یادداشت زینب سادات رضازاده
6 روز پیش
این روزهای آخر بهار ۱۴۰۴: که درگیر جنگ شدیم ، فکر کردم یک کتاب جدید جنگی را شروع کنم. اسمش باعث شد شروعش کنم. آدا و جیمز که به خاطر شرایط جنگی منطقه شان ، میروند تا یک جای دیگر زندگی کنند. خاطرات جنگ آنها مثل پناهگاه ، چراغ قوه و باتری ، رادیو ، مواد غذایی که کم شدند ، همه و همه من را یاد کودکی خودم و جنگ تحمیلی مان می انداخت و قانون های انگلستان برای مقابله با هیتلر ، انگار دقیقا همان هایی هست که باید امروز رعایت کنیم. در کنار این ها، موضوع ناتوانی و توانستن هم جذاب بود و حرکت و رفتار سوزان.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.