پیشگویی سپیده دم

پیشگویی سپیده دم

پیشگویی سپیده دم

مریم عزیزی و 1 نفر دیگر
4.7
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

6

ناشر
افق
شابک
9786003531468
تعداد صفحات
426
تاریخ انتشار
1398/3/12

توضیحات

        
وقتی چشم باز کرد،در تابوت وحشت بود و این بار تنها نبود.ویگرات را محکم توی مشت داشت و سرش را روی دامان زنی گذاشته بود که چهره ای آشنا،گیسوانی مجعد و بلند،چشمانی به سبزی برگ درختان و لب هایی ظریف و کوچک داشت زن یک دستش را روی گونه ی او گذاشته بود و دست دیگرش را روی قبضه ی شمشیر بلند برگ انگورنشانی که بر کمر داشت،قفل کرده بود...
مریم عزیزی(متولد 1362 تهران)دانش آموخته ی رشته شیمی محض است.او در اولین مجموعه شش جلدی اش دشت پارسوا میکوشد علاوه بر عناصر فانتزی از ویژگی های ادبیات وحشت بهره برد و با خلق فضایی سحرآمیز و شخصیت هایی به یاد ماندنی،نگاه علاقه مندان جهان فانتزی را به سوی سرزمینش ایران بکشاند.

      

لیست‌های مرتبط به پیشگویی سپیده دم

یادداشت ها

          متاسفانه كتاب اول رو خيلى با عجله خونده بودم و نميتونستم درست و حسابى دربارش نظر بدم چون زياد روش تمركز نكرده بودم و اسم شخصيت ها رو هم هى قاطى ميكردم و اين متنى كه مينويسم هم براى كتاب اوله هم دوم چون تو يه سطح بودن تقريبا.
 
راستش دشت پارسوا اولين رمان فانتزى ايرانى اى بود كه خوندم و با اينكه نظرات مثبت زيادى راجبش شنيده بودم اما خيلى بهش اميدوار نبودم. (اين بدبينى رو نسبت به تمام كتاب هاى ايرانى داشتم)
ولى واقعا بعد از خوندن اين دو جلد به فانتزى هاى ايرانى اميدوار شدم. واقعا برام لذت بخش بود. 

البته وقتى خوندنش رو شروع كردم، به دليل ندونستن پيش زمينه داستانى و تا حدى هم گنگ بودن قلم نويسنده، داستان برام نامفهوم بود اما رفته رفته بهتر شد و به گنگ بودن قلم نويسنده هم عادت كردم(درجه گنگ بودنش خيلى كمه)

به طور كلى من هميشه فكر ميكردم وجود اسم هاى فارسى تو كتابا  برام غير عادى باشه و نتونم خيلى باهاشون ارتباط برقرار كنم و برعكس تصوراتم اسامى فارسى باعث شده بود بيشتر با كتاب ارتباط برقرار كنم. 

شخصيت ها هم قابل باور بودن و شخصيت پردازيشون تو اين دوجلد به مرور زمان بهتر ميشد
متاسفانه من تو خلاصه كردن داستان به هيچ وجه خوب نيستم و اگه بخوام خلاصه بگم نصف داستان رو لو ميدم پس از اين بابت شرمنده :(

خلاصه اينكه حتما بخونيد ارزشش رو داره
و اينكه سريع از ٤٠ صفحه اولش قضاوت نكنيد. 
نمره اى هم كه دادم كاملا واقعيه و به خاطر ايرانى بودن تخفيفى قائل نشدم.
        

1

«پدر می‌گف
          «پدر می‌گفت مرگ یه جایزه است.» --- صفحه:۳۸۷

یکی از درونمایه‌های تکرار شونده تو مجموعه‌ی دشت پارسوا تقابل مرگ و زندگیه. بلااستثنا تو هر جلد یه جایی یه جوری پاش وسط کشیده می‌شه.
ماندانا با مرگ و بعد احیای جادویی قدم به دشت پارسوا می‌ذاره. تو جلد اول(حومه‌ی سکوت)، خودش و دوستانش بارها با مرگ روبرو می‌شن، تو جلد دوم(پیشگویی سپیده‌دم) چند بار خودش یا دوستانش جلوی مرگ دیگران سد می‌زنن، جلد سوم(نفرین دفراش) با مرگ تموم می‌شه، جلد چهارم(دو ریسمان جادویی) با زندگی دوباره شروع می‌شه و باز در ادامه رویارویی با مرگ پیش میاد، جلد پنجم(اژدهای چهاربال) صحبت از زندگی جاویده و با مرگ تموم می‌شه، و جلد ششم(دره‌ی مردگان راه‌رونده) مرگ‌های خودخواسته داره.
مرگ سایه‌ش خیلی سنگینه توی این مجموعه، اما همیشه و همه‌وقت تاکید اصلی و نهاییش روی زندگی و اهمیت زنده بودن و زنده موندنه.
برای نمونه، توی این جلد یه صحنه هست که یکی از دوستان ماندانا اونقدر از زندگی خسته و بیزار شده که با ستایش آشکار مرگ داره با پای خودش از مرز بین زندگی و مرگ می‌گذره، اما ماندانا در آخرین لحظه با اجرای جادوی تعقیب ذهن در یه مکان مثالی به اسم سرای رستاخیز مردگان مانعش میشه و اونو راضی می‌کنه دوباره به زندگی برگرده. بعد بلافاصله به کتابخانه پناه می‌بره و اونجا این جمله رو از کتاب «گفتگو با خود» می‌خونه :
«زندگی رنج بردن است و بقا یافتن معنایی است برای این رنج.»
جمله‌ای که تاکید داره بر اهمیت چنگ زدن به زندگی با تمام پوچی، تلخی و بیرحمیش.

در کل، به نظرم این درونمایه‌ی تکرار شونده تو این مجموعه حتی می‌تونه موضوع دندونگیر و جذابی باشه برای اونایی که می‌خوان پایان‌نامه‌ی ارشد ادبیات با محوریت ادبیات تالیفی بنویسن.

پ.ن
یکی از چیزایی که خیلی در مورد این جلد دوست دارم، کشمکش نفسگیر بین دو تا از شخصیت‌های اصلیه. یکی کله‌شق، جوشی و بی‌پرواست و اون‌یکی متکی بنفس، منطقی و بی‌گذشت. همین تفاوت روحیه‌هاشون هم باعث می‌شه مدام با هم درگیری داشته باشن، اونم تو وضعیتی که هر دوشون تحت تعقیب هستن و کافیه یه قدم کج بردارن تا کلا همه‌چیز به هم بریزه و واویلا.😄

فن‌آرت :
از کانال parsuaplain / تلگرام
        

1