کتاب مطالب جالب و البته اضافه گویی و پرگویی زیادی دارد(داروهایی مختلف را مثال میزند که به نظر ربطی به مخاطب عام ندارد). آزمایشهای علمی و داستان بیمارهای مختلفی که داشته است را هم نوشته است. نویسنده روانپزشک است و طبیعی است که توضیح بدهد تا مطلب جا بیافتد. اما اگر اینها را حذف کنید کتاب خیلی کوتاهتر خواهد شد.
نکته خیلی خیلی عجیب این است که درباره خودش هم نوشته است ولی به نظرم لازم نیست بگوید که چون شوهرش دیگر بچه نمیخواست این میرفت کتابهای چیزدار میخواند. به نظر بنده حرکت جالبی نیست. شاید چون ما با فرهنگ آمریکایی آشنا نیستیم همچین دیدگاهی داریم!
افراد و مراجعهای عجیبی هم داشته است. کتاب ۳ بخش و ۹ فصل است. اصولا هر فصل را با داستان خودش یا بیمارانش شروع میکند. اول به تعریف اعتیاد و دلایل آن میپردازد و در فصل دوم هم ادامه و موضوع را باز میکند. در فصل 3 مفهوم تعادل لذت و درد و سازوکار دوپامین را ساده شده شرح میدهد. فصل ۴ روش درمان خودش یا نحوه معاینه کردنش را میگوید. فصل ۵ هم خودمحدودسازی و ۳ روش آن را میگوید. فصل ۶ هم تقریبا اعتیاد به داروهای روانپزشکی را میگوید. فصل ۷ درباره درد است و میگوید درد همیشه چیز بدی نیست و بعضی مواقع درمان است و دوش آب سرد و روزه را مثال میزند. فصل ۸ راست گویی و مزایای آن و فصل ۹ شرم به عنوان یک ابزار است.
چه یاد گرفتم؟ سازوکار ساده شده دوپامین را که احتمالاً همه میدانیم چگونه است. به نظرم چیز خاصی ندارد و اگر نخوانید چیزی را از دست ندادید. البته شاید دارم کم لطفی میکنم!
این استفاده از آن ظروف آشپزخانه که قفل زماندار دارد برایم جالب بود که آن را در دیجی کالا پیدا نکردم.