یادداشت زینب سادات رضازاده

        این روزهای آخر بهار ۱۴۰۴: که درگیر جنگ شدیم ، فکر کردم یک کتاب جدید جنگی را شروع کنم. اسمش باعث شد شروعش کنم. 
آدا و جیمز که به خاطر شرایط جنگی منطقه شان ، میروند تا یک جای دیگر زندگی کنند. خاطرات جنگ آنها مثل پناهگاه ، چراغ قوه و باتری ، رادیو ، مواد غذایی که کم شدند ، همه و همه من را یاد کودکی خودم و جنگ تحمیلی مان می انداخت و قانون های انگلستان برای مقابله با هیتلر ، انگار دقیقا همان هایی هست که باید امروز رعایت کنیم. 
در کنار این ها، موضوع ناتوانی و توانستن هم جذاب بود و حرکت و رفتار سوزان. 
      
143

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.