یادداشتهای زینب سادات رضازاده (346) زینب سادات رضازاده 6 روز پیش به امین بگو دوستش دارم مریم راهی 4.5 30 رحلت پیامبر بود که بریده ای از کتاب را دیدم . کمی سخت سراغ این کتابها میروم. میترسم اگر خوشم نیاید عذاب وجدان بگیرم از معصوم و نتوانم آن را راحت زمین بگذارم. اما با خودم گفتم شروع میکنم و بعد تصمیم میگیرم. داستان ابتدایش از زبان عبدالمطلب بود و چقدر به دلم نشست. چیزهایی که میدانستم و چیزهایی که نمیدانستم همه را زیبا روایت میکرد. بعد از او ابوطالب و جعفر هم روایت کردند. زندگی پیامبر را از زبان دیگران شنیدن شبیه دست و پا زدن در دریای او بود. شبیه رسیدن به یک دشت گل، شبیه نسیم معطر که دلت را زنده کند .... در آخر روز تولدتان به شما میگویم دوستتان دارم ... 0 13 زینب سادات رضازاده 1404/6/15 کیک تولد اسون نوردکوئیست 4.9 1 تا حالا همه ما یکبار کیک درست کردیم و تجربه کردیم که باید همه وسایلش آماده باشد. پستون پیر همراه با گربه اش ، هم میخواستند کیک درست کنند. اما از بد روزگار پشت هم اتفاقات زیادی برایشان می افتاد. حالا پیرمرد و گربه هستند که باید انتخاب کنند. با این همه مشکل بی خیال تولد بشوند و یا دنبال راه حل بگردند. کتاب حل مسئله و عدم زود قضاوت کردن را با نقاشی هایی با جزییات، به کودکان یاد میدهد. 0 4 زینب سادات رضازاده 1404/6/13 راز درخت ها تری فن 4.0 8 ویلیام هر روز یک درخت با شکل جدید پیدا میکند. دلش میخواهد بداند کار کیست ... یاد مادربزرگم می افتم که من هم سر بساط بافتنی اش میرفتم ، کاموا ها را زیر رو میکردم ، قلاب و میل برمیداشتم . یک روز مادربزرگم به خودم کاموا، میل ، چند حلقه داد. گفت بیا تو هم بباف...در داستان وقتی پاییز و زمستان سر میرسد و دوباره بهار میشود. اثری از آن آثار نیست اما حالا ویلیام بلد است که ادامه دهنده باشد ، چیزی شبیه به من که حالا میبافمم اما مادربزرگم دیگر نیست .... 0 4 زینب سادات رضازاده 1404/5/31 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 2.2 278 مدت ها بود که کتابی آنقدر منو درگیر خودش نکرده بود که بخواهم از وقت هایم بگذرم تا آن را بخوانم . همیشه قبل از خواندن این کتاب وقتی به دریا نگاه میکردم ،فکر میکردم آن زیرها شاید زندگی هایی در جریان است. برای خودم خیال بافی هم میکردم. شاید مجله دانستنیهای آن موقع و شهر آتلانتیس بی تأثیر نبودند. این کتاب انگار تمام رویاهای من بود، دنیای جدید با قانون های نو که در آن روابط آدمها متفاوت است. اما وجه تشابه اش، وجود عشق است، که برایش آدم ها از خودشان میگذرد. 0 14 زینب سادات رضازاده 1404/5/31 خودت باش پروانه! راس بوراک 4.8 3 تا حالا شده توی ذهن مان فکر کنیم اگر جای فلانی بودیم چطوری بود؟ آنکه آدم موفقی است و شاید سعی کردیم کمی شبیه او بشویم .... خوب پروانه هم سعی کرد شبیه زنبور عسل شود. آخر زنبور یک زیست بوم خفن است. اما پروانه چی ؟ او چکارهایی میتواند انجام بدهد؟ کتاب را میشود با بچهها خواند، خندید و کلی اطلاعات علمی جالب را بدست آورد و حتی یاد بگیریم خودمان را در هر شرایطی بپذیریم ... 0 2 زینب سادات رضازاده 1404/5/30 پروانهای که دست از تلاش برنداشت شکیبا غیاثی 4.0 7 اگر در قسمت قبل فکر کردین مشکلات پروانه بالاخره تمام شد، باید بگویم سخت در اشتباه هستید. حالا قرار است ۳۲۱ کلیومتر پرواز کند تا به گلها برسد . باید از مسیر طولانی رد بشود و سر راه از خیلی چیزها نگران باشد، که بدترین شان حیواناتی است که دوست دارند پروانه بخورند . انگار زندگی این پروانه شبیه زندگی هر کدام از ما است. مشکل می آید ، وقتی فکر میکنیم بالاخره با تلاش زیاد حلش کردیم یک مشکل دیگر سر راه مان قرار میگیرد. اما دنیای ما هم شبیه داستان پروانه خنده دار هم هست . پس با این کتاب میشود بخندین و هم اطلاعات علمی خودتان را بالا ببرید. 0 3 زینب سادات رضازاده 1404/5/20 کرم ابریشمی که خیلی عجله داشت راس بوراک 4.3 6 کرمی که دلش میخواست پروانه بشود اما مثل همهی ما ها خیلی خیلی عجله دارد. خسته میشود از این همه ایستادن و کاری نکردن . داشتم فکر میکردم من هم جاهایی شبیه همین پیله بستن کرم باید صبر کنم و هیچ کار دیگری ازم بر نمی آید. مثل اینکه وقتی پایم شکست ، یا وقتی میدانم موضوعی با زمان خودش حل میشود ... خوبی کتاب این است که اطلاعات علمی را کنار داستان می آورد. فقط کاش در ترجمه دقت میشد که روی جلد ننویسد کرم ابریشم چون مراحل دگردیسی کرم ابریشم با این پروانه فرق میکند. 0 19 زینب سادات رضازاده 1404/5/9 ساز دهنی جین کاتلر 4.7 1 در جلسه کتابخوانی معلم ها، معلم کتابخانه مان این کتاب را نشان مان داد، گفت به نظر شما در داستان چه اتفاقی می افتد. پرسید کسی بلد است سازی بزند و یکی از معلم ها سازش را آورد و شروع کرد به نواختن. بعد او کتاب را شروع کرد به خواندن. وقتی رسید به ویالون سل، آهنگی از آن برایمان گذاشت، وقتی رسید به ساز دهنی همین طور. در آخر کتاب حس و حالمان را از کتاب گفتیم و در مورد بهترین جمله کتاب فکر کردیم. موسیقی او به اندازه آذوقه ما را سیراب میکرد و شجاعت نوازنده ، باعث میشد کمتر احساس ترس کنیم..... 0 6 زینب سادات رضازاده 1404/5/6 پژواک کتابهای قدیمی باربارا دیویس 4.3 9 من همیشه از کتابهای قدیمی خوشم نمیآمد ، اما با صفحات اول کتاب عاشق کتابهای قدیمی شدم. حالا بیشتر میفهمم در دست گرفتن کتابی که دیگران خوانده اند مدتی را با آن زندگی کردند، احساسات آنها را تغییر داده است، چقدر میتواند جذاب باشند. بل و همی و اشلین سه نفر که داستان شان در هم گره خورده بود و نقطه مشترک هر سه تایشان عشقی بود که از بین رفته بود و البته کتابهایی که پژواک داشتند. از جایی به بعد سخت بود کنار گذاشتنش و به فردا سپردنش. دلم میخواست میتوانستم پژواک کتابها را حس کنم. 0 16 زینب سادات رضازاده 1404/4/31 دشمن دیوید کالی 4.1 17 با جمعی از معلم ها قرار گذاشتیم که کتاب را بخوانیم و در موردش صحبت کنیم. دیدگاه متفاوت هر کسی که از چه دیدی به کتاب نگاه کرده است جالب بود. معلمی گفت کاش وقتی ترامپ کوچک بود معلمش برایش این را خوانده بود ... معلم دیگری گفت کاش شرایط این دو سرباز که برابر بود واقعا در دنیا برابر بود ... معلم دیگری گفت انگار کتاب را برای ما خاورمیانه ای ها نوشتند که بگویند با دشمن صلح کن... کتاب معناهای زیادی داشت و هر کسی از جایی به کتاب وصل شده بود ... امیدوارم برای همه کسانی که جنگ طلب هستند این کتاب در کودکی خوانده شود .... 0 17 زینب سادات رضازاده 1404/4/30 قول بچه قورباغه جین ویلیس 2.8 3 اولین بار که کتاب را با جمعی از معلمان خواندم ، در صفحه آخر همه شگفت زده شدیم. انتظارش را نداشتیم این طوری پایان پیدا کند و همه بر این باور بودیم که کتاب شاید مناسب بچهها نباشد. اما در کل کتاب میتواند بحث فلسفی را در کنار چرخه زندگی پروانه و قورباغه جلو ببرد. اینکه پروانه نماد انسانهایی است که خودشان و نقص و عیب هایشان را نمیبینند و فقط فقط انگشت اتهام شان رو به بقیه است و اگر این طور نگاه کنید دلتان در پایان کتاب خوش میشود و بر ناراحتی فقدان غلبه میکند. 🐸🦋 0 13 زینب سادات رضازاده 1404/3/31 جنگی که نجاتم داد کیمبرلی بروبیکر برادلی 4.3 139 این روزهای آخر بهار ۱۴۰۴: که درگیر جنگ شدیم ، فکر کردم یک کتاب جدید جنگی را شروع کنم. اسمش باعث شد شروعش کنم. آدا و جیمز که به خاطر شرایط جنگی منطقه شان ، میروند تا یک جای دیگر زندگی کنند. خاطرات جنگ آنها مثل پناهگاه ، چراغ قوه و باتری ، رادیو ، مواد غذایی که کم شدند ، همه و همه من را یاد کودکی خودم و جنگ تحمیلی مان می انداخت و قانون های انگلستان برای مقابله با هیتلر ، انگار دقیقا همان هایی هست که باید امروز رعایت کنیم. در کنار این ها، موضوع ناتوانی و توانستن هم جذاب بود و حرکت و رفتار سوزان. 0 27 زینب سادات رضازاده 1404/3/20 بی زمستان: سفرنامه و عکس های تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان منصور ضابطیان 3.6 45 من عاشق تصویر سازی از کتابها هستم ، چون کتاب را صوتی گوش دادم، تصاویر کتاب را نتوانستم ببینم اما تا دلتان بخواهد آهنگ های مختلف با حال و هوای آن کشور را گوش دادم . سفرنامه با صدای خود نویسنده میتواند حس و حال او را هم لابهلای متن منتقل کند. گرچه بسیار مختصر بود و هنوز با یک کشور درست و حسابی آشنا نشده بودم که فصل بعدی از راه رسیده بود. 0 9 زینب سادات رضازاده 1404/3/18 این کندو مال او گروه نویسندگان 4.7 15 یاد روضه های خانه پدر بزرگم افتادم که مسئول پذیرایی بعضی وقتها ما نوه ها بودیم. یاد مجلسی در دوران نوجوانی افتادم که صبح ها صبحانه میدادند و چقدر دلچسب بود عزاداری و بعدش نان و پنیر و گردو ... کندو های پدر هم کارکردشان از ابتدا پیداست و پسر همراه و کمک پدر است. یک کندو اما با بقیه فرق دارد ، چون مخصوص او است... 0 14 زینب سادات رضازاده 1404/3/10 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسفم فردریک بکمن 4.1 87 یک جایی از کتاب آلف( یکی از همسایه ها) میگوید آدم ها باید داستان هایشان را تعریف کنند وگرنه خفه میشوند ... و این جمله اساس کتاب است. یک ساختمان و کلی آدم عجیب و غریب که کنار هم زندگی میکنند و حالا باید یکی یکی قصه ها گفته شوند ، اما در بستر نرم داستان. من هم به قصه آدم ها علاقه دارم و فکر میکنم بدون دانستن آن قصه ها رفتار ها میتواند عجیب باشند اما وقتی قصه آدم ها را از زبان خودشان بشنویم ، دیگر هیچ چیز عجیبی وجود ندارد ... 0 8 زینب سادات رضازاده 1404/3/9 زندگی روی در یخچال الیس کایپرز 4.3 29 « وقتی به تو نگاه میکنم ، زنی را میبینم که میخواهم باشم . محکم و دلاور ، زیبا و آزاد ، دوستت دارم » یادم میآید وقتی نوجوان بودم ، گاهی سخت بود حرف زدن با مادرم ، برایش نامه مینوشتم او هم جواب من را با نامه میداد. مادر و کلر ( دختر نوجوان) هم بعضی وقت ها به علتی شبیه من و بعضی وقتها به علت ندیدن همدیگر با یادداشت های روی یخچال با هم صحبت میکنند. دوست دارم باز و باز بخوانمش ، دوست دارم دوباره و دوباره در این کتاب زندگی کنم. ارتباط مادر و دخترش طبیعی ، زیبا و تاثیر گذار بود . شبیه زندگی واقعی ، گاهی ناراحتیم ، گاهی عصبانی ، گاهی قدردان و گاهی رو به زوال ... 0 2 زینب سادات رضازاده 1404/3/8 به نوجوانان گفتن، از نوجوانان شنیدن آدل فیبر 4.3 6 وقتی آدم فضایی ها پسر گوگولی و حرف گوش کن من را عوض کردند ، اولش خیلی خیلی ناراحت بودم ، بلدش نبودم و خیلی اتفاقات بد دیگر . این کتاب اولین کتابی بود که در مورد آدم فضایی ها ( نوجوان ها) راه حل عملی میداد ، انگار جعبه ابزار من را پر کرد ، که در مقابل رفتارها و کارهای عجیب و غریبش چکار کنم چطوری حرف بزنم . خوبی تصاویر آخر فصل این است که خلاصه فصل را در قالب چهار صفحه شبیه کمیک نشان داده و ابرای دوره کتاب میشود فقط اینها را خواند و نگاه کرد . 0 7 زینب سادات رضازاده 1404/3/3 جهان به سفر میرود زهرا شجاعی و حانیه شجاعی 4.5 12 اول دلم برای تصویر گری ش رفت ، وقتی دیدم با مواد بازیافتی میشود این طوری عروسک درست کرد. فکر کردم چقدر خوب میشود در کلاس درسم روزی که در مورد محیط زیست صحبت میکنیم ، این کتاب را بخوانم و شبیه به مراحل ساخت این کتاب ما هم شخصیت های جدیدی بسازیم . جهان مثل همه ما حوصله اش سر رفت، مثل همه ما زندگی و خانه اش تکراری شده است ، پس بهترین کار این است که برود و تجربه کند. و چه چیزی بهتر تر از دوستان خوب در مسیر کشف جدید و خانه جدید خودش وجود دارد . 0 4 زینب سادات رضازاده 1404/3/1 بجوبجو: هیولای کتاب خوار اما یارلت 4.2 6 کتاب را چندین سال قبل در طاقچه خواندم ، اصلا نفهمیدم چی به چی هست. دیروز که بچههای کلاس گروه کتابخوانی برای پیش دبستان، این کتاب را آورند ، وقتی شروع کردیم به با هم خواندن، من هم پا به پای خندههای بچهها میخندیدم و از تصویرها و بجو بجو و کارهایش غافلگیر میشدم. بچهها حتی عروسکش را هم درست کرده بودند و با رفتیم برای اجرا. فکر میکنم حالا خودم دلم بخواهد نسخه فیزیکی اش را داشته باشم 😍 0 17 زینب سادات رضازاده 1404/2/31 چرا دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند دانیل تی. ویلینگهام 4.2 5 این کتاب را به پیشنهاد یک معلم، با بقیه معلم ها جمع خوانی کردیم. برعکس عنوان کتاب ، خیلی در مورد دوست نداشتن مدرسه توسط بچهها نیست، بیشتر در مورد کارکرد مغز در آدم ها صحبت میکند ، اینکه چه کارهایی را معلم ها انجام نمیدهند و چه اشتباه هایی را انجام میدهند، که اگر آنها را رعایت کنند ، بچهها درس را بهتر میفهمند . راستی اگر خواستید این کتاب را بخوانید فقط با همین ترجمه بخوانید ، آن یکی ترجمه اصلا مناسب نیست. 2 12