا سخت یا ناممکن است همچنین اشاره می‌کند که ممکن است تعمدی در به کاربردن این مغالطات وجود نداشته باشد.


به نظر من بعید به نظر می‌رسد که وقتی یک نفر به مباحثه می‌پردازد به این چیزها فکر کند مگر فردی که خرده شیشه داشته باشد و مدام از این روش‌ها استفاده کند وگرنه در حالت عادی به صورت ناخودآگاه استفاده می‌شود.


نمی‌دانم شما هم شنیدید یا دیدید یا نه که مسابقات مناظره دانشجویی برگزار می‌شود(من فقط شنیدم). براساس این دو لینک که  از وبگاه این مسابقات است شاید بتوان گفت مغالطه هم جز معیارها است.


http://isdc.ir/archives/1391/

http://isdc.ir/archives/2252/

بیشترین مغالطه‌ای که من براساس این لیست به کار می‌برم شاید استفاده از تشبیه و استعاره است(البته اوایل کتاب بر مزیت استفاده از تشبیه و استعاره تاکید می‌کند). به قول کتاب «فریبکار» نیستم ولی وقتی می‌خواهم مفهومی را توضیح بدهم بسیار کمک می‌کند تا مخاطب یادبگیرد همچنین بهتر یادآوری کند.


در کل کتاب بدی نیست ولی همچین تحفه‌ای هم نیست.
        

18