یادداشتهای اژدهای کتاب (16) اژدهای کتاب 1403/9/22 قلعه اوترانتو هوراس والپول 2.9 3 مولفههای گوتیک رو تو قصههای برادران گریم زیاد میشه دید. از این نظر میشه گفت گوتیک هم مثل فانتزی ریشهی عمیق در فولکلور داره. اینکه ناقوس بیفته رو کلهت و بمیری هم خودش طنز روزگاره.😔😭😂 0 4 اژدهای کتاب 1403/8/29 هری پاتر و سنگ جادو جی. کی. رولینگ 4.6 171 رمان درستدرمون یعنی سیر تحول شخصیتی کاراکترها. یعنی اگه شما یه کتابی خوندین که تهش کارکترای اصلی همونی بودن که سرش، باید اون کتابو بندازید دور.🚮 حالا اگه اون کتاب پر از ماجرا باشه و کاراکترا بازم هیچ تغییری نکن، اون کتاب رو باید در بهترین حالت داد بز بجوه و تبدیلش کنه به کود تا یه منفعت کوچیکی به حال طبیعت داشته باشه چاپش.😅 و این همون حالتیه که در مورد این مجموعه مصداق داره. کاراکترا جذابن، اما فقط همین. یه یتیم بدبخت که یه شبه میشه یه برگزیده ثروتمند. یه دختر موگل که از غیر موگلا تو جادو شاگرد اولتره. یه غیرموگل موهویجی خنگ که از قضای روزگار رفیق اون دو تا آس بالا میشه. حالا بریم جلد آخر. هر سه نفرشون نسخه مشهورتر همون سهتای بالا هستن. اونم بعد کلی خون و خونریزی توی مجموعهای که برای گروه سنی کودک نوشته شده. تازه تمام اینها رو اضافه کنی به تقلید و کپیهای وحشتناکی که نویسنده از کتابای دیگهی فانتزی کرده.* خب، اگه دنبال ماجرا و سرگرمی صرف هستی این مجموعه خیلی راحت میشه کتاب مقدست. منفعل بودن و دست به عصایی همیشگی کاراکتر اصلی، بیقانونی و هردمبیلی سیستم جادو. (برای هر چیزی یه وردی هست. حتی برای تعمیر دسته عینک شکسته!)، یه شرور با کلی قدرت و جون اضافه که به عوض عملی کردن نقشههاش برای از بین بردن موگلها، مدام وقتشو میذاره برای نفوذ به یه مدرسه و آزار دانشآموزاش. البته این آخری چاهیه که نویسنده واسه خودش کنده به خاطر کپی زدن از رو دست جیل مورفی، نویسندهی هموطنش و مجموعه بدترین جادوگر. تا آخر هم مجبور بوده پاش وایسه. و همینم داستانش رو تبدیل کرده به یه دعوای موش و گربه توی یه فضای بستهای که تنها راه برای گشاد کردنش این بوده که مدام ماجراهای فرعی و بیمورد بهش اضافه کنه. از جا دادن مسابقهی جاروسواری که دیگه جلدای آخر خودش هم حوصلهش ازش سر میره و ادامهش نمیده. تا کلکلهای کلیشهای و بیمورد دانشآموزا با هم. تا توصیفات غیر ضروری مراسم شروع هر سال تحصیلی و یا حتی غذا خوردنای تایم ناهار و شام و قطار. تا ماجراهای مربوط به انجمن دفاع از جنهای خانگی، تا خرابکاریهای اون سرایدار نیمهغول و ... این مجموعه کلی طرفدار داره که به دلایل مختلف طبیعی هم هست.(هنوز هریپاتر مینیا رو یادمه. یه چیزی تو مایههای بیتلزمینیا.🤦 جیغ، داد، غش، ضعف، صف برای خرید جلدای جدید.🤡🤢) اما این مجموعه در واقع همینه. یه استخر بزرگ با کلی کوسه و ارهماهی. اما با نیمبند انگشت عمق و معنا. * لیست برخی از کتابهایی که رولینگ ایدههاش رو ازشون کپی و تقلید کرده: http://behkhaan.ir/booklist/53dbc4b3-5a9a-414f-927e-8d495b3e66a8 2 3 اژدهای کتاب 1403/8/15 دختری که ماه را نوشید کلی ریگن بارنهیل 3.4 23 این مدت که به نت دسترسی نداشتم، نسخهی انگلیسی این کتاب رو میخوندم. فراز و فرود چندانی نداشت. اما بامزه بود و آدمو سرگرم میکرد. اما از طرف دیگه شخصیتاش اونقدری عمق نداشتن که عاشقشون بشی. اینه که شد سه ستاره. 0 1 اژدهای کتاب 1403/8/13 سفیر شهر آدم نباتی ها ضحی کاظمی 3.9 7 همون موقعها که منتشر شده بود توی یه نشست هر سه جلد رو خوندم. هیچ فراز و فرودی نداشت، شخصیتا مشابه هم بودن و اتفاقها اغلب بیدلیل میفتادن و شانسی هم مشکلات بر طرف میشدن. انگار که دنبال نویسنده گذاشته باشن مسلسلی قصه جلو میرفت. فضا غیر ایرانی و المانها وامگرفته از سایفایهای مشابه بود. بچهها ممکنه خوششون بیاد. 0 0 اژدهای کتاب 1403/8/13 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 75 دبیرستان میرفتم که خوندمش. در جا عاشق دخترک جسور شدم. دختر تاجر پارچهای در فرانسه که سر از دربار کشوری دیگر در آورد. شخصیتهاش هنوز برام زنده هستن. ناپلئون جوان، ژوزفین، برنادوت، خود دخترک. ملکهی سوئد.💚 0 1 اژدهای کتاب 1403/7/14 نفرین دفراش مریم عزیزی 4.6 4 اون زمانی که خامتر از الانم بودم و خیال میکردم میشه با کلاس رفتن نویسنده شد(آره، همینقدر خنگول بودم.) یه مربی داشتیم که میگفت نویسندهها دو دستهن. شخصیتپردازها و روایتگرها. این وسط نویسندهی اصیل اونیه که شخصیتپردازی رو وسیله میکنه برای روایت، نه برعکس. و این همون اتفاقیه که توی این مجموعه میفته. من همینجا اجازه میخوام برای بار هزارم برای ماندانا توسی و شاهزاده پارتنژاد بمیرم.😿 درونمایهی این جلد تنهایی و گذر زمانه و یه بار دیگه مثل جلد یک با کلیفهنگر تموم میشه. یکی از نقاط قوت لجدرآر دشت پارسوا همین پا در هوا موندن آدم ته بعضی از جلداشه. یعنی قشنگ مثل اینه که نویسنده با یه آجر میکوبه تو سرت و گیج و ویج رهات میکنه تا جلد بعد.😫 تو این جلد یه شخصیت جذاب جدید و کلیدی هم به داستان اضافه میشه. هامین وانیتن، که از سمت مادری به ایرلند میرسه و از سمت پدری به هرات. (بعدا ریویوم رو تکمیلتر میکنم. الان بدجوری خوابم میاد.💋) فنآرت از کانال parsuaplain / تلگرام 0 2 اژدهای کتاب 1403/7/4 پیشگویی سپیده دم مریم عزیزی 4.8 5 «پدر میگفت مرگ یه جایزه است.» --- صفحه:۳۸۷ یکی از درونمایههای تکرار شونده تو مجموعهی دشت پارسوا تقابل مرگ و زندگیه. بلااستثنا تو هر جلد یه جایی یه جوری پاش وسط کشیده میشه. ماندانا با مرگ و بعد احیای جادویی قدم به دشت پارسوا میذاره. تو جلد اول(حومهی سکوت)، خودش و دوستانش بارها با مرگ روبرو میشن، تو جلد دوم(پیشگویی سپیدهدم) چند بار خودش یا دوستانش جلوی مرگ دیگران سد میزنن، جلد سوم(نفرین دفراش) با مرگ تموم میشه، جلد چهارم(دو ریسمان جادویی) با زندگی دوباره شروع میشه و باز در ادامه رویارویی با مرگ پیش میاد، جلد پنجم(اژدهای چهاربال) صحبت از زندگی جاویده و با مرگ تموم میشه، و جلد ششم(درهی مردگان راهرونده) مرگهای خودخواسته داره. مرگ سایهش خیلی سنگینه توی این مجموعه، اما همیشه و همهوقت تاکید اصلی و نهاییش روی زندگی و اهمیت زنده بودن و زنده موندنه. برای نمونه، توی این جلد یه صحنه هست که یکی از دوستان ماندانا اونقدر از زندگی خسته و بیزار شده که با ستایش آشکار مرگ داره با پای خودش از مرز بین زندگی و مرگ میگذره، اما ماندانا در آخرین لحظه با اجرای جادوی تعقیب ذهن در یه مکان مثالی به اسم سرای رستاخیز مردگان مانعش میشه و اونو راضی میکنه دوباره به زندگی برگرده. بعد بلافاصله به کتابخانه پناه میبره و اونجا این جمله رو از کتاب «گفتگو با خود» میخونه : «زندگی رنج بردن است و بقا یافتن معنایی است برای این رنج.» جملهای که تاکید داره بر اهمیت چنگ زدن به زندگی با تمام پوچی، تلخی و بیرحمیش. در کل، به نظرم این درونمایهی تکرار شونده تو این مجموعه حتی میتونه موضوع دندونگیر و جذابی باشه برای اونایی که میخوان پایاننامهی ارشد ادبیات با محوریت ادبیات تالیفی بنویسن. پ.ن یکی از چیزایی که خیلی در مورد این جلد دوست دارم، کشمکش نفسگیر بین دو تا از شخصیتهای اصلیه. یکی کلهشق، جوشی و بیپرواست و اونیکی متکی بنفس، منطقی و بیگذشت. همین تفاوت روحیههاشون هم باعث میشه مدام با هم درگیری داشته باشن، اونم تو وضعیتی که هر دوشون تحت تعقیب هستن و کافیه یه قدم کج بردارن تا کلا همهچیز به هم بریزه و واویلا.😄 فنآرت : از کانال parsuaplain / تلگرام 2 2 اژدهای کتاب 1403/6/21 حومه ی سکوت مریم عزیزی 4.0 10 مجموعهی دشت پارسوا برای من یه منطقهی آرامشه. مدام بهش بر میگردم، تو هواش نفس میکشم و توی دریاش کثیفیا رو از ذهنم میشورم. شخصیتها توی رمانها برام خیلی مهمن. اینه که باهاشون رفیق میشم. توی این قصه هم رفیق صمیمی ماندانا و کیانیک هستم. انگار که آبتین باشم. هر بار که هر کدوم از کتابای این مجموعه رو میخونم، یه سرنخ تازه توی یه صحنهی معمولی، توی یه خردهدیالوگ، یا توصیف ساده پیدا میکنم و حسابی سر کیف میام. به خودم میگم، هان! دیدی، اژدها؟ دیدی؟ این همونه که اونجا شد اونجوری و نه اینجوری. پازل حل کردن رو خیلی دوست دارم و این قصه همون پازل هزار تکهی منه. قصه دربارهی ماندانا است. یه دختر جوان که سر از دنیای موازی ما در میاره. جایی که حضور نژاد آدمیزاد در اون ممنوعه. قصه دربارهی رازیانه. یه زن جادوگر که قوانین دنیای جادوگری رو شکسته و یه آدمیزاد رو به لایهی زمانیشون راه داده و با این کار از خودش یه هدف متحرک برای بزرگترین جادوگر دنیا ساخته. قصه دربارهی کیانیکه. یه جوان جادوگر که در مرز درستی و نادرستی معلقه و تلاش میکنه یهجوری بالاخره راه خودشو پیدا کنه. قصه دربارهی خودمونه که توی همین وقت کمی که برای زندگی کردن داریم، همهی تلاشمونو میکنیم که بتونیم گلیم خودمون رو توی این دنیای بیمعنی یهجوری از آب بکشیم بیرون. از چیزهایی که خیلی دوست دارم دربارهی این مجموعه، وجود شخصیتهای زن قوی و محکم، شخصیتپردازی پیچیده و خاکستری، روایت معمایی، ایرانی و مدرن بودن فضا، اساطیر، اسامی، تقویم و مخصوصا رخت و لباس و رسم و رسومشه و همینطور استفادهی نویسنده از گیاهان دارویی و موجودات افسانهای ایران برای پیشبرد قصه. قلم نویسنده روان و خواندنیه و به سیاق مجموعههای دنبالهدار نویسنده خیلی زود سبک منحصربفرد خودش رو پیدا میکنه و جلد به جلد به تعداد معماها و جذابیت ماجراها اضافه میشه. در کل وزنهی خوبیای این مجموعه برام سنگینتر از اونیه که بخوام زحمت نویسنده و ناشر رو با ایرادگیری لگدمال کنم. دستخوش، افق. دستخوش، خانم عزیزی. افتخارات : *برنده جایزه مهر(داستان تالیفی برگزیده به انتخاب نوجوانان) در سال ۹۷ *مجموعهی برگزیده در جشنوارهی افسانهها در سال ۹۷ * مجموعه منتخب کتابداران کتابخانه مونیخ در میان صد کتاب برتر دنیا(لیست کلاغ سفید) در سال ۲۰۱۷ مجموعه دشت پارسوا شش جلد داره. یک، حومهی سکوت. دو، پیشگویی سپیدهدم. سه، نفرین دفراش. چهار، دو ریسمان جادویی. پنج، اژدهای چهاربال. شش، دره مردگان راهرونده. خوندن این مجموعه رو به علاقمندان فانتزی با فضاسازی ایرانی اصیل و به دور از کلیشههای حکومتی بینهایت توصیه میکنم.💛 * فنآرت رو از یکی از کانالای مجموعه(parsuaplain) تو تلگرام بر داشتم. صاحبش راضی باشه.😅 44 32 اژدهای کتاب 1403/5/26 گروشام گرینچ و جام نحس آنتونی هوروویتس 3.5 3 وای چه خاطرات خوبی از خوندن این قصه دارم. ایدههای هورویتس همیشه جذابن. تو این قصه یه مدرسه جادویی داریم با کلی شبح و روح و معلمهای سختگیر. مسابقه جادویی هم داریم. ورودیهایی که رمز عبور لازم دارن و تابلوهای متحرک و سخنگو. شخصیت اصلی که الان اسمش یادم نیست خانوادهی بدجنسی داشت که برای اینکه از شرش خلاص شن میفرستنش به این مدرسه. یادمه بعدا که هری پاتر رو می خوندم همینطور دهنم باز مونده بود که چه همه شباهت بینشون هست و خیلی بعدترش فهمیدم اول این قصه نوشته شده بوده و بعدا هری پاتر و رولینگ ایدههای هورویتس رو اسکی رفته. اونوقت بود که هری پاتر کلا از چشمم افتاد. دیگه اینجوریهاست. 0 5 اژدهای کتاب 1403/5/26 برادران شیردل آسترید (اریکسون) لیندگرن 4.4 11 دروازه دنیای جادو توی این قصه مرگه. وقتی کسی تو دنیای این قصه میمیره میره نانگیالا. وقتی تو نانگیالا میمیری میری به یه دنیای دیگه به اسم نانگیلیما. بعد از اون هم به یه دنیای جادویی دیگه. و نکته غمگین ماجرا اینه که هر کدوم از این دنیاهای جادویی مثل دنیای خودمون پر از غم، رنج و بیعدالتیه. این قصه برای بچهها خیلی سنگینه و البته نمونه خوبیه که نشون میده برعکس تصور عامه فانتزی مخصوص کودکان نیست. 0 9 اژدهای کتاب 1403/5/26 ماجراهای نارنیا سی. اس. لوییس 4.5 3 این مجموعه رو به صورت تککتابی خوندم. اون نسخه که قطور و گالینگور بود با کاغذای نازک. الان دیگه هرمس چاپش نمیکنه. طرح جلدش تصویر دختر کوچیکهی فیلمهاش بود. ترجمه خیلی خوبی هم داشت. این ایده درگاه بین دنیاها تو کتابای فانتزی خیلی جذابه. اینکه چطوری وارد دنیای جادو میشی. از این نظر، من این مدل کتابا رو به فانتزی والا(های فنتسی) ترجیح میدم. تو قلعه متحرک هاول درهای یک خونه است، اینجا یه کمده، تو دشت پارسوا درختا و گل و گیاهاست، تو برادران شیردل گذر از زندگی به مرگه. ماجراهای خوبی داره نارنیا اما از نظر شخصیتپردازی خیلی عمیق نیست. برعکس مثلا ارباب حلقهها. اینکه لوییس و تالکین همکار و دوست بودن و اینقدر کتاباشون متفاوته خودش در نوع خودش خیلی جالبه. 3 21 اژدهای کتاب 1403/5/26 دشت پارسوا: دره ی مردگان راه رونده مریم عزیزی 4.6 5 سر فرصت میام و می نویسم. 0 0 اژدهای کتاب 1403/5/26 اژدهای چهاربال مریم عزیزی 4.7 3 سر فرصت میام و می نویسم. 0 0 اژدهای کتاب 1403/5/26 دشت پارسوا: دو ریسمان جادویی مریم عزیزی 4.7 2 سر فرصت میام و می نویسم. 0 0 اژدهای کتاب 1403/5/26 جنگل های سکوت جلد 1 امیلی رودا 4.2 12 این مجموعه رو خیلی سال پیش خوندم و یادمه خیلی خوشم اومد. با دوستام گروه داشتیم و دوره میکردیم و درمورد کتابا حرف میزدیم. این از اونا بود که حسابی از ماجراهاش کیف میکردیم. باید دوباره بخونمش ببینم الانم همون مزه رو داره یا نه. در مورد یه کمربند بود با سنگای جادویی. یکی از شخصیتای اصلی هم دختر بود. جسمین. یا یاسمین. علامت حکومتشون هم یه دست بود که وسطش دایره داشت اگه درست یادم باشه. اینکه بعد اینهمه مدت هنوز این جزییات یاد آدم باشه، یعنی مجموعهکتاب قابل اعتناییه. 0 1 اژدهای کتاب 1403/5/26 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 اینو چند سال پیش خوندم. یادمه کتابش جذبم نکرد. شخصیتپردازیش عمقی نداشت. یادمه شخصیت اصلی یه پسر بود که با پادشاه (؟) رفتن یه ماموریتی انجام بدن. بیشتر از این یادم نیست. جلدش رو دوست داشتم. برای همون هم خریدمش. 0 1