یادداشت‌های سقا علمدار (438)

          فقط میتونم بگم خوش به حال فرزانه خانم که مخاطب چنین نامه های پر شور و احساسی با چنان خط زیبایی از طرف چنان بزرگ مردی بوده...

هم عاشقانه، هم آموزنده و هم به یاد ماندنی و زیبا و الهام بخش بود.



«چهل نامه کوتاه به همسرم» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/39527

Merged review:

فقط میتونم بگم خوش به حال فرزانه خانم که مخاطب چنین نامه های پر شور و احساسی با چنان خط زیبایی از طرف چنان بزرگ مردی بوده...

هم عاشقانه، هم آموزنده و هم به یاد ماندنی و زیبا و الهام بخش بود.



«چهل نامه کوتاه به همسرم» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/39527
        

          مجموعه سخنرانی های حضرت آقا قبل از انقلاب در یک ماه رمضان.
درباره ایمان و توحید خیلی خوب و ناظر به زندگی واقعی توضیح دادند.
نتایج و تبعات ایمان و آثاری که در زندگی فرد و اجتماع میذاره و ... .
نسخه صوتی این کتاب هم توسط ایرانصدا تولید شده.
«طرح کلی اندیشه‎ ی اسلامی در قرآن» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/73539
        

          عالی بود. هم از نظر محتوا و هم نثر. 
روایت هایی از دوران کودکی و نوجوانی حضرت امام و مبارزات سیاسی شون و کمی هم گفتگو درباره مکتب فکری امام.
واقعا هم عالی نوشته بود نادر ابراهیمی
و خیلی خوب از عهده‌ی این کار به قول خودش کمرشکن بر اومده بود.
روحش شاد و با امام و شهدا محشور باد.
        

          یک اثر بی نظیر و زیبا درباره حضرت امام خمینی رحمه الله علیه.
داستان کتاب، در سه دیدار و سه نوع روایت پیش میره
روایت یا دیدار اول گفتگوی ذهنی نویسنده با اندیشه و مکتب فکری حضرت امام، که در اینجا مطالب کمی سنگینه و البته به نوعی برداشت نویسنده از این مکتب هست.
دیدار دوم، داستان دوران کودکی و نوجوانی حضرت امام 
دیدار سوم ، داستان کنش های سیاسی حضرت امام و شروع تعامل ایشون با آیت‌الله مدرس و بقیه مواضع سیاسی شون.

جلد اول که خیلی خیلی دوست داشتنی و شیرین بود.
میرم سراغ جلد ۲
هر دو رو صوتی گوش میدم 
توی فیدی پلاس هست.
و توی طاقچه هم هست
و البته متنیش در طاقچه بی‌نهایت موجوده

https://taaghche.com/audiobook/74666
        

          جالب بود ولی نه اونقدری که این کتاب معروف شده.

نگاه تمثیلی و نقاشی های وسط کتاب رو دوست داشتم
با زبان ساده سعی کرده بود یک سری مفاهیم مهم در زندگی رو به کودک و نوجوان منتقل کنه

«شازده کوچولو» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/65661
        

          اونقدری که معروف شده، دوستش نداشتم. البته نگاه تمثیلی جالبی داشت و سعی کرده بود مفاهیم سیاسی اجتماعی و واقعیات تلخ جوامع رو در قالب داستان بین حیوانات بگه.
«مزرعه حیوانات» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/23618
        

          شاهکار جین آستین. با ترجمه ی عالی رضا رضایی و گویندگی عالی از نشر صوتی آوانامه.
ماجرای یک خانواده با ۵ دختر دم بخت و چالش هاشون در شرف ازدواج و آشنایی با افراد مختلف.
دو تا از به یاد ماندنی ترین شخصیت ها رو داشت برام.
«غرور و تعصب» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/114927
        

          بد نبود ولی اونقدری هم که معروف شد خفن نبود!
از اول هم تقریبا معلوم بود آخرش چی قراره بشه و هدف از بیان هر بخش چیه.
پیام کل کتاب رو هم توی چند خط میشه خلاصه کرد که چون لو می‌ره نمیگم.
ولی یه جورایی که حسرت های بعد از هر تصمیم گیری بر میگرده.

«کتابخانه نیمه شب» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/116702
        

          یک رمان عاشقانه جسورانه
داستان دختر جوان مجردی که بهره چندانی هم از زیبایی نبرده و متوجه میشه به خاطر بیماری قلبی قراره بمیره و ...

مثل بقیه آثار لوسی ماد مونتگمری زیبا و دوست داشتنی بود


«قصر آبی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/134706
        

          آشنایی من با سیمین دانشور، بر میگرده به نامه‌اش به جلال و کتاب سنگی بر گوری جلال آل احمد!
چقدرم آشنایی با شکوهی داشتم
از دست این جلال ...
در همین حد آشنا شدم که سیمین و جلال بچه‌دار نمیشدند و همه راه‌های ممکن رو برای مداوا رفتن ولی نشد که نشد.

بعد از مدت‌ها رفتم سراغ *کتاب سووشون سیمین دانشور.*
بیشتر به خاطر تعریف‌های دیگران.
و از همون اول کتاب جذبش شدم.
سیمینی که خودش مادر نشد، شخصیتی خلق کرد به نام زری که مادر سه فرزنده و خیلی خودش رو وقف خانواده‌اش کرده و همه دنیاش شدن این شوهر و سه تا بچه.
خیلی خوب احساسات مادرانه و تعامل زری با بچه‌هاش رو به تصویر کشیده با اینکه خودش تجربه شخصی از مادری نداشته.

تا یک جایی از داستان از دست زری خیلی حرص خوردم. از اینکه هرکس هر روزی بهش میگه، دم نمیزنه و کوتاه میاد.
بعد رسید به صحنه‌ای که شوهرش یوسف از دستش عصبانی میشه و بعد از دعوا، همه اون حرفهایی که توی دلم من بود رو به زری میگه
و زری شروع می‌کنه به جواب دادن
و گفتن از دغدغه‌هاش و نگرانی های همسرانه و مادرانه‌اش.
از اینجا به بعد دیگه دلم با زری صاف شد و درکش کردم و بهش حق دادم. هرچند روحیه‌م خیلی بیشتر شبیه به یوسفه و نه زری. ولی باهاش همدل شدم.

پایان داستان خیلی یکهویی رقم خورد و از اتفاقی که افتاد من هم مثل زری شوکه شدم و نفهمیدم چطور اینطوری شد.
تحولی هم که اواخر کتاب در زری رخ میده زیباست.

یکی دیگه از نقاط قوت این داستان، عاشقانه بودنش هست. عشقی که در طول زندگی متأهلی و میانسالی با همه نقاط قوت و ضعفش نشون داده شده و همین جذابش کرده.

روحیه ظلم ستیزی و استقلال طلبی هم که در دل داستان جریان داره، قشنگه.
توصیفات زیادش در بخش‌های حاشیه‌ای داستان هم گاهی جالب و گاهی خسته کننده بود. 

فقط یه نقد بهش دارم
توی کتاب‌هایی که مردها نوشتن، اغلب برای افزایش جذابیت داستان، از زن و توصیف بدن زن، استفاده ابزاری میشه. 
از یه نویسنده زن این استفاده ابزاری ناپسندتره به نظرم. حداقل خود زن‌ها باید به نوع زن بیشتر احترام بذارن و وسط داستان به عنوان عروسک خیمه شب بازی ازش استفاده نکنن.

در کل کتاب خوبی بود و خوشحال شدم از خوندمش. بهش ۴ از ۵ میدم.

پ.ن:
کتاب چاپی‌ش رو از خیلی وقت پیش دم دستم داشتم. ولی چون خودم نخریده بودم، توی اولویتم نبود بخونم.
یک بار توی کست باکس دیدم یه کتاب صوتی غیر قانونی ازش منتشر شده. چون کتاب چاپی‌ش رو داشتم، گفتم پس استفاده از صوتش اشکالی نداره.
منتها خانم راوی کتاب اینقدر بد میخوند، که پشیمون شدم و رهاش کردم.

چند وقت پیش میخواستم یه کتابی که خیلی دوست داشتم رو با استفاده از قابلیت رهوش مصنوعی راوی فیدیبو به صورت صوتی گوش بدم، ولی اینقدر بد و پر غلط خوند که بعد از دو صفحه بستم‌ش.

چند روز بعد یادم اومد که عه، اون خانوم راوی هرچند خیلی بد میخوند ولی بازم خیلی بهتر از راوی بود کارش. به هر حال هوش انسان بیشتر از هوش مصنوعیه!
و این شد که رفتم همون صوتی با خوانش نه چندان خوب رو گوش دادم و همزمان از روی کتاب چاپی قسمت های مهم رو دنبال کردم. و تجربه خوبی بود.
        

          خیلی کوتاه، لطیف و قشنگ.
اما بیش از حد باور ناپذیر و گل و بلبل.
البته جالب بود خوندنش و جملات و توصیفات جالبی داشت بعضاً. 
ولی در حد بقیه کتابهاش جذاب نبود.
        

          قشنگ بود و غمناک.
چرا وقتی یه نفر رو اینقدر دوست داری بهش نمیگی و باهاش سرد برخورد میکنی طوری که ازت بترسه و از ترس خودکشی کنه...
شاید مرد داستان یک سری مشکلات روانی داره که نتونسته‌ با این دختر خوب زندگی کنه
روزهای اول دختر باهاش صحبت و ابراز احساسات می‌کنه و مرد، بی توجهی.
وقتی ریشه احساسات خشکید دیگه یک شبه نمیشه احیاش کرد. دیگه فایده نداره یهو به پاش بیفتی و بگی عاشقتم. این رفتار باعث وحشتش میشه ...
هرچند دختر داستان هم تصمیم بدی گرفت نهایتا.

چرا نهایت این عشق، باید اینطوری میشد ؟
حیف
ولی کار نویسنده خوب بود.
        

          داستان یک دختر برزیلی که به خاطر سختی های زندگی، سوالات زیادی درباره خدا توی ذهنش شکل میگیره و دنبال جواب می‌ره.
از مسیحیت و بودیسم جواب نمیگیره و عقلش حرفاشونو نمی پذیره.

مدتی آتئیست و بی خدا میشه و بعد به طرز عجیبی و از جایی که تصورش رو هم نمیکرده، ذره ذره یا اسلام آشنا میشه.

سیر تحولات درونی و احساساتش و مخصوصا واکنش‌های خانواده‌اش خیلی جالبه.
ماجرای سفرهاش و ازدواجش هم جذابه.

یک کتاب کوتاه و پر هیجان و تاثیرگذار که قطعا ارزش خوندن داره.
امتیاز ۵ از ۵ بهش میدم چون خیلی دوستش داشتم. مخصوصا به خاطر ارتباطی که با سفر اربعین داشت و با حال و هوای این روزها متناسب بود...

بعد از اتمام کتاب اسم ایشون رو جستجو کردم و دیدم یه بار مهمان برنامه محفل هم بودن و خیلی کوتاه از خاطرات شون گفتن. دیدن خودشون و همسرشون و دخترشون هم جالب بود. البته اینو حتما بعد از اتمام کتاب ببینید که داستانش لو نره.

از همین مجموعه‌ی تولد دوباره، کتاب تولد در توکیو که داستان مسلمان شدن یه دختر ژاپنیه هم خیلی قشنگه.
        

          وقتی دیدم صوتی‌ش اومده، از مجموعه‌ی عاشقانه‌های کلاسیک گل‌گلی نشر افقه و امتیازش هم توی گودریدز بالای ۴ از ۵ عه، تصمیم گرفتم شروعش کنم.

اما دوستش نداشتم
داستان برام جالب نبود و غم عجیبی داشت. نوعی استیصال و بیچارگی در کل داستان و رفتار شخصیت‌ها حاکم بود.
زاویه دید راوی و شخصیت اول داستان (آرمان دووال) هم زیادی مردانه بود.
شخصیت مادام کاملیا هم دوست داشتنی نبود هرچند ترحم برانگیز بود.
هرکس با هر میزان از غرق شدن در گناه و فساد، ممکنه عشق واقعی رو تجربه کنه
ولی نحوه‌ی زندگی‌ش و عواقب کارهای گذشته‌ش باعث میشه نتونه از این عشق بهره‌ای ببره و بلکه حتی همین عشق حقیقی مایه‌ی رنج و عذابش بشه.

من ۲.۵ از ۵ بهش میدم و متعجم چطور اکثر خوانندگان این کتاب بهش امتیازی بیشتر از ۴ دادن.

من عاشقانه‌های پاک و معصومانه به خصوص وقتی ظرافت های روایت زنانه در داستان باشه رو خیلی بیشتر می پسندم.
        

          یک کتاب شاید خیال پردازانه که فضای زندگی و دغدغه های نوجوانان آمریکایی رو نشون میده.
وقتی ۱۸ ساله میشن از خونه پدر و مادر میرن
و خیلی راحت وارد رابطه میشن و تا ته خط میرن به اسم عشق.
منتها این کتابها فقط قسمت مربوط به قبل ازدواج رو نشون میده. تازه اگه ازدواجی در کار باشه.
نمیگه که خیلی از این رابطه ها بعد از یکی دوسال به جدایی منجر میشه و دو طرف با یک سری آسیب روحی میرن سراغ دوستی ها و روابط مکرر و ...

به خاطر حجم روابط آزاد دلم برا نوجوان و جوان غربی و آمریکایی میسوزه. مخصوصا دخترها که بیشتر توی جدایی ها آسیب می بینند...


        

          پایانش خیلی غیرمنطقی بود. خود ایتان هم شخصیت جالبی نداشت. داستان ضعیفی بود در کل.

دارم فکر میکنم خدا قطعا از روی حکمتش به سری احکام رو بین زن و مرد قرار داده در اسلام
و حتی از نظر شرعی راه رو باز گذاشته برای موارد خاص که اگر لازم بود مرد بتونه طلاق بگیره یا ازدواج مجدد داشته باشه.

        

          پایانش خیلی غیرمنطقی بود. خود ایتان هم شخصیت جالبی نداشت. داستان ضعیفی بود در کل.

دارم فکر میکنم خدا قطعا از روی حکمتش به سری احکام رو بین زن و مرد قرار داده در اسلام
و حتی از نظر شرعی راه رو باز گذاشته برای موارد خاص که اگر لازم بود مرد بتونه طلاق بگیره یا ازدواج مجدد داشته باشه.

        

          اونقدری که فکر میکردم جذاب نبود ولی خوب بود.
ماجرای دختر نوجوانی که با برادر ۸ ساله‌اش از خونه فرار می‌کنند و چند روزی رو یواشکی توی موزه‌ی نیویورک زندگی می‌کنن.
نثر کتاب و بگو مگوهای خواهر برادری‌ش بامزه ست
پایانش هم جالبه.
ولی خیلی شیک با مسئله‌ی فرار از خونه مواجه شده نویسنده!
دو تا بچه از خونه فرار میکنن، آخرش هم همه چی به خیر و خوشی تموم میشه و یه دستاورد بزرگ هم کسب می‌کنن.
همینه که حس میکنم زیادی خیال پردازانه ست. 
نمیدونم روی ذهن نوجوان چه تاثیری می‌ذاره
ولی واقعیت فرار از خونه لزوما این نیست که همه چی ختم به خیر بشه.
هزار و یک بلا ممکنه سر اون بچه‌ی فراری بیاد 
و این چیزیه که کتاب چشمش رو به روش بسته شاید.
        

          تا حدی نکات جالبی داشت درباره کتابخوانی و چراییش و روش انتخاب کتاب و بازخوانی کتاب‌های مورد علاقه و مزایای انواع مختلف کتاب چاپی یا الکترونیکی.
ترجمه اونقدری روان نبود ولی قابل فهم بود تقریبا.
ایده اصلی نویسنده هم اینه که طبق علاقه و سلیقه خودتون کتاب بخونید و خودتون رو مجبور به خوندن هر کتابی نکنید!
        

          یک کتاب خاص از خاطرات مادر شهید افغانستانی.
قبل از اینکه با برادرش به ایران بیاد، اکثر اعضای خانواده ش در افغانستان شهید شدن. تازه با بخش کوچیکی از مصائب مردم افغانستان آشنا شدم مخصوصا سختی های که شیعه‌های هزاره اونجا دارن و مخصوصا نگاه سنتی جامعه شون به زن.
قطعا ارزش شنیدن داره به خاطر خاص بودن سوژه و قلم خوب نویسنده و صداقت راوی.