معرفی کتاب پیشگویی سپیده دم اثر مریم عزیزی

پیشگویی سپیده دم

پیشگویی سپیده دم

مریم عزیزی و 1 نفر دیگر
4.8
13 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

7

ناشر
افق
شابک
9786003531468
تعداد صفحات
426
تاریخ انتشار
1398/3/12

توضیحات

        
وقتی چشم باز کرد،در تابوت وحشت بود و این بار تنها نبود.ویگرات را محکم توی مشت داشت و سرش را روی دامان زنی گذاشته بود که چهره ای آشنا،گیسوانی مجعد و بلند،چشمانی به سبزی برگ درختان و لب هایی ظریف و کوچک داشت زن یک دستش را روی گونه ی او گذاشته بود و دست دیگرش را روی قبضه ی شمشیر بلند برگ انگورنشانی که بر کمر داشت،قفل کرده بود...
مریم عزیزی(متولد 1362 تهران)دانش آموخته ی رشته شیمی محض است.او در اولین مجموعه شش جلدی اش دشت پارسوا میکوشد علاوه بر عناصر فانتزی از ویژگی های ادبیات وحشت بهره برد و با خلق فضایی سحرآمیز و شخصیت هایی به یاد ماندنی،نگاه علاقه مندان جهان فانتزی را به سوی سرزمینش ایران بکشاند.

      

لیست‌های مرتبط به پیشگویی سپیده دم

نفرین دفراشحومه ی سکوتدشت پارسوا:اژدها چهار بال

اساطیر، دروازه‌ای به سوی شگفتی‌ها⚔

15 کتاب

شب هنگام، وقتی که زمین در سکوتی جادویی فرو می‌رود، صدای طنین‌انداز گام‌های خدایان و قهرمانان از لابه‌لای پرده‌های زمان به گوش می‌رسد.🗡 افسانه‌ها زنده می‌شوند، شمشیرها از نیام بیرون کشیده می‌شوند و سرنوشت‌هایی که در ستارگان حک شده‌اند، قدم به دنیای ما می‌گذارند.🔮 اگر آماده‌ی ورود به جهانی هستید که در آن نبردهای حماسی، خدایان خشمگین، هیولاهای ترسناک و قهرمانانی با سرنوشت‌های عجیب انتظار شما را می‌کشند، این کتاب‌ها دروازه‌ای به همان دنیا هستند. سفرتان آغاز شده است❗📚 حالا که کلید این دنیاهای جادویی را در دست داری، وقت آن است که از دروازه‌ها عبور کنی. خطر، ماجراجویی و سرنوشت در انتظار توست. کدام داستان را برای شروع انتخاب خواهی کرد⁉️ 🛡مگنس چیس : اگر یک روز از خواب بیدار شوی و بفهمی که فرزند یکی از خدایان باستانی هستی، چه می‌کنی⁉️ ریک ریوردان اسطوره‌ها را زنده کرده است، نه در معابد و کوه‌های بلند، بلکه در خیابان‌های شلوغ و مدارس معمولی! پسرها و دخترهایی که ناگهان درمی‌یابند خون خدایان در رگ‌هایشان جاری است و سرنوشت‌شان، چیزی جز نبرد با هیولاها و نجات جهان نیست. در این دنیا، تنها یک چیز قطعی است: خطر در کمین است❗ 📯آپولو : وقتی یک خدا سقوط می‌کند…🤔🤯 چه اتفاقی می‌افتد وقتی خدای درخشان و مغرور المپ، آپولو، از عرش قدرت به دنیای فانی پرتاب شود⁉️ بدون جاودانگی، بدون قدرت، فقط یک نوجوان فانی دست‌وپاچلفتی به نام لستر پاپادوپولوس❗ 🔥آتش دزد : خدایی که از خدایان دزدی کرد… و حالا در فرار است. پرومتئوس، تیتان نافرمان، آتش را از المپ دزدید و آن را به انسان‌ها هدیه داد. اما زئوس هیچ‌وقت خیانت را نمی‌بخشد. با زنجیرهای لعنت‌شده به صخره‌ای بسته شده، هر روز عقابی عظیم جگرش را می‌درد. اما پرومتئوس فرار می‌کند… نه به دنیایی دیگر، بلکه به زمانی دیگر❗ حالا در عصر مدرن، میان انسان‌ها سرگردان است. اما آیا او می‌تواند از چنگال خدایان خشمگین بگریزد⁉️ یا گذشته همیشه راهی برای پیدا کردن او خواهد یافت⁉️ ⚔پتش خوارگر : افسانه‌ها می‌گویند که همیشه یک نفر هست که جلوی سرنوشت می‌ایستد… اما آیا او پیروز خواهد شد⁉️ در گوشه‌ای از تاریخ که افسانه‌ها هنوز زنده‌اند، قهرمانی برخاسته است. اما این قهرمان، نه یک شاهزاده‌ی خوش‌اقبال، و نه یک جنگجوی مورد ستایش است. پتــــش خوارگر، فراری از زمان، محکوم به تقدیری که نمی‌خواهد بپذیرد، باید در دنیایی پر از شیاطین، جادوگران و خدایان خشمگین، حقیقت خود را پیدا کند. اما آیا سرنوشت قابل تغییر است⁉️ یا تاریکی همیشه پیروز خواهد شد⁉️ 🔮دشت پارسوا : دشتی که در آن خدایان سقوط می‌کنند، پادشاهان سرنگون می‌شوند، و تنها افسانه‌ها باقی می‌مانند. در قلب دشت پارسوا، جایی که خورشید بر روی سرزمین‌های ممنوعه می‌تابد، نبردی کهن در جریان است. خدایان، سایه‌هایی از آنچه بودند، در میان انسان‌ها راه می‌روند، و جادوی خاموش‌شده در کمین فرصتی برای بازگشت است. آیا حقیقت آن چیزی است که دیده می‌شود⁉️ یا در پشت پرده‌های این دنیا، چیزی عظیم‌تر نهفته است⁉️ این مجموعه‌ی هیجان‌انگیز، روایتی از نبردهای سهمگین، سرنوشت‌های از پیش تعیین‌شده، و دنیایی است که تنها قوی‌ترین‌ها در آن زنده می‌مانند.

10

یادداشت‌ها

          سارا میلز برای تحلیل آثار زنان الگویی را با عنوان سبک‌شناسی فمینیستی مطرح کرده است که براساس این الگو آثار زنان در سه سطح واژگانی، نحوی و گفتمان بررسی می‌شوند. مریم عزیزی یکی از نویسندگان ایرانی است که با نوشتن مجموعۀ دشت پارسوا به عنوان نویسنده‌ای موفّق در ژانر فانتزی برای نوجوانان ظاهر شده است. در رمان حومه‌ی سکوت، نخستین کتاب از این مجموعه چهار مؤلّفه‌ی بسامد زیاد کاربرد رنگواژه‌ها، تعدّد شخصیّت‌های زن، کاربرد محدود دشواژه‌ها و واژه‌های متعلّق به حوزه‌ی زنان بیشترین نمود را در سطح واژگانی داشته‌اند. رده‌ی سنّی مخاطبان کتاب سبب شده است که نویسنده از رنگواژه‌های متعددی در بیان داستان و تصویرسازی‌های خود بهره گیرد و دشواژه‌هایی اندک به کار ببرد. نگاه زنانه‌ی نویسنده، وی را بر آن داشته تا دشواژه‌ها توسط شخصیّت‌های مذکّر بیان شوند. همچنین نویسنده رویکرد ویژه‌ای به خلق شخصیّت‌های مؤنّث داشته و دختر نوجوانی را به عنوان شخصیّت اصلی رمان خود برگزیده است.
در سطح نحوی، نگاه جزئی‌نگر نویسنده به همراه فضای خیالی حاکم بر ژانر فانتزی، او را به استفاده از جملات کوتاه و توصیفی واداشته است. بسامد بالای جملات پرسشی، جملات بی‌پایان و استفاده از نشانه‌های فرازبانی از دیگر ویژگی‌های نگارش زنانه در سطح نحوی است که نویسنده از این دو مؤلّفه در راستای ایجاد تعلیق در داستان، تقویت پیرنگ آن، نزدیک ساختن هرچه بیشتر داستان به ژانر وحشت و افزودن بر فضای تخیّلی و رازآلود آن بهره گرفته است. در سطح گفتمان، در بعد شخصیت‌پردازی، پیرنگ و کانونی‌سازی جنسیت نمایان شده است. بررسی و تحلیل سبک نوشتار زنانه در رمان حومه‌ی سکوت نشان می‌دهد گونه‌ی ادبی یا ژانر حاکم بر اثر، به دلیل تأثیرپذیری از اساطیر مادرخدایی نقش‌های جنسیتی در بعد شخصیت و پیرنگ متعادل گشته است و تعامل دوسویه‌ی جنسیت نویسنده و ژانر ادبی، عاملی است که از چشم پژوهندگان این عرصه پنهان مانده است.

مقاله‌ی «بررسی سبک نوشتاری زنانه در فانتزی با تکیه بر رمان دشت پارسوا : 1 حومه‌ی سکوت»
محل انتشار :
هجدهمین کنفرانس انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ـ 1402 
نویسندگان :
آرزو پوریزدان پناه کرمانی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد
زینب شیخ حسینی، دانشیار دانشکده حضرت نرجس دانشگاه ولیعصر ـ رفسنجان

 لینک مقاله در سیویلیکا :
https://civilica.com/doc/1975092
        

0

          متاسفانه كتاب اول رو خيلى با عجله خونده بودم و نميتونستم درست و حسابى دربارش نظر بدم چون زياد روش تمركز نكرده بودم و اسم شخصيت ها رو هم هى قاطى ميكردم و اين متنى كه مينويسم هم براى كتاب اوله هم دوم چون تو يه سطح بودن تقريبا.
 
راستش دشت پارسوا اولين رمان فانتزى ايرانى اى بود كه خوندم و با اينكه نظرات مثبت زيادى راجبش شنيده بودم اما خيلى بهش اميدوار نبودم. (اين بدبينى رو نسبت به تمام كتاب هاى ايرانى داشتم)
ولى واقعا بعد از خوندن اين دو جلد به فانتزى هاى ايرانى اميدوار شدم. واقعا برام لذت بخش بود. 

البته وقتى خوندنش رو شروع كردم، به دليل ندونستن پيش زمينه داستانى و تا حدى هم گنگ بودن قلم نويسنده، داستان برام نامفهوم بود اما رفته رفته بهتر شد و به گنگ بودن قلم نويسنده هم عادت كردم(درجه گنگ بودنش خيلى كمه)

به طور كلى من هميشه فكر ميكردم وجود اسم هاى فارسى تو كتابا  برام غير عادى باشه و نتونم خيلى باهاشون ارتباط برقرار كنم و برعكس تصوراتم اسامى فارسى باعث شده بود بيشتر با كتاب ارتباط برقرار كنم. 

شخصيت ها هم قابل باور بودن و شخصيت پردازيشون تو اين دوجلد به مرور زمان بهتر ميشد
متاسفانه من تو خلاصه كردن داستان به هيچ وجه خوب نيستم و اگه بخوام خلاصه بگم نصف داستان رو لو ميدم پس از اين بابت شرمنده :(

خلاصه اينكه حتما بخونيد ارزشش رو داره
و اينكه سريع از ٤٠ صفحه اولش قضاوت نكنيد. 
نمره اى هم كه دادم كاملا واقعيه و به خاطر ايرانى بودن تخفيفى قائل نشدم.
        

1

«پدر می‌گف
          «پدر می‌گفت مرگ یه جایزه است.» --- صفحه:۳۸۷

یکی از درونمایه‌های تکرار شونده تو مجموعه‌ی دشت پارسوا تقابل مرگ و زندگیه. بلااستثنا تو هر جلد یه جایی یه جوری پاش وسط کشیده می‌شه.
ماندانا با مرگ و بعد احیای جادویی قدم به دشت پارسوا می‌ذاره. تو جلد اول(حومه‌ی سکوت)، خودش و دوستانش بارها با مرگ روبرو می‌شن، تو جلد دوم(پیشگویی سپیده‌دم) چند بار خودش یا دوستانش جلوی مرگ دیگران سد می‌زنن، جلد سوم(نفرین دفراش) با مرگ تموم می‌شه، جلد چهارم(دو ریسمان جادویی) با زندگی دوباره شروع می‌شه و باز در ادامه رویارویی با مرگ پیش میاد، جلد پنجم(اژدهای چهاربال) صحبت از زندگی جاویده و با مرگ تموم می‌شه، و جلد ششم(دره‌ی مردگان راه‌رونده) مرگ‌های خودخواسته داره.
مرگ سایه‌ش خیلی سنگینه توی این مجموعه، اما همیشه و همه‌وقت تاکید اصلی و نهاییش روی زندگی و اهمیت زنده بودن و زنده موندنه.
برای نمونه، توی این جلد یه صحنه هست که یکی از دوستان ماندانا اونقدر از زندگی خسته و بیزار شده که با ستایش آشکار مرگ داره با پای خودش از مرز بین زندگی و مرگ می‌گذره، اما ماندانا در آخرین لحظه با اجرای جادوی تعقیب ذهن در یه مکان مثالی به اسم سرای رستاخیز مردگان مانعش میشه و اونو راضی می‌کنه دوباره به زندگی برگرده. بعد بلافاصله به کتابخانه پناه می‌بره و اونجا این جمله رو از کتاب «گفتگو با خود» می‌خونه :
«زندگی رنج بردن است و بقا یافتن معنایی است برای این رنج.»
جمله‌ای که تاکید داره بر اهمیت چنگ زدن به زندگی با تمام پوچی، تلخی و بیرحمیش.

در کل، به نظرم این درونمایه‌ی تکرار شونده تو این مجموعه حتی می‌تونه موضوع دندونگیر و جذابی باشه برای اونایی که می‌خوان پایان‌نامه‌ی ارشد ادبیات با محوریت ادبیات تالیفی بنویسن.

پ.ن
یکی از چیزایی که خیلی در مورد این جلد دوست دارم، کشمکش نفسگیر بین دو تا از شخصیت‌های اصلیه. یکی کله‌شق، جوشی و بی‌پرواست و اون‌یکی متکی بنفس، منطقی و بی‌گذشت. همین تفاوت روحیه‌هاشون هم باعث می‌شه مدام با هم درگیری داشته باشن، اونم تو وضعیتی که هر دوشون تحت تعقیب هستن و کافیه یه قدم کج بردارن تا کلا همه‌چیز به هم بریزه و واویلا.😄

فن‌آرت :
از کانال parsuaplain / تلگرام
        

2