ماجراهای نارنیا

ماجراهای نارنیا

ماجراهای نارنیا

سی. اس. لوییس و 3 نفر دیگر
4.5
9 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

14

"دیگوری" در کودکی متوجۀ اعمال جادوگرانۀ دایی پیر خود می شود. او روزی سیبی جادویی را در میان باغچۀ خانه شان می کارد که باعث نجات مادرش از مرگ و ثروتمند شدن پدرش می شود. درخت سیب سالیان درازی در خانۀ آن ها می ماند. مدت ها، سیبی جادویی از درخت نمی روید و پس از چندین سال، توفانی شدید، درخت را به زمین می اندازد. دیگوری به دیگران اجازه نمی دهد که از چوب آن ها به عنوان هیزم استفاده کنند، بلکه از آن دری برای کمد داخل اتاق خود می سازد. سال ها می گذرد. چهار کودک به نام "لوسی"، "ادموند"، "سوزان" و "پیتر" برای دور ماندن از خطرات حمله های هوایی در جریان جنگ جهانی دوم؛ به خارج از لندن و به خانۀ دیگوری فرستاده می شوند. شبی لوسی در حین بازی، پشت در کمد پنهان شده که متوجۀ وجود سرزمینی عجیب در آن سوی کمد می شود. چهار کودک از راه کمد بزرگ دیگوری به سرزمین نارینا می روند که به وسیلۀ ملکۀ خبیثی در زمستانی ابدی فرو رفته بود. منجی بزرگ شیروش ـ اصلان ـ برای نجات نارینا و ساکنان آن به کمک کودکان می آید و ماجراهای بسیاری را با آنان تجربه می کند.